صفحه نخست / تالیفات / اقتصادی,سیاسی و اجتماعی / مالکیت ها

پنجم صدقات و انفاقات


صدقه و انفاق يك دستور واجبى نيست. لكن دستورهاى اكيدى كه نصوص مذهبى ما در مورد انفاق دارد، نشان مى‏دهد كه، آثار اين عمل دست كمى از قوانين واجب ندارد.

صدقه در لغت از صدق و راستى است. صداقت و يگانگى ميان دو برادر را مى‏رساند. و انفاق رفع نياز و پر كردن حفرهائى است كه از فقر و اضطرار به وجود آمده است.

در آيات كريمه قرآنى تأكيد زيادى بر انفاق و صدقات شده است و در اوّلين آيات سوره بقره، انفاق جزء شرايط «متّقينى» شمرده شده كه مى‏توانند از هدايت قرآن بهره گيرند.

پيامبر اكرم(ص) فرموده است: «صدقه پيش از آن كه در دست محتاج قرار گيرد در دست خدا قرار مى‏گيرد».(154) در برخى احاديث، صدقه وسيله زياد شدن روزى شخص حساب شده است. در نهج البلاغه آمده است كه: وقتى فقير مى‏شويد به وسيله صدقه با خداوند تجارت كنيد. و از پيامبر(ص) نقل است كه: با صدقه روزى خود را فرود آريد.

در روايات زيادى تأكيد شده كه صدقات، مخفيانه انجام شود.(155) در برخى روايات تأكيد شده كه صدقه در شب خيلى مطلوب است.(156) هنگام شب امام صادق ظرف بزرگى كه نان و گوشت و پول در آن بود، بر مى‏داشت و خود بر دوش مى‏نهاد و به سوى اهل حاجت مدينه مى‏برد و در ميان آن‏ها قسمت مى‏كرد و آن‏ها او را نمى‏شناختند تا وقتى كه امام صادق(ع) به ملكوت اعلى رفت و فهميدند آن شخص امام صادق(ع) بوده است.(157) و همين وضع درباره امام سجاّد،(158) و نيز حضرت سيّد الشهداء نقل شده است. آمده است كه امام حسين، شخصاً بار مزبور را به دوش مى‏گرفت و به خانه محتاجان كه از پيش احصا كرده بود، مى‏برد، بنى اسد كه سه روز پس از عاشورا براى دفن امام حسين(ع) آمده بودند، از امام سجاّد پرسيدند اين سياهى بزرگ كتف بزرگ پدر شما از چيست؟ فرمود از بارى كه بر دوش مى‏گرفت.

درنصوص مذهبى، تأكيد شده است كه مصرف صدقه و انفاق، فقط مردم شيعه مذهب نيستند. امام صادق(ع) در نيمه شب‏ها كه براى رسيدگى به محتاجان بيرون مى‏رفت، به بالين فقراى سنّى مذهب خفته در مكان‏هاى عمومى (كه به دست اهل خير ساخته شده بود) مى‏رفت و به آن‏ها غذا مى‏رساند.(159) و همان حضرت به نصرانى تشنه‏اى كه در بيابان افتاده بود، رسيدگى كرده، راه خود را منحرف مى‏كند تا به او برسد و حالش را دريابد.(160)على ـ عليه السلام ـ دستور مى‏داد كه از انفاقات (غير از زكات و واجبات) به كفاّر اهل ذمّه بدهيد.(161)

امام صادق(ع)، مى‏فرمايد: به اطفال و زن‏ها و ضعفا و پير مردان و فلج‏هاى مخالفين هم صدقه بدهيد.(162)

ولى بر دشمنانى كه قادرند و با توجّه و آگاهى مخالفت مى‏كنند صدقه ندهيد.(163) و فرمود به يهود و نصارى و مجوس هم صدقه بدهيد.(164)

در جاى ديگر است: دقت نكنيد كه شخص مراجعه كننده، استحقاق دارد يا نه؟ به صرف همين كه سؤال كرده است چيزى به او بدهيد.(165) و حتّى اگر سوار بر اسبى است و چيزى مى‏خواهد بدهيد.(166)، پيامبر(ص) هرگز سؤال كننده‏اى را طرد و رد نكرد، اگر چيزى داشت مى‏داد وگرنه مى‏فرمود: خداوند مى‏دهد.(167) ولى از سؤال كردن بدون احتياج بسيار مذمّت شده است، و حتّى همين عمل يكى از عوامل فقر محسوب شده است. و فرمود: اگر سؤال كننده بداند در باطنش چه حالتى پيدا مى‏كند، هرگز كسى از ديگرى چيزى نمى‏خواست.(168) و حتّى المقدور و در مورد نياز هم اگر بتواند سؤال نكند بهتر است.(169) مخصوصا سؤال از افراد پست مايه كه ريشه خانوادگى ونجابت ندارند.(170) و خصوصاً از سؤال در مجامع عمومى نهى شده است.(171) البته اعلام حالت نياز خود به برادر ايمانى ـ بطور خصوصى ـ خوب است.(172)

اسلام در سفارش به رسيدگى مالى به ديگران تا آن جا سفارش مى‏كند كه يكى از حقوق اخوّت ايمانى را تقسيم مال مى‏داند. ابان بن تغلب به امام صادق(ع) مى‏گويد: حق مؤمن بر مؤمن چيست؟ امام(ع) مى‏فرمايد از اين موضوع بگذر و تكرار مكن. گفتم: بسيار خوب، ولى بعداً چندين بار پرسيدم. تا اين كه بالاخرة حضرت فرمود: قسمتى از مال خود را با او تقسيم كنى. سپس حضرت به من نگاه كرد و احساس كرد كه من مطلب را خيلى با اهميّت تلقّى كردم. فرمود: نمى‏دانى كه خداوند در قرآن از ايثار صحبت كرده و از ايثار كنندگان به خوبى ياد كرده است؟ گفتم چرا. فرمود: اگر مالت را با او تقسيم كنى ايثار نكرده‏اى! تازه با او مساوى شده‏اى، در صورتى ايثار مى‏شود كه از نصف ديگر هم به او چيزى بدهى.(173)

روش رهبرى اسلام، عملاً هم به جامعه نشان مى‏دهد كه تقسيم متساوى همه دارايى خويش با فقرا، يك عمل خوب انسانى است: امام مجتبى همه اموالش را سه مرتبه با خداوند قسمت فرمود! حتّى يك جفت كفش براى خود و يك جفت در راه خدا، يك لباس براى خود و يكى براى خدا و يك دينار براى خود و يكى براى خدا...(174)

عدّه‏اى تصوّر مى‏كنند اين نصوص مذهبى درباره صدقات و انفاقات چون جنبه قانونى و الزامى ندارد، و فقط جنبه اخلاقى دارد، ضمانت اجرايى نخواهد داشت و نمى‏تواند دردى را دوا كند! از سويى چون تحت انضباط ادارى خاصّى انجام نمى‏شود و افراد با ايمان بدون روابط خاص ادارى ان را انجام مى‏دهند، ممكن است فقيرانى در عسرت و سختى زندگى كنند، و افرادى چندين برابر دريافت كنند، و از طرفى اساساً اين انفاق‏ها هر چه باشند، «صدقه» حساب مى‏شود و صدقه همراه با تحقير است، چنان كه در عرف عام وقتى مى‏خواهند كسى را تحقير كنند، مى‏گويند: صدقه خور! همان طور كه مى‏گويند از صدقه سر فلانى چنين و چنان شديم...

ليكن اين حرف‏ها هيچ كدام بنياد درستى ندارد. نه بر قانون الزامى جنبه عملى و ضمانت اجرائيش قطعى‏تر است، و نه هر قانون غير الزامى غير عملى‏تر و در حدّ تئوريك است. درست است كه در قوانين الزامى پشتوانه قدرت و زندان و غيره هست و در نتيجه به ظاهر، ضمانت اجرايى بيشترى دارد، ليكن اگر مردم بخواهند مخالفت كنند، قدرت پليس هم نمى‏تواند به كلّى بساط خلاف را برچيند و دست قانون ستيزان را كوتاه كند! امّا به دليل پشتوانه ايمان مذهبى افراد در قوانين شرعى مخالفت كم‏ترى صورت مى‏گيرد، كه در باطن خويش پليس ايمان (عشق به خدا يا خوف از خدا) را لمس مى‏كنند.

مهم‏ترين پشتوانه عمل به يك قانون (چه الزامى و چه غير الزامى) محبّت افراد ملّت نسبت به رهبر است، وقتى مردم رهبر خود را دوست داشته باشند، توصيه‏هاى او را حتّى المقدور مى‏پذيرند واجب باشد يا مستحب، بلكه از عمل او پيروى مى‏كنند و ديگر تحقيق نمى‏كنند كه جنبه الزامى دارد يا نه. اين است كه در زمان پيامبر(ص) به همه سفارش‏هاى پيامبر(ص) حتّى المقدور عمل مى‏شد. و اينست سرّ عدم تقسيم احكام در آن زمان، به واجب و مستحب.

توصيه مربوط به صدقات و انفاقات علاوه بر تأكيد به عنوان يك وظيفه، جنبه حق ثابت برادر دينى را به ياد مى‏آورد و روش عملى رهبران اسلامى را نيز تذكّر مى‏دهد.

اين است كه اين توصيه در طول چهارده قرن تاريخ اسلام، همواره مورد عمل بوده است. شما به هر ده و شهر كشورهاى اسلامى برويد صدقات و انفاقات فردى و اجتماعى را مى‏بينيد! و در موارد بسيارى مردم خود صدقاتى را بر خود واجب مى‏كنند. نذر يا عهد مى‏كنند و يا سوگند مى‏خورند كه مقدار معيّنى در راه خدا بدهند، يا وقف كرده و بدين وسيله مال مسلّم خود را از ملك خويش خارج مى‏كنند. خيرات و نيكوكارى‏هايى كه دائماً به وسيله مردم در علاقه به اهليت پيامبر انجام مى‏گيرد به راستى قابل احصا نيست. شما فقط سرى به دفاتر موقوفات امام هشتم عليه السلام بزنيد، آن وقت مبهوت خواهيد شد. وقف براى كفش زائران، وقف براى غذاى زائران، وقف براى زائرانى كه پول خود را گم كنند، وقف براى حوله حمّام زائران!.(175)

على المسموع تمام سرخس و اراضى كشاورزى اطرافش يك قسمت موقوفات آن امام را تشكيل مى‏دهد! موقوفات حضرت ابى الفضل العباس در همه كشورهاى اسلامى بسيار است. موقوفات مربوط به عزادارى حضرت امام حسين عليه السلام كه به راستى بهت آور و از حدّ احصا احصا خارج است.

بيشتر امامان و امازادگان و بسيارى از مساجد و حتّى قبور بسيارى از علما موقوفاتى دارند كه با بررسى دفاتر اوقاف وزارت مربوطه مى‏توان به عظمت اين صدقه جاريه اسلامى پى برد.

و گسترش اين عمل انسانى، دليل برخوردارى دستورات مذهبى اسلام از ضمانت اجرائى است.

مسأله فقدان انظباط ادارى كه به عنوان ايرادى ذكر شد، نه تنها ايراد نيست، بلكه حسن قضيّه است. رسيدگى به مستمندان از طريق تشريفات ادارى، نوعا تحقيرآميز است، و معطّلى و در صف ايستادن و غيره را به همراه دارد. درست است كه از طريق انضباط ادارى تحقيقات بهتر انجام مى‏شود ليكن چه بسا تحقيقات فردى هم از دقّت كافى برخوردار بوده، دست كمى از تحقيقات ادارى نداشته باشد. از طرفى چون به دست خود مردم سپرده شده است، هم روح تعاون انسانى مردم را بهتر ارضا، و در نتيجه بهتر دعوت به كار مى‏كند، و هم مخارج نيروهاى ادارى را در بر ندارد، و هم همه افراد ملّت را به كار مى‏گيرد و در نتيجه در سطح بسيار گسترده‏ترى رسيدگى مزبور انجام مى‏شود ـ اگر صورت ادارى بخود بگيرد افراد آبرودار نوعاً حاضر نيستند به ادارات مربوطه مراجعه نموده و طىّ تشريفات ادارى نياز خود را برسانند.

اشكال تحقير نيز از آن جا ناشى مى‏شود كه معناى صدقه را به خوبى فهم نكرده‏ايم. گفتيم كه صدقه نشانه صداقت، راستى و يگانگى است ،حقّ نيازمندان است. حقّى كه خداوند ـ هر چند به طور استحباب ـ قرار داده است. اگر در جامعه ما اين واژه معناى تحقيرآميزى يافته است، به علّت انحراف آن از مسير واقعى است. اگر به صورت انضباط ادارى هم انجام شود، همين حالت را خواهد داشت. وقتى اين امر انسانى از معناى واقعى‏اش خارج شود، با تحقير مراجعين همراه مى‏شود. چنان كه همه ادارات دولتى كه در حقيقت خدمتگزاران مردم هستند و از جيب ملّت مخارجشان تأمين مى‏شود چه بسا موقعيّت و موضع و وظائف خود را فراموش مى‏كنند و مراجعين را ناراحت مى‏سازند.

_______________________________

154 ـ 1/12 ابواب صدقه وسايل.
155 ـ 1/13 ابواب صدقه وسايل.
156 ـ 1/14 ابواب صدقه وسايل.
157 ـ 14/1 ابواب صدقه وسائل.
158 ـ 14/7 ابواب صدقه وسائل.
159 ـ 19/1 ابواب صدقه وسائل.
160 ـ 19/3 ابواب صدقه وسائل.
161 ـ 19/6 همان مدرك.
162 ـ 21/5 ابواب صدقه وسائل.
163 ـ 21/2 و 5 و 8 همان مدرك.
164 ـ 21/7، همان مدرك.
165 ـ 21/9 همان مدرك.
166 ـ 22/1 و 4، همان مدرك.
167 ـ 22/1 و 4 ابواب صدقه.
168 ـ 31/1 و 2 و 3 همان مدرك.
169 ـ32/ ... همان مدرك.
170 ـ 32/6 و 14 همان مدرك.
171 ـ 33/1 همان مدرك.
172 ـ 35/1 و 2 همان مدرك.
173 ـ 27/2، ابواب صدقه.
174 ـ 52/1، همان مدرك با دقت اين روايات بخوبى معلوم مى‏شود كه برخى توجيهات سخيف كه احياناً در زمان ما براى برخى از اين روايات مى‏شود بسيار نابجاست، مثلاً گفته شده: مجاهدين، سوار بر اسب بوده‏اند و سفارش به صدقه به سؤال كننده هر چند سوار بر اسب باشد اشاره به آن مجاهدان است!! و من راستى از جرئت برخى افراد در تفسير به رأى، در متون شرعى بسيار در شگفتم.
175 ـ در خزانه كتابخانه آستان قدس رضوى كتابچه موقوفات آستانه مقدسه رضويه موجود است.





فرم دریافت نظرات

جهت استفتاء با شماره تلفن 02537740913 یک ساعت به ظهر یا مغرب به افق تهران تماس حاصل فرمایید.

istifta atsign ayat-gerami.ir |  info atsign ayat-gerami.ir | ارتباط با ما