مىتوان حديث مزبور (لو لا...) را از زاويه عليّت فاعلى هم نگريست و چنين معنا كرد: اگر جهت وحدت عالم نبود كثرت تحقق نمىيافت. سنخيت علت و معلول اقتضا مىكند كه ميان علت نخستين جهان كه واحد من جميع الجهات مىباشد و هيچ جهت تكثّر در او نيست و ميان معلولات عالم كه متكثرات و مختلفات مىباشند يك «جهت وحدتى» تحقق داشته باشد كه از جهتى ارتباط با وحدت كل و از جهتى تناسب باعالم كثرت داشته باشد واين امر فقط در عالم نفس متحقق است. «نفس» يك موجود دو لبه مىباشد كه در ذات از عالم ماده و محصول ماده، و در مقام فعليّت و كمال از عالم تجرد است. و هر نفسى را هم نمىگوييم بلكه نفس كاملى كه متكثرات را تحت نفوذ بگيرد و آن نفس طيّبه پيامبر صلىاللهعليهوآله واهل بيت عليهمالسلام است. مرحوم فيض كاشانى براى وساطت خلق و آفرينش عالم، نفس را به طور مطلق كافى دانسته است لكن به نظر من همان طور كه گفتيم هر نفسى نمىتواند اين همه قدرت را داشته باشد كه اين همه متكثرات را در بگيرد، به هرحال وساطت در ايجاد، نيز يك نوع عليّت فاعلى است و اين كار هر موجودى نيست، بلكه فقط نفوس پيامبر صلىاللهعليهوآله و اهل بيت عليهمالسلام هستند كه مىتوانند اين مهم را به عهده بگيرند، شايد مرحوم فيض نيز اصل عالم نفوس را به اعتبار نفوس پيامبر و اهل بيت عليهمالسلام واسطه مىداند.
پس اگر نفس پيامبر صلىاللهعليهوآله نبود جهت وحدت عالم تحقق نمىيافت و آنگاه «كثرات» هم تحقق نمىيافتند. مرحوم سيد حيدر على آملى در كتاب خود(19) آن جا كه در اشاره به حديث «لو لاك» مىگويد: «لولا جهة الوحدة ما تحققت الكثرة» به اين مطلب اشاره دارد.
معناى ديگرى نيز از كلمات مرحوم سيد حيدر درهمان كتاب (1) استفاده مىشود، آن جا كه مىگويد: «عين الله هو الإنسان الكامل ينظر اللّه تعالى بنظره إلى العالم كما قال لولاك؛ چشم خداوند همان انسان كامل است كه خداوند با نگاه اوبه جهان مىنگرد همان طور كه فرموده: «لو لاك...». يعنى انسان كامل در مقام كمال به مقام وصل مىرسد و خداوند كه عالم را از طريق اسباب اداره مىكند از طريق انسان كامل عالم را اداره مىكند. همو در جاى ديگرى از كتابش(2) فقط همين اندازه بيان مىدارد كه «پيامبر صلىاللهعليهوآله واهل بيت عليهمالسلام معدن علم و كمال و... هستند و همان طور كه در حديث آمده «لو لاك...».
و شايد اين جمله هم اشاره به همين معناى اخير باشد كه پيامبر صلىاللهعليهوآله و اهل بيت عليهمالسلام را در رده علّت فاعلى عالم ليكن نه در جهت خلق و آفرينش بلكه در جهت تكميل آن مىداند. در اين زمينه باز هم صحبت خواهيم كرد. اجمالا بگوييم كه فاعليّت، هم در وساطت ايجاد شىء و تكامل آن، و هم جبران نقصهاى اختيارى و غير اختيارى آن، در همه اينها تصور دارد.
_________________________________
1. جامع الاسرار، ص706.
2. همان، ص381.