صفحه نخست / درس خارج فقه / دروس سال تحصیلی 94-95

صلاة جلسه پنجاه و پنج






بسمه تعالی
گفتیم سجده فراموش شده قضا دارد ادله هم بیان شد، اما آیا سجده سهو هم دارد؟ بعضی چیزهایی در جلسه قبل عرض شد در ادامه او آن روایت هفتم از باب چهاردهم روایت جعفربن بشیر بود، روایت این است سئل احدهم(ع) ان رجل ذکر انّه لم یسجد فی الرکعتین الاولتین الّا سجدةً یک کسی یادش افتاد که در دو رکعت اولی یک سجده انجام داده است ظاهرش این است که هم رکعت اول یک سجده انجام داده است هم رکعت دوم، و هو فی التشهد الاول حالا در تشهد اول است قال(ع) فلیسجدها سجده ای که فراموش کرده است الان انجام دهد، این رکعت دومش است رکعت اولش را حضرت صحبت نکرده است که چکار کند، فرمود فلیسجدها رکعت دومش را، ثمّ لینحض بعد بلند می شود برای رکعت سوم و اذا ذکرها و هو فی التشهد الثانی قبل ان یسلّم اگر در تشهد دوم بود یادش افتاد که یک سجده انجام نداده قبل از سلام یادش افتاد، فلیسجدها سجده ای را که فراموش کرده است انجام دهد ثمّ یسلّم بعد سلام دهد، گفتیم که یک اشکال این است که قضا سجده قبل از سلام این هم خلاف ادله دیگر بود بعد می گوید ثمّ یسجد سجدتی السهو سجده سهو انجام دهد، یک اینکه معلوم نیست مسئول امر کدام امام است، دو اینکه یک اشکال سندی هم داشت، سوم راوی پرسید در هردو رکعت یک سجده انجام داهد حضرت حکم رکعت دوم را گفت اما حکم رکعت اول را نگفت، بعد هم در تشهد ثانی وقتی یاشد افتاد یک سجده انجام نداده حضرت فرمود اول سجده قضائی را انجام دهد بعدا سلام را انجام دهد که خلاف چیزهایی است که قبلا خواندیم. به علاوه اینکه بعضی روایت صریح است که لازم نیست سجده سهو انجام دهد.
بنابراین دلیل روشنی بر وجوب سجده سهو در سجده فراموش شده پیدا نکردیم. خیلی ها در کتب به آن مرسله سفیان تمسک کردند که خواندیم که می گوید کل زیادة او نقصان سجده سهو دارد ولی خب مرسله است اگر بگوییم تمسک مشهور به این روایت شهرت ثابت است که به عقیده شان این روایت است این را می شود از باب شهرت جعل سند درستش کرد، لذا آقایان متأخرین نوعا از باب احتیاط واجب گفته اند که سجده سهو هم دارد و فتوا نیست.
مسئله بعد مسئله سومی است که مرحوم سید عنوان کرده است و آن اینکه وقتی می خواهد قضاء تشهد یا قضاء سجده منسیه را انجام دهد باید بعد از نماز قبل از اینکه منافی انجام دهد این را انجام دهد دو جور منافی داریم یک منافی که عمدا و سهوا منافی است مثل حدث، یک منافی داریم که عمدی آن منافی است نه سهوی آن حالا اگر عمدا آورد این منافی است نباید فاصله کند بین قضاء سجده منسیه و قضاء تشهد منسی با اصل نماز، فاصله کند بین اصل نماز و اینها به یک منافی فاصله کند یا عمدی یا سهوی، مرحوم سید می گوید احتیاطا فاصله نکند ولی والاقوا این است که همین ها را انجام داد به همان وضع کافی است یعنی ولو منافی عمدی و سهوی یا منافی عمدی انجام بدهد عمدا انجام دهد فاصله شود این منافی بین قضا تشهد و سجده با اصل نماز این منافی فاصله شود اقوا این است که اشکال ندارد ولی احوط گفتند که فاصله نشود.
دو مسئله دارد یک مسئله این است که مبادرت واجب است که زود باید انجام دهد، در نماز احتیاط گفتیم مبادرت لازم است نماز احتیاط جزء نماز است اما آیا اینها هم جزء نمازاند تشهد منسی و سجده منسیه، اگر جزء نماز باشند مثل نماز احتیاط بدار واجب است و نباید فاصله شود، یک مسئله این است که ممکن است یک کسی سه دقیقه فاصله شود مبادرت باشد اما نیم دقیقه فاصله شود و منافی انجام دهد این غیر از مبادرت است، اینجا یک بحث در مبادرت است یک بحث اینکه منافی نباید فاصله شود بین نماز و این قضای سجده منسیه و تشهد منسی اما مبادرت که زود باید انجام دهد و زمان زیادی فاصله نشود این دلیلش این است که در روایات اینطوری داشت فاذا سلّم مثل همین روایتی که الان خواندیم حتی یسلّم فاذا سلّم آن وقت این سجده را انجام دهد در روایت قضا داشتیم که قضا را انجام دهد یا در این روایت علی بن حمزه که قبلا هم مکرر خواندیم فقعد فتشهد و ان لم تذکر حتی ترک فمض فی صلاتک فاذالنصرفت نماز که تمام شد سجدت سجدتین بعد می گوید ثمّ تشهد اتشهد الذی فات آن تشهدی که از دست رفته است دنبال آن سجده سهو انجام می دهد، تقدم سجده سهو را هم که عرض کردیم اما غرض دنبال نماز سجده سهو گفت دنبال آن هم تشهد یعنی پس نباید زیاد طولش دهد.
راجع به همین سجده سهو هم که خواندیم در بعضی روایات دارد که اذا فرغ فلیسلّم ولیسجد سیجدتی السهو ظاهر اینا مبادرت است یعنی فورا باید انجام دهد منتهی بعضی روایات ثمّ دارد و ثمّ یک قدری نامعلوم می کند.
اگر ما بخواهیم بگوییم که لازم است که فاصله نشود این دو راه دارد: 1- اینکه بگوییم این تشهد منسی و سجده منسیه به منزله شرط متأخر از نماز است، ظاهر شرط متأخر یعنی وابسته به همین نماز است شرط همین نماز است منتهی شرط قبلی نیست مانند وضوء  شرط متأخر است خوب این هم اثبات می خواهد. این همه ادله ای که در باب قضاء تشهد منسی تشهد منسیه داشتیم یک جا هم اشاره نشده که این شرط متأخر است. یک مطلب دیگر اینکه بگوییم این سجده منسیه و تشهد منسی اینها جزء نماز هستند، وقتی جزء است اقتضای جزئیت این است که از کل دور نیفتد و فاصله نکنیم اگر حدث باشد استکبار علی القبله باشد و مانند اینها، اینها منافات دارد با جزئیت، این را اثبات کنیم، این را هم نمی شود اثبات کرد به دو دلیل: 1- یک اینکه در بعضی روایات داشت فانّها قضاء بعضی روایات تعبیرش این است که یقضی، ازجمله در همین روایت صحیحه عبدالله بن سنان ثمّ ذکرت فاقض الذی فاتتک اول می گوید فوت شده بعد هم می گوید قضاء در روایت صحیحه حکم که بارها خواندیم یقضی ذلک به عینه قضا معنایش این است که جزء نیست، در بعضی روایات هم داشتیم که فانّها قضاء، مثل همین است که معنایش این است که جزء نیست و قضاء است، بنابراین اینجا نمی توانیم بگوییم که سجده منسی و تشهد منسیه جزء اصل نماز هستند. 2- دلیل دوم اینکه روایات متعددی داریم که آخر نماز سلام است، این سلام را قبلا گفته روایات می گفت وقتی سلام دادی بعدا این تشهد را بخوان آن وقت ما روایات زیادی داریم که آخر نماز تسلیم است، پس اینها جزء نماز نیستند، اگر جزء نماز نیست پس منافی انجام شود بین اصل نماز و قضاء مشکلی نیست چون اینها جزء نماز نیستند.
فقط چیزی هست این است که شما بگویید جزء نیست ولی احتمال دارد که این ولو جزء نیست واجب مستقل است ولی مشروط باشد به عدم تخلل منافی، جزئ نیست یعنی یک واجب مستقل است وجوبش وجوب نفسی است نه شرطی اما مشروط به عدم تخلل منافی است وجوب نفسی مستقل اما باید منافی فاصله نشود، می گوییم این احتمال است و برائت، شک می کنیم آیا شرط شده که منافی فاصله نشود یا شرط نشده است؟ برائت، به علاوه آن روایت محمدبن مسلم صریحا می گوید برو دنبال یک جای تمیزی بگرد بعدا، اینجا فاصله می شود.
علی ایّ حال مجموعه این ادله نشان می دهد که نه مبادرت به آن معنا وجود دارد و نه تخلل منافی موجب بطلان قضاء است. روایت اول از باب چهاردهم فانّها قضاءٌ، این روایت عمّار ذکرها بعد ما قام و رکع بعد از رکوع یادش افتاد که سجده نکرده است قال یمضی فی صلاته ولایسجد حتی یسلم سلام بدهد و بعدا سجده کند فاذا سلّم سجد مثل ما فات سلام که داد سجده کند قضاء را قلت فان لم یذکر الا بعد ذلک اگر یادش نیفتاد که یک سجده انجام نداده آن وقت بعدا، وقتی می گوید بعدا پیداست بعدا بعدا یعنی فاصله های زیاد، مخصوصا اینکه حضرت از او نپرسید که بعدا یعنی کی، غیر از اینکه ظهور هم دارد اطلاق هم هست. بنابراین نه منافی اشکال دارد و نه مبادرت اشکال دارد.
مسئله بعد اینکه اگر سجده را فراموش کرد عمدا هم انجام نداد آیا اصل نماز باطل می شود، سجده فراموش شده، بنابراین می گوییم تشهد هم مثل این باید قضاء کند بعد از نماز ولی انجام نداد، طبق این حرفهایی که الان زدیم این می شود واجب نفسی نه جزء پس اصل نماز درست است، عمدا هم تشهد فراموش شده یا سجده فراموش شده را انجام نداد قاعدتا باید بگوییم نمازش درست است ولو عمدا، برای اینکه گفتیم جزء نیست خارج از نماز است، قضاء یک حقیقت دیگری است غیر از اداء بنابراین نمازش درست است.
مرحوم سید می فرماید که تمام آن چیزی که در سجده نماز شرط است و در تشهد نماز در این تشهد مقضی و سجده منسیه هم شرط است. بعد می فرماید اگر بعضی از اجزاء تشهد فراموش شد این را قبلا ما صحبت کردیم اگر تشهد که این تشهد است کلا کلمه شهادت در داخل آن است، اگر صلوات است آن هم جزء تشهد است، بحثی راجع به این نداریم. اگر صلاة بر آل را فراموش کرد صلاة بر پیامبر را گفته است صلاة بر آل یادش رفت، حالا می خواهد قضا کند همین آل را بگوید؟ از نظر ارتکاز متشرعه یک چیز بی ارتباطی به حساب می آید.
به علاوه یک روایتی من دیدیم من فصّل بینی و بین آلی به علی فلیس منّی، هرکسی که بین من و آل من به یک کلمه علی فاصله کند فلیس منّی، بنابراین اگر فورا بود و داخل نماز بود اگر سرفه کرد همان یک کلمه را می گوید نه از اینکه از اول تکرار کند اما اینکه بخواهد بعد از نماز یک کلمه را بگوید نمی شود.




   چهار‌شنبه 8 اردیبهشت 1395




فرم دریافت نظرات

جهت استفتاء با شماره تلفن 02537740913 یک ساعت به ظهر یا مغرب به افق تهران تماس حاصل فرمایید.

istifta atsign ayat-gerami.ir |  info atsign ayat-gerami.ir | ارتباط با ما