صفحه نخست / درس خارج فقه / دروس سال تحصیلی 95-96

صوم جلسه چهل و هفت





بسمه تعالی

دو سه فروع مرحوم سید در بحث تقیّأ، قی کردن ذکر کردن ممکن است کم تر هم پیش بیاید ولی به هرحال مباحث فقهی است، آن فرعی که دیروز خواندیم که خلاصه اش معلوم شد که اگر یک غذایی بخورد که فردا روز که روزه هست حتما باید قی کند از نظر وجوب تکلیفی مکلّف است که باید قی کند مثلا سلامتش در خطر است گفتیم اگر بخواهیم بگوییم باطل است سه راه دارد برای بطلان، اول اینکه واقعا قی کند، دوم اینکه نیت قی کردن کند از باب اینکه نیت مفطر نیت افطار است، سوم اینکه بگوییم جمع این دو حکم نمی شود از طرفی ترک قی کردن لازم است برای صحت روزه امساک باید بکند از قی کردن و از طرفی قی کردن واجب است برای اینکه وظیفه اش این است که برای سلامتش قی کند بنابراین جمعش نمی شود پس جمع دو حکمین که نشد اثبات صحت هم نمی شود.

گفتیم آن دو وجه اول درست است، اما این وجه سوم از نظر متن قانون ترک قی کردن جنبه عبادی قید روزه است اگر گفتیم اما قی کردن توسلی است، از نظر امتثال هم باید قی کند اما اگر انجام نداد و ترک کرد برای روزه روزه اش درست است از باب ترتب.

حالا بحث امروز این است که نه اینکه واجب است فردا قی کند، یک غذایی اگر بخورد خود به خود فردا قی می شود اختیار نیست، این چطور است که اگر یک غذایی بخورد می داند فردا در زبان روزه این حالت برایش پیش می آید، مرحوم سید این بحث را که عنوان کرده است می گوید علی الاحوط، تعبیر ایشان این است در مسأله 71: اذا اکل لیلاً ما یعلم ایجابه القیأ نهاراً بالاختیاراً فالاحوط القضاء فتوا به بطلان نمی دهند، اگر شب چیزی بخورد که می داند فردا خود به خود مبتلا به این می شود به احتیاط واجب گفتند که باید بعداً قضاء کند، لابد این را هم دارند که باید امروز را هم تکمیل کند، اگر گفتیم احتیاطاً قضاء کند نه اینکه رها کند، تأدباً تکمیل کند بعد هم قضاء کند.

شبهه ای که اینجا هست این است که وقتی فردا استفراغ می شود این بدون اختیار است و استفراغ بدون اختیار که مبطل نیست، دیشب که غذا خورده است که روزه نبوده است، امروز هم که استفراغ می شود اختیاری نبوده آن وقت در بعضی روایات دارد تصریح می کند قی و استفراغی مضر است که به اصطلاح عمد باشد، اینجا عمدی در کار نیست.

در باب 29 از همین ابواب ما یمسک روایت پنجم این گونه است شیخ طوسی باسناده عن محمد بن علی بن محبوب عن محمد بن حسین عن عثمان بن عیسی عن سماعة سألته عن القیء فی رمضان در ماه رمضان اگر استفراغ کرد چه می شود؟ قال ان کان شیءٌ یبدره فلا بأس اگر یک چیزی آمد اشکال ندارد و ان کان شیءٍ یکره نفسه علیه اگر یک چیزی است که با زور و جبر و ناراحتی این کار را انجام می دهد یعنی عمد با توجه نه بی اختیار یکره نفسه علیه با جبر، با فشار، نمی خواهد قی کند نه تنها تعمّد نیست اصلا نمی خواهد این است که اشکال دارد، با اینکه نمی خواهد ناچار است این کار را کند غیر عمد است فقد افطر و علیه القضاء[1] در این صورت افطار است لذا یک قدری محل شبهه است که از طرفی شب که غذا خورده است روزه نبوده است، روز هم که روزه می شود و قی می شود بی اختیار است بنابراین روایت هم می گوید در صورتی قی مضر است که خلاصه با توجه و تعمّد و این ها و بر خلاف میل این کار را انجام دهد به خلاف اینکه خود به خود می شود، بنابراین یک قدری مشکل می شود لذا مرحوم سید می گوید به احتیاط واجب.

دو مطلب است این اینجا، یک مطلب اینکه اگر می داند فردا این طور می شود این را می شود گفت که اختیار است، اختیار سبب اختیار مسبّب است، التفات الی سبب التفات الی مسبّب است اینکه می داند اگر این کار را کند فردا مبتلاء به این می شود پس در حقیقت با اختیار خودش این کار را انجام می دهد، این یک مطلب، مطلب دیگر اینکه اینکه در روایت دارد ان کان شیءٌ یکره نفسه علیه این با عمد منافات ندارد، عمد معنایش بی میلی نیست، عمد یعنی با قصد این کار را کند و این هم با قصد این کار را کرده است با قصد مقدماتی در حقیقت بنابراین من فکر می کنم جای احتیاط نیست حتما باید بگوییم روزه اش اشکال دارد منتهی مثل بقیه مفطرات تأدباً باید تمام کند و بعد هم باید قضاء کند.

یک فرع دیگری مرحوم سید عنوان کردند مسأله 72 در عروه و آن این است که اگر مقدمات استفراغ و قی فراهم شد ولی می تواند جلوی خودش را بگیرد مرحوم سید می گوید اگر حرج نیست باید جلوی خودش را بگیرد که یک وقت عمدی نشود و ظاهرا بدون احتیاط و به طور فتوای قطعی این طور می گوید، این چطور است باید واقعاً جلوی خودش را بگیرد؟ روزه چه روزه ای است؟ اگر واجب معیّن است فرق می کند امروز مثل ماه رمضان واجب معیّن است اینجا بگیرد ولی اگر غیر معیّن است یک روزی باید ماه رمضان را قضاء کند حالا امروز نشد فردا لزومی ندارد امروز جلوی خودش را بگیرد قی کند اشکال ندارد و فردا روزه بگیرد.

حالا در آن قسمت اول که واجب معیّن است مرحوم سید فتوا می دهد که واجب است جلوی خودش را بگیرد ما در معلقات داریم که علی الاحوط جلوی خودش را بگیرد، این کدامش است؟ حالا در ماه رمضان یا هر واجب معیّن دیگری مثلا نذر، واجب معیّن، حالا اثر استفراغ و قی پیدا شده است آیا واجب است جلوی خودش را بگیرد یا احتیاطاً می گوییم جلوی خودش را بگیرد حالا فرض کنید واجب معیّن هم هست، اگر حرج باشد که واقعاً اذیت می شود که یقیناً اشکال ندارد، به سلامتش لطمه می خورد جلوی خودش را بگیرد مشکلاتی دارد، یکی از شکنجه هایی که در دوران ساواک به زندانی ها می دادند به زور آب زیادی می دادند بخورد بعد آلتش را می بستند که نتواند ادرار کند خیلی درد شدیدی بوده برای زندانی ها، حالا غذا خورده است و حالت استفراغ هم به او دست داده است بگوییم واجب است جلوی خودت را بگیری که استفراغ نکنی این هم شبیه چنین چیزی می شود و خیلی سخت است، اگر واقعا حرج است که مسلماً اشکال ندارد و استفراغ کند بعد هم تأدباً ادامه می دهد اگر گفتیم روزه اش باطل می شود و الّا ممکن است بگوییم که این بی اختیار است باز هم، می تواند جلوی خودش را بگیرد غیر از این است که عمد صدق کند ولی اگر چنانچه حرج نیست و می تواند جلوی خودش را بگیرد و اذیت هم نمی شود اینجا قاعدتاً باید جلوی خودش را بگیرد برای اینکه استفراغ مضر است و روزه اش هم واجب معیّن است و بنابراین اگر جلوی خودش را هم بگیرد هیچ حرجی پیش نمی آید قاعدتاً اینجا لازم باشد حالا ما چرا در معلقات داریم علی الاحوط در ذهنم چیزی نیامد، ظاهراً روشن است، روزه معیّن است، این هم می تواند استفراغ کند و می تواند نکند، حرج هم که ندارد، قاعدتاً اگر حرج نباشد باید جلویش را بگیرد.

ما در اینگونه فروع دو مطلب را حتما باید عنایت داشته باشیم، اول اینکه اختیار سبب اختیار مسبّب است، دوم اینکه تعمّد غیر از بی میلی است، ممکن است میل ندارد ولی باید این کار را بکند و با اختیار خودش هم این کار را می کند، کسی که دارو می خورد مگر مایل به خوردن دارو است و هیچ هم خوشش نمی آید اما با اختیار می خورد، اختیار غیر از میل است، آن کسی که داشت و ان کان شیء یکره نفسه بی میلی را می گوید و مناففات با عمد ندارد، نوع کتاب ها این روایت را گفته اند برای غیر عمد درحالی که این منافاتی ندارد عمد است ولی بی میل است.

یک فرع دیگری مرحوم سید عنوان کردند، اگر مگس در دهان کسی رفت و به حلقش رسید، اینجا چکار کند؟ مگس را بیرون بیندازد یا قورتش بدهد یا همان جا باشد؟ عبارت مرحوم سید در مسأله 73 این است: اذا دخل زباب فی حلقه مگس وارد حلق شد، حلق یک میلی متر یا کمتر است، آن طرف پرده وارد در حلق است یعنی از حلق رد شد وجب اخراجه مع الامکان اگر می تواند باید برگرداند این مگس را و اخراج کند از دهان و لا یکون من القیء این قی هم حساب نمی شود برای اینکه عرض کردیم قی آن است که چیزی که می خورد تحول و استحاله شود به آن حالت ترشی مثل دوغ زده شده، در معده این گونه می شود به آن استفراغ می گویند و الّا خود غذا که سالم بر می گردد همان غذا است و به این استفراغ گفته نمی شود، شک هم کنیم مصداق استفراغ نیست و آن وقت به علاوه مگس که اصلا به همان حالت مگسیت است نه غذا است و نه استفراغ، به این استفراغ گفته نمی شود بعد می گوید اگر فرض کنیم لو توقّف اخراجه من القیء ولی اگر بیرون کردن این مگس متوقف بر اینکه قی شود، این یعنی چه؟ یعنی این استحاله شده است یا اینکه طوری است به آن قی گفته می شود عرفاً، عبارت مرحوم سید یک قدری نارسا است، حالا لو توقّف اخراجه علی القیء اگر بیرون آوردن این مگس موقف بر اینکه قی شود یعنی غذاهای دیگر قی شود می گویند آن وقت سقط وجوبه اینجا مگس را بخورد اشکال ندارد و صحّ صومه، روزه اش هم درست است.

اذا دخل زباب فی حلقه اگر مگس وارد حلقش شد واجب است مگس را بیرون بیاورد اگر ممکن است و این بیرون آوردن مگس قی نیست، قی را روی خود مگس برده است نه روی غذاهایی که خورده است، اگر مگس وارد حلق شد از حلق بیرون بیاورید و این بیرون آوردن مگس از حلق قی حساب نمی شود، قی را برده روی خود مگس، گفتیم این حرف درست نیست، مگس که خودش است، نه غذا است و نه تحول پیدا کرده است و استحاله شده است، قی کردن باید استحاله شود، خود مگس رفته آن طرف حلق حالا می خواهد بیاید این طرف حلق این معلوم است که قی صدق نمی کند این را می شود گفت و لا یصدق علیه القیء.

اگر اخراج مگس متوقف بر قی شد، بر قی شد به عبارت ایشان یعنی خود این طوری شد که قی حساب شد به عبارت دیگر بگوییم که اگر مستلزم قی شد یعنی غذاها را باید برگرداند اگر اینطور شد دیگر لازم نیست مگس را اخراج کند، مگس را بخورد در حقیقت.

اگر به حدی است که خورده است، مگسی که در حلقش رفته است اگر به حدی است که می گویند مگس را خورد این تمام شد دوباره چرا برگرداند، اگر صدق خوردن نمی کند که حتما باید بیرون بیاوری ما داریم ان لم یکن وصل الی حدّ صدق اکل اگر به حد صدق اکل نمی خورد باید حتما بیرون بیاورد نخورده است ولی اگر صدق خوردن می کند یعنی خورد اینجا تمام شد، دوباره برای چه برگرداند که می گوید وجب اخراجه؟

علی ای حال اینکه مرحوم سید دارد که اینجا واجب است اخراج کند و اگر مگس وارد حلقش شد واجب است اخراج کند می گوییم اگر به حدی است که صدق اکل می کند تمام شد چرا باید اخراج کند، حالا یک چیزی در معده اش رفت حالا باید حتما از معده در بیاورد؟ اگر صدق اکل نمی کند باید حتما بیرون بیاورد، یک چیزی هست و آن اینکه خوردن مگس جزء خبائث است، اگر خبائث را معنا کنیم چیزهایی که مورد تنفّر است، بگوییم این جزء خبائث است و موجب تنفّر است آن وقت چیزی که مورد تنفّر است نه تنها خوردنش مبغوض شرع است دوام مأکولیتش هم مبغوض است، ندیدیم آقایان توجه به این نکته کنند در حواشی و شروح و این ها، اگر این طور بگوییم که و لو این مگس الآن پایین رفت اکل شد و تمام شد اما مگس جزء خبائث است آن وقت بگوییم خبائث نه تنها خوردنش حرام است، اگر تنها خوردنش حرام بود می گوییم اینجا خورد و تمام شد، علاوه بر اینکه خوردنش مبغوض است دوام مأکولیتش هم مبغوض است یعنی خورده است این را ادامه هم نباید داد، خبائث نه تنها خوردنش مبغوض است ادامه مأکولیتش هم مبغوض است، شما درست است خوردید و تمام شده است اما اگر بیرون نیارورید ادامه مأکولیت است، ادامه مأکولیت هم مبغوض است اینجا باید بگوییم اخراج.

بنابراین فرمایش مرحوم سید از نظر اطلاق عبارت کانّه دو اشکال دارد، اگر چنانچه به حدّ صدق اکل رسیده است که تمام شد مگر این طور بگویید که از خبائث است و خبائث هم نه تنها خوردنش مبغوض است بلکه دوام مأکولیتش هم مبغوض است.

حالا اگر چنانچه متوقّف بر قی شد، مرحوم سید دارد که دیگر واجب نیست قی کند، اینجا ما اشکال داریم، مگس را بخواهد بیرون بیاورد قی می شود حالا قی یا به آن معنایی که من معنا کردم چون ظاهر عبارتش این است که خود مگس قی شود یا آن معنایی که شماها احتمال می دهید و آن احتمال این است که بگوییم قضاء قبلی، اگر بیرون آوردن مگس متوقّف بر قی کردن قضاء یا قی شدن خود این مگس است، سید می گوید که دیگر لازم نیست بیرون بیاورید حالا وقتی رفت بگذارید برود ولی ما داریم که اینجا واجب است که بیرون بیاورد و روزه اش باطل است ولی باید تأدباً امساک کند.

مرحوم امام هم عقیده اش همین است، مرحوم میلانی هم عقیده اش همین است که اگر متوقف بر قی هم هست باید بیرون بیاورد، چرا؟ برای اینکه ترک حرام است، اگر قی کند روزه باطل است قی نکند خود آن خبیث هست و حرام است، ترک حرام اهم از اتیان واجب است بنابراین باید که قی کند، مرحوم آقای خوئی می گوید نه ولی مرحوم استاد، مرحوم آقای میلانی این ها معتقدند بله، ما هم در معلقات عروه داریم که بله باید قی کند و روزه اش باطل می شود بعداً هم قضاء می کند تأدباً آن روز را نگه می دارد برای اینکه ترک حرام اهم از حفظ مصلحت صوم است و لو صوم خیلی مهم است، صوم ممّا بُنی علیه الاسلام، بنی الاسلام علی خمس یکی از این ها هم صوم است اما چیزی که هست ترک حرام مهم تر است.

در تُحف العقول صفحه 47 یکی از مواعظ پیغمبر اکرم این است من اذاع فاحشةً کان کمبدئها اگر کسی یک فاحشه ای را، فحشائی را، کار خلافی را مطلع شد وقتی به دیگران می گوید مثل کسی است که از اول خودش ایجاد کرده است این فحشا را، شنیده یک کسی مرتکب فحشا شده است این برود به این و آن بگوید مثل کسی است که ابداء یعنی ایجاد کرده است این فحشا را بعد دارد و من عیّر مؤمناً بشیء اگر کسی یک مؤمنی را سرزنش کند به یک کار خطائی که این مؤمن کرده است، واقعا هم این مؤمن کار خطایی کرده است اما شما می خواهی سرزنشش کنی این لم یموت حتی یرکبت تا نمرده خودش مبتلاء به این لغزش خواهد شد.

یک روایت هم دارد در همین زمینه بسیار جالب است، من حفظ علی اخیه المؤمن شیئاً لیشینه به یوماً ما اکبّه الله علی وجه فی النّار، اگر یک عیبی را از برادر دینی خودش در ذهن خودش نگه دارد که یک جایی و یک روزی آبرویش را ببرد خدا با رو او را به آتش می اندازد.

به حسب روایات اگر کسی چیزی از کسی شنید اولاً خودش بازگو نکند و دیگری هم که می گوید بگوید ما نمی دانیم و ما وارد نیستیم.

 


[1] وسائل باب29 ما یمسک الصائم روایت5





   یک‌شنبه 7 خرداد 1396




فرم دریافت نظرات

جهت استفتاء با شماره تلفن 02537740913 یک ساعت به ظهر یا مغرب به افق تهران تماس حاصل فرمایید.

istifta atsign ayat-gerami.ir |  info atsign ayat-gerami.ir | ارتباط با ما