صفحه نخست / درس خارج فقه / دروس سال تحصیلی 93-94

صلاة جلسه نهم





بسمه تعالی

بحث در صورت اول است که تصور کرد زید است بعد معلوم شد عمرو است.

دو مسأله است ، در اینکه درست است یا نه و قریب به اتفاق جماعت را گفتند باطل است.

2- اصل نماز به عنوان فرادا درست یا نه، که بحث شد.

و عرض شد ممکن است جماعتش هم صحیح باشد. برای اینکه از بعضی روایات استفاده می کنیم عدالت شرط نیست احراز عدالت شرط است یعنی مأموم باید وثوق داشته باشد به امام، نه اینکه امام حتما عادل باشد.

روایت اول مرسله ابن ابی عمیر بود که عده از خراسان تا کوفه به کسی اقتداء کردند بعد معلوم شد یهودی بوده امام فرمود نمازهایتان درست است.

صدوق باسناده عن ابن ابی عمیر فی نوادره، قاعدة همان روایت اول باشد ولی با سند دیگری نقل شده است، و باسناده عن ابن ابی زیاد قندی فی کتابه، به این سند نقل می کند از امام صادق(ع) عن رجل صلّی بقوم، کسی پیش نماز گروهی باشد من حین خرجوا من خراسان، از موقعی که از خراسان خارج شدند، حتی قدموا مکه فاذا هو یهودی او نصرانی[33]، تا به مکه آمدند و پیش نماز یا یهودی بوده یا نصرانی، قال لیس علیهم الاعاده، اعاده لازم نیست، شاید این دو حدیث همان حدیث اول بوده و یک قضیه بوده است، صدوق به دو سند نقل می کند یکی از ابن ابی عمیر در نوادر به سند دوم از زیاد بن مروان قندی نقل می کند، ایشان از عُمد واقفیه است و زیر بار نرفت، و نزد او هفتاد هزار مثقال طلا بوده است، نزد ابن ابی حمزه بطائنی سی هزار مثقال طلا بوده است با اینکه بطائنی معروف به رهبر واقفیه است ولی نزد زیاد بیشتر پول بوده، اینها به احترام پول احترام آقا را حفظ نکردند، پناه بر خدا از لغزیدن در مقابل مال حرام، خیلی ها به اندک چیزی می لغزند.

روایت دوم باسناد صدوق عن اسماعیل بن مسلم، سئل الصادق(ع) عن الصلاة خلف رجل یکذب قدرالله پشت سر کسی که قدر را قبول ندارد که مقدرات دست او است.

دو گروه بودند، معتزله که همه کارها را دست مخلوقات می داند و می گویند خدا کنار رفته در مقابل، عشائر، قائل به جبر بوده همه چیز را به خدا نسبت می دادند، یعنی اختیار ندارند، به نظر ما عمل اختیاری است اما اختیار اختیاری نیست و الا تسلسل لازم می آید. و باختیار اختیار مابدا حد وسط بین جبر و تفویض است، حضرت فرموده: اگر پشت سر چنین آدمی نماز خواندی اعاده کند[34]، این روایت به خلاف دو روایت قبل که نماز را صحیح می دانستند، نماز را باطل می داند.

استاد: نهی این روایت را حمل بر تنزیه می کنیم یعنی مکروه است که به همان نماز اکتفا کند و به عبارت دیگر امر به اعاده امر استحبابی است.

بعضی گفتند: آن روایت اول که می گفت اعاده لازم نیست در موردی است که نمی دانسته اند و در این روایت که اعاده وارد، موردی است که امام جماعت را می دانسته عادل نیست. مثل نماز خواندن پشت سر اقرأ مستحب است می باشد این حدیث امر به اعاده.

پس روایت ابن ابی عمیر که روایت معتبر بود دلالت بر احراز عدالت دارد نه اینکه در واقع عادل باشد، یعنی مأموم عادل بداند و در عدالت معروف باشد.

در صحیحه عبدالله ابی یعفور است در معنای عدالت امام توضیح می دهد: ان تعرفه بالستر والعفاف عدالت این است که آن شخص را به عدالت و عفاف بشناسد، نه آنکه او واقعا ستیر و عفیف باشد، در طلاق هم احراز عدالت شرط است و الا اگر عدالت واقعی باشد، بعداً معلوم شود شاهد عادل نبوده، زن ازدواج کرده صاحب بچه شده، ازدواج را باطل و بچه ها را شبهه بدانیم خیلی مشکل است، ممکن است احراز عدالت طریق باشد به عدالت واقعی ولی از ظاهر روایت عدالت ظاهری بدست می آید، هذا کله در صورت اول مسأله که پشت سر کسی اقتداء کرد به خیال اینکه زید است، عمرو بوده و عمرو هم عادل نبوده است.

سوال: احراز عدالت معلوم شد عادل نبوده است، نه اینکه عمرو غیر عادل را شامل شود چون از اول می دانسته است عمرو عادل نیست؟

استاد: بعدا انکشف که عمرو عادل نیست نه اینکه از اول می دانسته عادل نیست.

صورت دوم:

اقتداء کرد به حساب اینکه زید است معلوم شد عمرو بوده ولی عادل بوده است. در مشاهد این طور اشتبا پیش می آید که پشت سر کسی نماز می خواند به خیال فلان آقا بعد معلوم می شود کسی دیگر بوده است.

در این صورت نماز درست است یا نه؟

به عقیده سید و خیلی ها این صورت دوم دارای دو وجه است:

1- اقتداء می کند به حساب اینکه زید است بعد انکشف که عمرو است.

2- اقتداء کند به امام حاضر و حاضر اصل است و منتهی فکر می کند حاضر زید است.

به خلاف وجه اول که اصل زید است و خیال می کند زید همین پیش نماز است.

سید بعد از عنوان دو وجه می فرماید وجه اول باطل است، وجه دوم صحیح است.

بعضی از آقایان وجه اول را که زید برایش اصل است می فرماید این تصور ندارد و معقول نیست. چرا؟

مشابه این در موارد متعدده فقه پیش می آید بهتر است همین جا مسأله حل شود. از جمله این آقایان، مرحوم آقای خوئی است در حاشیه و شرح عروه و مرحوم سیدنا الاستاد امام(ره) در حاشیه عروه ولی وجهش را بیان نکردند.

ببینیم بیان این ها چیست که می فرمایند معقول نیست.

می  فرمایند: افعال انسان دو قسم است:

1- افعال انشائی، می توانید بگویید ایجاد اعتباری، که این افعال معمولا به اعتباریات تعلق می گیرد مانند زوجیت، زوجیت ایجاد اعتبار زوجیت است، انشاء کرده تعلق گرفته به زوجیت که زوجیت امر اعتباری است. گاهی اعتبار می کنند زوجیت حاصل شود مثل عقد، گاهی انشاء می کند زوجیت از بین برود مثل طلاق و مردن، با مردن زوجیت از بین رود و اینکه دست می زند و نگاه می کند و اشکال ندارد از آثار زوجیت است.

پس گاهی اعتبار می کنند زوجیت حاصل می شود، گاهی اعتبار می کنند زوجیت از بین می رود.

این قسم افعال انشائی دو قسم تصور دارد:

الف- یک قسم از این افعال تعلق می گیرد به امر غیر محقق خارجی.

ب- یک وقت تعلق می گیرد به امر محقق خارجی. در همین مثال زوجیت: انشاء کرده زوجیت خارجی را و مراة که زوجیتش اعتبار شده در خارج است، خیال می کرده پول دار است اهل فلان قبیله است و جمیل است، بعد انکشف که هیچ کدام این ها نبوده است.

پس تعلق گرفت فعل انشائی به امر اعتباری و آن تعلق گرفت به یک امر محقق خارجی که زن باشد تخلف وصف و داعی شد بعضی موارد معاملات و بیع خیار می آورد، در نکاح اگر تدلیس باشد خیاری می آورد گرچه خیار کلاً در غیر نکاح است.

اگر فعل انشائی تعلق گرفت به امر اعتباری و آن امر اعتباری تعلق گرفت به امر غیر محقق خارجی این انشاء باطل است، مثل اینکه بگوید فروختم به تو این کتاب مکاسب را و کتاب مکاسب در خارج نباشد عقد باطل است، در قسم اول خیار داشت در عقود غیر نکاح اما در نکاح در بعضی صور مثل تدلیس خیار دارد.

خلاصه: فعل انشائی تعلق گرفت به امر اعتباری مثل زوجیت و زوجیت تعلق گرفت به امر خارجی محقق که زن و مرد باشد گاهی ایجاد اعتباری تعلق می گیرد به امر غیر محقق خارجی مثل بعت هذاالکتاب المکاسب که در خارج نبوده است مکاسب و لمعه بوده است، در قسم اول درست و خیار تخلف وصف دارد. در قسم دوم باطل است چون در خارج وجود نداشته است.

2- افعال تکوینی انسان مثل خوردن و مانند آن. آیا افعال خارجی که تحقق خارجی دارند می شود مقید شوند، بگوید خوردم این غذا را اگر مال تو باشد، خوردی! چه فرق می کند مال کسی باشد یا نه.

در فعل تکوینی خارجی که تحقق خارجی دارد، مقید نمی شود، مثلا بگوید راه رفتم اگر تو بیای چه این باشد یا نه، راه رفتی و معلق کردن و مقید کردن معنا ندارد.

در مسأله مورد بحث هم شما اقتداء کردی به زید و زید هم وجود خارجی دارد و معلق کردن به اینکه خیال کردم زید باشد یعنی چه. و این عمل هم انجام شده است، آنکه اقتداء به آن تعلق گرفته است این امام حاضر محقق در خارج است، نه اینکه اقتداء متعلق باشد به یک مفهوم و متصور اعتباری که زید باشد.

پس معنا ندارد بگوئی اقتداء کردم به زید و این امام حاضر به خیالم زید است. اقتداء کردی به وجود خارجی محقق چه زید باشد یا نه و تعلیق درست نیست.

استاد: عرض می کنیم: آنکه در خارج است همان زید است، اقتداء امر اعتباری است و صرف تقارن با پیش نماز جماعت نیست، جماعت امر خارجی است، نیت نمی خواهد، اجتماع است و جماعت به هر نیتی باشد جماعت است، اما اقتداء صرف تقارن خارجی نیست( مثل مواردی که انسان معذور است علی الظاهر با پیش نماز رکوع و سجود می رود.) بلکه امر اعتباری است و قصد در اقتداء دخالت دارد پس اقتداء به زید نیت و قصد می خواهد، این یک نکته.

نکته دوم: امام و آقای خوئی: امر جزئی خارجی تقیید بردار نیست و این را در تمام موارد فقه سرایت می دهند حتی در معاملات و مضاربه استفاده کردند از همین مورد.

استاد: آنچه تقیید است تقیید در امتثال است، و تقیید امتثال مقید می شود، می گوید نماز به جماعت می خوانم به شرط این که امام جماعت زید باشد، کسانی که اهل تعصب هستند، مقید می کنند که امام جماعت دوست یا هم شهری یا فلان آقایی که می خواهد باشد و الا نماز را به جماعت نمی خوانند.

کسی آمد نزد ابن عباس مسأله ی شرعی سوال کند امام حسن و امام حسین بودند، ابن عباس گفت از اینها که فرزندان پیامبر است مسأله بپرس، گفت، نه، از تو می پرسم، بعضی این طور تعصب دارند.

حالا مسأله شرعی می خواهد، مقیداً به اینکه اهل شهر خودش باشد، تقلید می خواهد مقیداً به اینکه مرجع اهل شهر خودش باشد و از این قبیل.

یک وقت، پیش کار یک آقایی که هر دو مرحوم شدند می گفت: آقا مریدهایی دارد که حرف هیچ کسی را به جز آقا قبول نمی کنند، حتی اگر امام زمان باشد هم حرفش را قبول نمی کنند.

یعنی این حقیقت را می خواهد مقیداً به اینکه او باشد انجام دهد و الا نمی خواهد، در بحث ما، در صدق امتثال است که صد در صد تکوینی نیست نیت و قصد می خواهد، در تعظیم هم، اگر چه سرش را خم کند، اگر قصد نکند تعظیم حساب نمی شود.

استاد: هر دو صورت که سید فرمود تصور می شود و در وجه و قسم دوم که پشت سر حاضر می خواست نماز بخواند به خیال اینکه حاضر زید است ولی نبود و عمرو بود و عمرو هم عادل بود نمازش درست است.

اما صورت اول که اقتداء کرده به زید به خیال اینکه زید است ولی زید نبوده است سید فرمود باطل است، آیا باطل است؟ بعضی ها از جمله مرحوم سید عبدالاعلی سبزواری می فرماید: این قید و مقیدها در عالم طلبگی و مدرسه است، مردم دنبال این مقیدات نیستند.

استاد:حرف ایشان( سبزواری) درست نیست، مردم خیلی هایشان دنبال این تقییدات است کسی بوده درحال نماز، ولی نماز را رها کرده و رفته است.

در باب جماعت صدق امام و مأموم می خواهیم و لازم داریم، صدق امام و مأموم این است که کلی اقتداء کند یا جزئی؟ اگر اقتداء کلی کرده و امام خودش را معنای کلی قرار داده این نمی شود. پس بحث در جماعت تقیید و مقید نیست، صدق امامت و مأمومیت است که آیا در صورت اقتداء به کلّی صدق امام و مأموم می کند؟ نه، نمی کند.

اللهم صل علی محمد و آل محمد

 




[33] وسائل ج 8 باب 37 جماعت ح 1

[34] وسائل ج 8 باب 37 جماعت ح 2




   شنبه 2 اسفند 1393





فرم دریافت نظرات

جهت استفتاء با شماره تلفن 02537740913 یک ساعت به ظهر یا مغرب به افق تهران تماس حاصل فرمایید.

istifta atsign ayat-gerami.ir |  info atsign ayat-gerami.ir | ارتباط با ما