صفحه نخست / درس خارج فقه / دروس سال تحصیلی 93-94

صلاة جلسه سی و پنج


 

بسمه تعالی

متفرعات را سید ذکر کردند که مربوط شرط اول یعنی عدم حائل است.

چند فرع خوانده شده امروز سید فرع دیگری را در مسأله دهم ذکر کردند و آن اینکه در بین نماز حایل بوجود آمد جماعت باطل است و تبدیل به فرادا می شود و لازم نیست قصد فرادا کند.

استاد: اینجا دو مطلب است غیر از اینکه قطع نماز حرام است و حایلی بوجود آمد پس فرادا می شود.

اما دو مطلب دیگر:

1- شیخ انصاری: ادله انصراف دارد از اینجا و نگفتند قطع نماز حرام است و به اختیار من نیست، ادله ای که گفته حایل نباشد آنجایی را شامل می شود که از اول حایل باشد آیا انصراف را می شود ثابت کنیم؟ چون انصراف ادله عقلی و برهان عقلی ندارد بلکه فهم عرفی از کلمه است.

استاد: به نظر انصراف وجهی ندارد و آن دلیلی که می گفت اختیار نداشته، در وسط نماز حایل به وجود آمده است، وجهی ندارد چون وضعیات اختیار برایش مطرح نیست حالا بگوییم وضوء نداشته بی اختیار بوده نمازش درست باشد، در وضعیات اختیار دخالت ندارد.

2- مطلب دوم که گفتند خود به خود فرادا می شود و آقای بروجردی اشکال کردند در حاشیه عروه که فرادا و جماعت دو حقیقت هستند و نیت فرادا نداشته است فرادا نمی شود. استاد: فرادا اگر نشد پس نماز باطل باشد؟ به نظر فرمایش ایشان وجهی نداشته باشد، چون فرادا قصدی نیست بلکه جماعت قصدی است وقتی جماعت نشد خود به خود فرادا می شود و حق با سید است که می فرمود فرادا می شود.

فرع دیگر را در مساله 11 عنوان می کند که حایل بود در اول نماز و مصلّی متوجه نشد اعمی بود یا تاریکی بود جماعت به هم می خورد چون عدم حایل شرط وضعی است نه تکلیفی.

جماعت نیست چون حایل است، گرچه حایل در لسان روایات نبود بلکه سترة و جدار بود ولی معنای حایل را از آنها استفاده می شود کرد.

بعضی می فرمایند عدم شهود میزان است و دخالت دارد نه حایل و در روایت هم آمده است:

منصور بن حازم می گوید قلت لابی عبدالله(ع): انّی اصلّ فی الطاق، من در طاق نماز می خوانم طاق یعنی محراب در روایت است طاق یعنی المحراب، طاق می گویند چون هردو طرف بیرون و خودش تو رفتگی دارد و بالایش هم بیرون آمدگی دارد، طاق نصرت، طاق بستان را از این جهت طاق می گویند.

قال: لابأس، اشکال ندارد اذا کنت تتوسع به[1][4]، اگر محراب وسیع باشد، به نظر ما تنگ نباشد که دیواره اش جلو آمده باشد. ولی شیخ حر عاملی در بیان روایت می گوید تقدم ما یُدل علی الاشتراط المشاهده و عدم الحائل، قبلا گفتیم که شهود شرط است. استاد: ما هیچ روایتی نداریم که شهود را شرط بداند. عدم حایل شرط است. و از این روایت هم معلوم نیست مشاهده استفاده شود.

وقتی حایل بوجود آمد جماعت به هم خورد تعبیر سید این است و ان التفت قبل ان یعمل ما ینافی صلاة المنفرد اتم منفردا و الا بطلت. حال که جماعت نشد، کور بوده یا تاریک بود حایل را ندید حالا پیش از اینکه خلاف نماز منفرد انجام داده باشد متوجه شده نمازش فرادا است و درست است و اگر خلاف نماز فرادا عمل کرده فرادا هم باطل است.

استاد: فرمایش ایشان درست است؟ قرائت نکرد و در رکوع رفت فهمید حایل بوده است چرا نمازش باطل باشد؟ مشمول لاتعاد است نمازش درست است فقط در پنج تا است که مشکل است( طهور- وقت- قبله- رکوع و سجود) قرائت نکرده اشکال ندارد، پس این فرمایش سید که خلاف وظیفه فرادا اگر عمل کرده باطل است درست نیست چون قرائت نکرده مشمول لاتعاد است و نمازش صحیح است.

شاید نظر سید روایت یک 59 جماعت بود که می فرمود: لیس لهم ذلک بصلاة، ان صلّی قوم بینهم و بین الامام سترة او جدار، اگر جماعت برپا شد و بین امام و مأمومین پرده باشد یا دیوار باشد فلیس لهم تلک بصلاة، این نماز نماز نیست، این ستره بوده پرده بوده نماز نیست نه اینکه جماعت نیست ولی لاتعاد حاکم است و این روایت طبع اولیه را می گوید و لاتعاد می گوید درست است.

استاد: بهتر است این طور بگوییم: حایل بود بعداً متوجه شد اگر قابل تدارک است و لو مثل قرائت را ترک کرده شامل لاتعاد است و اگر قابل تدارک نیست مثلا به تبع امام رکوع و سجود انجام داده نمازش درست نیست.

پس تفصیل است بین آنهایکه مبطل فرادا است مثل رکوع و سجده زیادی و آنهایکه موجب بطلان فرادا نیست مثل ترک قرائت.

مسأله 12: در باره حایل غیر مستقر است مثلا یک پرده را از این طرف می کشد به طرف دیگر، مرحوم سید می فرماید اشکال ندارد، لابأس بالحائل غیر مستقر کمرور شخص، افراد یا یک فرد مرور می کنند حایل است ولی مانع نیست چون مستقر نیست. نعم اذا اتصلت المارّه لایجوز اگر افراد به هم متصل باشند عبور کنند اشکال دارد و لو استقرار ندارند:

پس حایل مستقر یا غیر مستقر اشکال دارد و مگر در اشخاص که اشکال ندارد، پس بگوییم استقرار شرط بطلان حایل نیست و در مستقر و غیر مستقر باطل است الا ما اقیمت السیره، سیره فقط در مرور اشخاص برای نماز است و لو متعدد باشند.

خلاصه: مبنای مسأله استقرار و عدم استقرار نیست بلکه حایل است مبنا الا جایی که سیره باشد مثل عبور اشخاص مبطل نیست.

مسأله 13 را که سید عنوان کردند این است اگر شک کند حایل بوده یا نه حکمش چیست؟

مسأله سه قسم متصور است:

1- در وسط نماز شک می کند حایل به وجود آمد یا نه و در اول نماز حایل نبود. در وسط نماز شک می کند حایل آمد یا نه، اینجا را می گویند مسلما اشکال ندارد، بنا را می گذارد که حایل به وجود نیامده.

2- قبل از ورود به نماز شک کند حایل به وجود آمده است یا نه، ده دقیقه قبل از نماز حایل نبود دو دقیقه مانده به نماز شک می کند حایل است یا نه اصل عدم حایل است.

3- قبل از نماز شک می کند حایلی است یا نه و حالت سابقه ندارد. می خواهد نماز شروع کند شک می کند حایل به وجود آمده یا نه از قبلش هم خبر ندارد، قابل تحقیق هم نیست می فرمایند اشکال دارد پس باید مطمئن شوند که حایل نباشد.

آیا این سه مسأله درست است؟ در مسأله اول درست استصحاب عدم مانع در وسط نماز می کند با یقین بر اینکه اول نماز مانع نبود.

اما اگر قبل از نماز شک کند و قبلش می دانست حایل نبوده سید فرمود اصل عدم مانع است و اشکال ندارد. و بعضی آقایان اشکال کردند این صورت را از جمله گلپایگانی در حاشیه عروة، مرحوم بروجردی و آقای سید احمد خوانساری تأمل کردند.

چرا آقای گلپایگانی اشکال کردند؟ می گویند برای اینکه حایل و عدم حایل حکم نماز است، پیش از نماز حکم ندارد و لو صدتا حایل هم باشد، مثل بعضی ها مواظب است دیوارهای خانه شان پاک باشد اما این دخالتی ندارد. پیش از نماز وقت حکمی ندارد چه را استصحاب می کنید؟

استاد: اولا این موضوع حکم است و موضوع حکم را می شود استصحاب کرد، به اعتبار آینده و ثانیاً، ممکن است قضیه متیقنه حکم نداشته باشد ولی قضیه مشکوکه حکم دارد.

 به عبارت دیگر استصحاب به اعتبار اثر قضیه مشکوکه است نه حالت سابقه و قضیه متیقنه و ادله استصحاب اینجا را شامل می شود، مثلا قبل از نماز لباس پاک باشد یا نه اثر ندارد چون نمی شود خورد و نه نماز می خواند به اعتبار اثر قضیه مشکوکه استصحاب جاری می شود شاید مقصودشان این است اثر مال حایل مقید به نماز است نه حایل مطلقا، چون اثر مال مقید است نه مرکب، استصحاب در مقیدات شبهه دارد، مرکبات از دو جزء تشکیل شده است یک جزء بالوجدان و دیگری بالاصل ثابت می شود.

و در مقیدات سه جزء است، قید- تقیّد- مقیّد، پس یک قید داریم یک مقید و یک تقید مقید به این قید داریم لذا در مقیدات شبه کرده اند استصحاب را، استصحاب می کنید ذات نفس مقید را اینکه اثر ندارد باید قید باشد، استصحاب می کنید قید را. قید تنهائی اثر ندارد، تقید مقید به این قید حالت سابقه ندارد، کی بود که وارد نماز بودید ستره نبود و استصحاب کنید این عدم ستره را، باید تقید نماز را به این ستره و عدم ستره را بگویید ولی حالت سابقه ندارد این.

بحث ما در این است در نماز حایل دارد یا ندارد بحث در حایل و عدم حایل تنها نیست و ذات صلات هم بحث ما نیست بلکه در تقید صلات به عدم حایل بحث ما است که حالت سابقه ندارد، کی بوده نماز مقید به عدم الحایل بوده که استصحاب کنیم، اثر مال نماز مقید به عدم الحائل است که حالت سابقه ندارد برای اینکه الآن قبل از نماز هستید چگونه استصحاب می کنید نماز مقید به عدم الحائل را.

استاد: به نظر این اشکال وارد نیست برای اینکه منع به خاطر حایل در ظرف نماز است نه حایل مقید به نماز، اثر مال عدم حایل در ظرف نماز است نه اینکه اثر مال مقید در مقابل مرکب باشد.

در مرکبات عرفیه مثلا ده جزء دارد یا داروهای شیمیائی که اجزاء دارند و هرکدام از اجزاء مقید به اجزاء دیگر است و مرکب از هم گسیخته نیست مقید به هم هستند که روی هم رفته اثر دارند وقتی استصحاب می کنیم فلان جزء است یا نه خود جزء را استصحاب می کنیم نه جزء مقید به اجزاء دیگر. اینجا هم حایل در ظرف نماز اثر دارد و استصحاب عدم حایل می کنیم.

از عجایب اینکه آقای رفیعی قزوینی در حاشیه عروة می گویند استصحاب عدم حایل در نماز مثبت است برای اینکه اثبات عدم مشاهده نمی کند، یعنی اثبات نمی کند که مشاهده مأموم الامام است. باید اثبات عدم مشاهده کند تا موجب بطلان نشود.

استاد: ما در روایت مشاهده و عدم مشاهده نداریم تا شما این اصل مثبت را بیاورید، پس به نظر اشکال ندارد قبل از نماز مثل نماز استصحاب می شود که می خواهم نماز بخوانم ده دقیقه قبل حایل نبوده الآن شک می کند استصحاب عدم حایل می کنیم به اعتبار آینده در نماز اثر دارد. اگر قید و تقید و مقید باشد واسطه خفی است اشکال ندارد.

یک مطلب دیگر را بگوییم: در طهارت شرط صلات است یا شرط مصلی؟ شرط صلات است ولی هیچ شده شما بگویید نمازم طهارت داشته است، بلکه می گوئی من طهارت دارم و استصحاب در مصلی جاری می کنید و حال اینکه هیچ کسی نگفته این استصحاب اشکال دارد بلکه صریح روایت است که امام استصحاب کرده است لانک کنت علی یقین من وضوئک لابد خواندید قبلا. چرا درست است چون واسطه خفی است، پس تقید مقید به قید اگر باشد واسطه خفی است. سید می گوید و اگر حالت سابقه ندارد استصحاب جاری نیست وارد نماز نمی تواند بشود.

استاد: حرف سید ناتمام است، اینجا شک می کنیم مانع است یا نه اصل عدم مانع و برائت است.


   


[1][4] وسائل باب 61 جماعت ح 1

   دوشنبه 7 اردیبهشت 1394




فرم دریافت نظرات

جهت استفتاء با شماره تلفن 02537740913 یک ساعت به ظهر یا مغرب به افق تهران تماس حاصل فرمایید.

istifta atsign ayat-gerami.ir |  info atsign ayat-gerami.ir | ارتباط با ما