صفحه نخست / درس خارج فقه / دروس سال تحصیلی 93-94

صلاة جلسه شصت وهفت


 

بسمه تعالی

مرحوم سید در مسأله 37 عنوان کردند امام جماعتی که خودش را مجتهد می داند ولی مجتهد نیست اقتداء نمی شود به او، تعبیر سید: لایجوز الاقتداء من یرنفسه مجتهداً و لیس مجتهد، اقتداء نمی شود به کسی که خودش را مجتهد می داند و مجتهد نیست مع عمل برایه، به نظر خودش عمل می کند و کذالمقلد لمن لیس اهلا للتقلید و همین طور که به مقلد کسی که اهلبیت تقلید ندارد اقتداء نمی شود، اذا کانوا مقصرین فی ذلک اگر مقصر باشند در اینکه خودش را مجتهد می داند و یا مقلد کسی بداند که مجتهد نیست، بل مطلقا علی الاحوط مطلقا بنابر احتیاط اقتداء نمی شود چه مقصر باشد یا قاصر. الا اذا علم ان صلاته موافقة للواقع، مگر بداند که نمازش مطابق با واقع است و این عمل به احتیاط که مطابق با واقع باشد خیلی سخت است.

و اگر نمی دانیم شرایطش چطور است آیا حمل بر صحت می شود یا نه، اگر ندانیم قاصر است یا مقصر؟ این هم خیلی سخت است، و این مأموم اقتداء اگر بکند حجت شرعی ندارد برای اینکه مجتهد نیست یا مقلد کسی است که مجتهد نیست.

اگر مقصر است عدالت ندارد چون وقتی مجتهد نیست چطور ادعای اجتهاد می کنند؟ از دو جهت اقتداء نمی شود یکی اینکه مقصر است و عدالت ساقط است یکی اینکه در معرض از بین بردن احکام شرعی است من لم یحکم بما انزل الله اولئک هم الکافرون، هم الظالمون، هم الفاسقون این آیات مال کسانی است که حکم به غیر ما انزل الله می کنند بعنوان ما انزل الله و این خیلی دشوار است.

و این حکم بغیر ما انزل الله غیر حکم حکومت طاغوت است حکومت طاغوت بعنوان حکم خدا حکم نمی کند بلکه می گوید این قانون است.

اگر کسی مجتهد است کتمان حرام است باید بگوید: ان الذین یکتمون ما انزل الله من بعد ما بیناللناس فی الکتاب اولئک یلعنوهم الله و یعلنوهم اللاعنون، از آن طرف اگر لایق نباشد حکم به غیر ما انزل الله است خیلی پیرو اول و خیلی ها پیرو قسم دوم است.

استاد شیخ عبدالکریم حائری و آقای نائنی(ره) آقای سید محمد فشار کی که معمولا تعبیر می کنند به سید مشایخنا. آقای نائنی می گوید به آقای حائری که ایشان اعلم است چرا رساله نمی دهد برایش بگوییم رساله بدهد حاج شیخ گفته بود من سکومت می کنم تو بگو، تا دم درب منزل ایشان را همراهی می کنند و می گویند ایشان درب منزل را باز می کند هردو طرف درب دستش را می گیرد که وارد نشوند و می فرماید: والله خودم را اعلم می دانم والله رساله نمی دهم.

تلک الدار الآخرة نجعلها للذین لایریدون علوا فی الارض و لافسادا والعاقبة للمتقین.

اما کسانی هم است باید حقایق را بگوییم چون کتمان لازم می آید، بستگی به اخلاص دارد.

آقای نجفی مرعشی برای من نقل می کرد کسی در نجف منتظرالمرجعیت بود و به جایی نرسیده بودم، عده ای از آقایان تهران رفته بودند نزد ایشان که قدری استمالت کنیم، رفتند گفتند بازار تهران به شما رجوع کردند رساله نیست رساله بفرستید ایشان حالش خیلی بد بود مریض شده بود آه که می کشید سوزناک بود صورت آدم را می سوزاند و گفت: و نبّئتُ لیلا ارسلت بهدیة و جادت بوصل حیث لاینفع الوصل، گفت نه، من دیگر ماندنی هستم.

پس تا اگر خودش را کنار می کشد به خاطر خدا باشد و از این طرف اگر خدمت می کند به خاطر خدا باشد برای اینکه مردم چه می گویند نباشد.

اگر می داند عملش طبق واقع است چون احتیاط می کند این خیلی سخت است مخصوصا اگر سوادش بالا نباشد چطور بین فتاوای متخالف جمع می کند. بر فرض اینکه احتیاط کند اقتداء می شود.

اگر می داند رای مأموم با امام مخالف است و نمی داند کدام طبق واقع است مخصوصا اگر ارکان باشد اقتداء نمی شود و اگر قاصر است و از ارکان نیست لاتعاد شاملش می شود.

اگر واقعا مجتهد باشد و نظر مأموم مخالف امام باشد فرق می کند ارکان و غیر ارکان، در غیر ارکان مشمول لاتعاد است اگر نمی داند عقیده اش مخالف عقیده امام است یا نه، احتمال مخالفت می دهد. چه بسا بعد از عمل متوجه نمی شود چون در نماز اخفاتیه است نمی داند سوره را خواند یا نه.

این باید احراز کند صحت نمازش را. آیا حمل بر صحت می شود که ان شاءالله سوره را خوانده است یا نه این تابع مبنایی است که حمل بر صحت فعل مسلم مربوط غفلت و سهو و نسیان است یا صورت عمد را می گیرد و عمداً مخالفت می کند، مثلا نمی دانیم سوره خواند یا نه ولی واجب می داند حمل بر صحت می شود اما اگر می دانیم سوره را واجب می داند یا نه حمل بر صحت نمی شود مثل ما نحن فیه.

این مسائل جهت تقویت عقاید معنوی است که دقت شود ولی فعلا دانشگاه ها و همین طور حوزه از نظر علمی افول کرده است و قدیم این طور نبود، آقای بروجردی می گفت گاهی غرق تحقیق می شده متوجه می شده اذان صبح شده و آقا جمال فرزند آقای خوانساری سوادی نداشت مریدهای پدرش می بینند سواد ندارد مراجعه می کردند خیلی ناراحت می شدند طور درس خواندند گاهی تا سحر مشغول درس بود و عندالله مأجورند.

مسأله 38: امام جماعت وارد نماز شد و عقیده دارد وقت داخل شده است مأموم عقیده دارد وقت نشده یا شاک است، یک موقع قبل از نماز است یک موقع در اثناء نماز است گاهی بعدالفراغ است.

امام که معتقد به دخول وقت است: گاهی علم دارد گاهی بر اساس ظن معتبر است گاهی براساس ظن غیر معتبر است، این همه شقوق مسأله است.

عبارت عروة: اذا دخل الامام فی الصلات معتقدا دخول الوقت، والمأموم معتقدا عدمه او شاکّ لایجوز له الائتمام فی الصلاة نعم اذا علم بالدخول اثناء الصلاة الامام جازله الائتمام، لکن لو دخل الامام نسیانا من غیر مراعاة الوقت، او عمل بظن غیر معتبر لایجوز الائتمام به و ان علم المأموم دخول الوقت فی اثناء الصلاة، اگر امام معتقد است وقت داخل شده و مأموم اعتقاد ندارد یا شک دارد به عدم دخول جایز نیست اقتداء و اگر مأموم می داند در اثناء نماز وقت داخل می شود جایز است اقتداء اما اگر امام از روی فراموشی بدون مراعات دخول وقت نماز خواند یا بر اساس ظن غیر معتبر نماز خواند اقتداء جایز نیست و لو بداند مأموم که در اثناء نماز وقت داخل می شود.

ادله این صور: یکی حدیث رفع است، رفع ما یعلمون مقتضی این معناست که نماز امام درست است. آثار حدیث رفع عدم بطلان نماز است، حدیث رفع را یا در موضوع جاری می کنیم یا در حکم، نمی دانسته وقت داخل نشده موضوعاً، نمی دانسته حکمش چیست حکما، بنابراین نمازش درست است حدیث رفع موارد نسیان مقصر را نمی گیرد، اگر تقصیر ندارد حدیث رفع جاری است چون طبق ظن معتبر نماز خوانده است.

2- اطلاق ادله ی جماعت می گوید امام که شرایط را دارا است اقتداء جایز است.

3- روایت اسماعیل بن ربا، ( یا، بن ریاء یا، بن ابی ریا) سه قسم نقل شده است، در رجال اسماعیل بن ربا است و توثیق ندارد، و منتهی ابن ابی عمیر این روایت را نقل کرده است- کافی، صدوق، شیخ به دو سند نقل کرده است. تمام کتب اربعه این حدیث را نقل کرده است.

ابن ابی عمیر گاهی مرسلا نقل می کند عن رجل گاهی اسم می برد اسم که می برد گاهی توثیق ندارد گاهی ضعیف است این ها باهم فرق می کند.

بعضی معاصرین از جمله خوئی قبول ندارد راوی های غیر موثوق به را ولو ابن ابی عمیر نقل کند.

رجال کشی اجمعت العصابة را یکی ابن ابی عمیر می داند از هرکسی نقل کند روایت معتبر و صحیح است.

مرحوم امام(ره) و خوئی می فرمایند عبارت کشی خود ابن عمیر را توثیق می کند وفرقش با راویان دیگر چیه می فرمایند، این ها توثیق شدند اجماعاً.

استاد: ما قبول نداریم این حرف را به چند جهت: اولا دیگران هم است که وثاقشان اجماعی است و ثانیاً چرا اجمعت العصابة علی تصحیح ما بگوید این اکل از قفاء است باید بگوید اجمعت العصابة علی وثاقت هؤالاء. از جنبه های باطنی از کشی سوال کردیم، فرمود نظر مشهور درست است یعنی از هرکسی این ها روایت کنند موثق است. تضعیف هم نشده اسماعیل، ولی قلیل الروایت است و ابن ابی عمیر خیلی مرد بزرگی بود، و از امام موسی بن جعفر(ع) روایت زیاد نقل کردند و زندان رفته و شکنجه شده است که اصحاب را لو بدهد و این کار را نکرد و در زیر شکنجه بی هوش شد.

حدیث لو صلیت و انت تری انک فی وقت و لم یدخل الوقت فدخل الوقت و انت فی الصلاة فقد اجزأ عنک[1][10]، یعنی اعتقاد داری بر اساس ظن معتبر چون تری یعنی می بینی و رؤیت معتبر مجزی است. بعید نیست به این روایت عمل کنیم. پس اگر امام معتقد بود وقت داخل شده در اثناء وقت داخل شد مأموم می تواند اقتداء کند.

4- یک دلیل دیگر هم است که ندیدم کسی استفاده کرده باشد و آن روایت من ادرک رکعة من الوقت فقد ادرک الوقت، معمولا این حدیث را در آخر وقت دلیل می آورند ولی چه اشکال دارد اول وقت را شامل شود که غفلة یا بر اساس ظن معتبر وارد نماز شد و در اثناء وقت داخل شد نماز درست باشد.

وارد می شود عروة در شرایط امام جماعت که بالغ باشد، عامه اختلاف دارند که بالغ باشد یا نه، ابن رشد در بدایت المجتهد: بچه که لم یبلغ الحلوم، بالغ نشده است اذا کان قاری اگر قرائتش خوب باشد اجازها قوم، عده ای گفتند می تواند امام باشد لعموم الاثر چون روایت عموم دارد و آن روایت را ابن رشد نیاورده است، اشاره است به روایتی که سنی ها از پیامبر نقل می کند یؤم القوم اقرأهم الصلاة چه بالغ باشد یا نه ولحدیث عمرو بن سُلمه از رسول الله ابن سلمه می گوید از رسول الله شنیده بودم یؤم القوم اقراهم، من هم امام جماعت می شدم، کان یؤم قومه و هو صبّی، بچه بود پیش نمازی می کرد.

عده ای از عامه نفی کردند و عده ای در نافله اجازه دادند( در نافله جماعت را قبول دارند)

ابن قدامه در مغنی: لایصح ائتمام البالغ بالصبی، بالغ به بچه نابالغ اقتداء نمی تواند، اما اجازه الحسن والشافعی، حسن و شافعی اجازه داده است به خاطر حدیث پیامبر: یؤم القوم اقرأهم کتاب الله آنکه قرائتش بهتر است امامت کند چه بالغ چه نابالغ باشد، لذا عمرو بن سلمه می گوید به خاطر این حدیث من پیش نمازی می کردم و بچه هفت یا هشت ساله بودم و این حدیث را بخاری نقل کرده است بعضی هامثل احمد حنبل و این حدیث را قبول ندارد و گفت: مرة دعه این روایت را رها کن و اگر پیش نمازی کرده خبر به رسول الله نرسیده است و الا جلوش را می گرفت و خود ابن سلمه می گوید من این قدر کوچک بودم که مواظب لباسم نبودم و لباسم پاره بود و عورتم از عقب معلوم بود وقتی سجده می رفتم خرجت اُستی.

 

 

 



[1][10] وسائل باب 25 مواقیت الصلاة ح 1

   چهار‌شنبه 9 اردیبهشت 1394




فرم دریافت نظرات

جهت استفتاء با شماره تلفن 02537740913 یک ساعت به ظهر یا مغرب به افق تهران تماس حاصل فرمایید.

istifta atsign ayat-gerami.ir |  info atsign ayat-gerami.ir | ارتباط با ما