صفحه نخست / درس خارج فقه / دروس سال تحصیلی 93-94

صلاة جلسه هفتاد و هفت


 

                   
بسمه تعالی

مرحوم سید راجع به اخرس( کرولال) مطلبی را بیان کردند که کرولال امام نمی تواند پیش نماز کسی باشد که قرائتش خوب نیست، و اگر برای همانند خودش باشد اشکال ندارد.

مسأله هفتم: لایجوز امامت الاخرس لغیره و ان کان ممن لایحصن، اخرس پیش نماز نمی تواند بشود برای دیگران و لو اینکه دیگری کسی است نمی تواند قرائت را خوب انجام دهد. مثل کسی که تجویدش خوب نیست نعم یجوز لمثله، اخرص برای اخرس می شود و ان کان الاحوط الترک. گرچه احتیاط مستحبی ترک است یعنی اخرس پیش نمازی نکند خصوصاً مع وجود غیره، مخصوصاً اگر غیر اخرس وجود داشته باشد بل لایترک الاحتیاط فی هذه الصورة، بلکه می گویند احتیاط واجب این است در صورت وجود غیر اخرس به اخرس اقتداء نکند.

1- ناقص برای خودش قرائتش کافی است( مثلا تازه مسلمان است یا اخرس، یا تجوید را بلد نیست) نه برای دیگران، چون نقصی که دارد فقط برای خودش قبول است و ادله که می گوید امام ضامن قرائت است این جا را نمی گیرد برای اینکه امامی را شامل می شود که قرائت را بلد است.

و اگر در ناقصهای دیگری بگوییم شامل شود صورت اخرص را نمی شود چون قرائت نیست بلکه اشاره است با دست و انگشت و.. تا مجزی از دیگری باشد، خوئی و خیلی از محشین عروة و شروح نظرشان همین است.

استاد: در باب 59 قرائت دو روایت است:

1- روایت نوفلی عن سکونی که راجع به سند عرض شد ثقة است. حضرت فرمود: تلبیة الاخرس و شهادته و قرائته فی الصلاة اشارته باصبعه[1]، تلبیه اخرس در حج و عمره و تشهد و قرائت او در نماز اشاره اش است. این روایت حکومت ندارد بر ادله قرائت یعنی تلفظ، و اگر می گوید اشاره به منزله قرائت اخرس است یعنی قبول است، ادله قرائت می گوید قرائت اما مجزی است و این روایت می گوید اشاره او به منزله قرائت است.

و اینکه ادله می گوید امام ضامن قرائت یا مجزی و سایر تعبیرات که دارد، این دو روایت حاکم است بر آن روایات مثلا می گوید اکرم العلماء بعد می گوید ابنی الجاهل عالم این ابنی الجاهل حاکم است. ولی کسی از محشین عروة قائل به این نیستند. در صحیحه عیل هم که راجع به متیمم بود که به جای وضوء کافی است و علت آورد ان الله جعل الماء طهور جعل التراب طهوراً یعنی خاک مثل آب است و خداوند آن را مطهر قرار داده است و گفت متیمم می تواند امام جماعت متوضی باشد چون هرکس طبق وظیفه عمل کرده است و کافی است.

قاعدة طبق دو روایت چاپ 59 و ذیل صحیحه جمیل اخرس می تواند امامت کند.

بله می توانیم بگوییم در ارتکاز متشرعه این جایی ندارد که اخرص امام غیر باشد و اگر شارع قبول دارد باید تصریح می کرد و تأکید می کرد سیره عملیه نفی مثل سیره عملیه بر اثبات است. یک وقت به سیره عمل می شود و ائمه تقریر کرده است قبول است و حجت یک موقع سیره بر نفی است و متشرعه نفی می کند.

اما ارتکاز متشرعه لازم نیست سیره بر نفی باشد ولی در اذهان این مسأله را رد می کنند و لو سیره دائم بر نفی در مقام عمل نباشد، متشرعه زیر بار نمی روند که اخرس امام غیر خودش شود و اگر نظر شارع جواز است باید مکرراً و صراحتاً بگوید و الا اذهان متشرعه و عقلاء نمی پذیرند. 

و جا نمی افتد و نقص غرض است. مثلا کسی روی کرسی نماز می خواند روی زمین نمی تواند نماز بخواند رکتبین را روی زمین نمی گذارد و همه قبول دارند اما سرانگشتهای پا را روی زمین باید بگذارد یا نه؟ اگر شارع واجب می دانست باید تصریح می کرد و الا نقض غرض پیش می آید.

در عالم تکوین و تشریع نقض غرض متصور است. در عالم تکوینی شما می گویید غرض خداوند از خلقت این بوده که موجودات مثل خودش درست شوند و این غرض در 14 معصوم محقق شده و لاغیر پس غرض 14 معصوم است و در بین 14 معصوم قبل از تمام خلقت ها تمام برنامه ها در فاطمه برنامه ریزی شده پس هدف از خلقت فاطمه زهرا است. پس لولا فاطمه لما خلقتکماء.

پس دو روایت باب 59 و ذیل صحیحه جمیل می گویند پیش نماز اخرس درست است اما سیره عملی بر نفی و ارتکاز متشرعه زیر بار این نمی رود و اگر نظر شارع جواز امامت اخرس بود باید تصریح می کرد لذا ما نظر مشهور را از باب احتیاط واجب می پذیریم از باب ارتکاز متشرعه نه از باب دلیل که مشهور آوردند.

مسأله 8: لایجوز امامت المرأة للخنثی، زن پیش نماز خنثی نمی تواند شود چون ممکن است مرد باشد.

مسأله 9: یجوزامامت الخنثی للانثی دون الرجل والخنثی، خنثی امام انثی می شود اگر مرد است که درست است و اگر زن باشد بنابر قولی زن برای زن می تواند پیش نماز باشد.

نمی تواند برای مرد امام باشد چون ممکن است زن باشد برای خنثی دیگر نمی تواند امامت کند چون ممکن است خنثی دیگری مرد باشد و این زن باشد، زن نمی تواند امام مرد باشد.

خنثی امام انثی می شود درست و مشکلی نیست. اما یک مسأله ای است بعضی آقایان معترضند که اگر مأموم یک نفر است و مرد است دست راست امام بایستد و اگر زن است پشت سر امام بایستد.

اینجا خنثی اگر زن باشد باید کنارش بایستد و امام جلو مأموم نرود و اگر امام خنثی مرد است مأموم باید پشت سر بایستند بعضی مثل آقای خوئی واجب می دانند و دلیل روایات است:

1- صحیحه هشام سأل اباعبدالله(ع) عن المراة هل تؤم النساء؟ آیا زن پیش نماز زنها می تواند شود؟ قال تؤمهنّ فی النافله، در نافله بله و اما فی المکتوبة فلا، در فریضه نه، این روایت قبلا گذشت به این جنبه کار نداریم و ما به این ذیل کار داریم که فرمود: و لاتتقدمهن و لکن تقوم وسطهن[2]، باید در رده ی مأمومین بایستد جلو نرود.

2- تقوم وسطهن معهنّ فی الصف فتکبر و یکبّرن، وسط مأمومین بایستد تکبیر بگوید آنها هم تکبیر بگوید روایت نه این باب هم تقوم وسطهن دارد. اگر خنثی مرد باشد زنها عقب بایستد اما اگر خنثی زن است باید وسط زنها بایستد. بین محظورین است راهش این است اقتداء نکنند و این مسأله به نظر ما جزء آداب است نه وظایف و الزامات و عرف هم جزء آداب می داند مثل گذاشتن عمامه و تحت الهنک در نماز و آقای خوئی جزء واجبات و الزامات می داند و اگر واجب هم باشد تکلیف است نه وضع که اقتداء باطل باشد. پس اگر واجب باشد وجوب تکلیف است و مبطل جماعت نیست.

مسأله 10: نابالغ می تواند پیش نماز شود؟ خیلی از عامه جایز می دانستند و از بدایة ابن رشد نقل کردیم حتی روایت نقل کردند که خرج رستی، عورتش خارج شده بود.

در خاصه اکثراً بل کاد ان یکون اجماعاً که نابالغ نمی تواند امام باشد. شیخ طوسی فرموده اگر مراهق است یعنی نزدیک به بلوغ( دو روز مانده به بلوغ) می تواند پیش نماز شود مطلقا. در خلاف از او نقل شده که مسأله را اجماعی می داند.

ببینیم از روایات چه استفاده می شود در باب 14 جماعت چند روایت است:

1- لابأس بالغلام الذی لم یبلغ الحلم ان یؤم القوم و ان یؤذن، اشکال ندارد بچه نابالغ پیش نماز قوم و بزرگان شود و اذان بگوید.

2- تجوز صدقة الغلام و عتقه و یؤم الناس[3]، اذا کان عشر سنین، ده ساله می تواند صدقه بدهد برده آزاد کند و پیش نماز مردم شود.

3- لابأس ان یؤذن الغلام الذی لم یحتلم و ان یؤم، بچه نابالغ می تواند اذان بگوید و پیش نماز شود این روایات تصریح می کند به جواز. اگر به حسب ظاهر عمل کنیم جمع به اطلاق و تقصید می شود. یک روایت به شرط ده سال داشت ولی در مقابل روایت هفتم، شیخ طوسی عن محمدبن احمد بن یحیی عن حسن بن موسی الخشاب عن غیاث بن کلّوب عن جعفر عن ابیه ان علیا(ع) کان یقول، ظاهراً مکرر حضرت این جمله را می فرموده است، لابأس ان یؤذن الغلام قبل ان یحتلم می تواند اذان بگوید قبل از بلوغ و اما لایؤم حتی یحتلم، امام نمی شود حتی بالغ شود، فان امّ جازت صلاته و فسدت صلاة من خلفه، اگر امام شود نمازش درست و نماز پشت سرش باطل است واین روایت تصریح دارد.

آیا جمع به کراهت شود بین روایات مجوزه و این روایت؟ بله حمل بر کراهت می شود اگر اعراض اصحاب از روایات جواز نباشد ولی اصحاب اعراض کردند اعراض اصحاب کافی است در طرد آن روایات هرچه صحیح تر باشد بُعدش بیشتر است، کلما ازداد صحتاً ازداد بُعداً هرچه صحیح تر باشد اعراض اصحاب موجب بُعد می شود و معلوم می شود کلام اهل بیت نیست.

از آن روایات اعراض شده درست ولی در مقابل حجت نداریم که نماز جماعت باطل باشد و این روایت غیاث بن کلّوب معتبر نیست چون از فطحی است، ولی ثقة است.

و اصحاب هم بر طبق این روایت فتوا دادند و تقریبا اجمالی است.

و حتی آقای خوئی طبق این روایت بر خلاف مبنایش در عدم قبولی شهرت و جابر ندانستن ضعف سند بوسیله شهرت اینجا فتوا به عدم جواز اقتداء به غیر بالغ دادند.

و درباره نجاست اهل کتاب طبق شهرت برخلاف مبنایش فتوا به نجاسة اهل کتاب می دهد.

 



[1] وسائل باب 59 قرائة الصلاة ح 1-2

[2] وسائل باب20 جماعت ح 1-2-9

[3] وسائل باب 14 جماعت ح 3- 5- 8

   یک‌شنبه 13 اردیبهشت 1394




فرم دریافت نظرات

جهت استفتاء با شماره تلفن 02537740913 یک ساعت به ظهر یا مغرب به افق تهران تماس حاصل فرمایید.

istifta atsign ayat-gerami.ir |  info atsign ayat-gerami.ir | ارتباط با ما