صفحه نخست / درس خارج فقه / دروس سال تحصیلی 93-94

صلاة جلسه هشتادوشش





بسمه تعالی

در نماز جماعت یکی از احکامش این است که اگر یکی از امام و مأموم شک کردند به متیقن این دو مراجعه می شود، و احکام متعدد دیگر که ذکر شد.

یکی از احکامی که سید عنوان کردند این است اگر مأموم رکنی را اضافه کرد به خیال اینکه امام به رکوع رفته است ولی نرفته بوده، یا زودتر از امام سر برداشته است از رکوع و دوباره به خاطر متابعت به رکوع برگشت و همین طور در سجده، اگر زیادی رکن انجام داد به قصد مطاوعت مبطل نیست ولی در نماز فرادا زیادی رکن مبطل است.

اینکه در جماعت زیادی رکن مبطل نیست، خصوصیاتش را بیشتر روشن کنیم.

مثلا اگر در یک رکعت چندین بار به رکوع رفت به خاطر اینکه امام سر از رکوع برنداشته است به عبارتی زیاده رکن به ادنی الزیادی است یا دفعات متعدد را شامل می شود؟

مثال دیگر: اگر دکتر گفت قرص را سه بار مصرف کن زیاد نشود آیا مرتبه چهارم زیاده است یا دفعات بیشتر را شامل می شود؟

سید می گویند زیاده همان دفعه اول را شامل می شود. عبارت ایشان در مسأله ششم این است:

القدرالمتیقن من اغتفار زیادة الرکوع مرة واحدة فی کل رکعة بالمطاوعة، لامرتین او اکثر قدر متیقن از بخشش اضافه رکن یک بار است نه بیشتر و اگر اضافه شد فلایترک الاعاده فتوا نمی دهند از باب احتیاط می گویند نماز را اعاده کند اگر زیاده بیش از یکبار شد.

در سجده هم می گویند و کذا فی الزیادة السجده القدرالمتیقن اغتفار السجدتین فی رکعة لااربع، دو سجده یک رکن است، دو سجده اضافه شود اشکال ندار نه چهارتا، اگر دوبار اضافه شود از باب احتیاط واجب می گویند مفتغر نیست، فانه مشکل، می گویند به این نمی شود مغتفر است و زیادة رکنی مغتفر است که مرة واحدة باشد لامرات عدیدة. پس بیش یکبار زیاده اشکال دارد.

عقاید مختلف است و این عقیده سید بود، ما در معلقات گفتیم: در یک سجده یکبار مغتفر است نه اینکه در یک سجده دوبار مطاوعت کند و این از ادله استفاده نمی شود، و در هر دو سجده که رکن است یکبار اضافه اشکال ندارد.

نظر سوم: میزان این است زیاده رکن به جهت واحد و سبب واحد است مضر است تکرار و اما اگر به جهات و اسباب متعدده باشد اشکال ندارد مثل اینکه: یکبار قبل از امام رکوع رفته است و امام به رکوع نرفته بود یکبار هم اما به رکوع بود این زود سر بلند کرد پس یکی رکوع زاید قبل از رکوع امام و یکی هم رکوع زاید بعد از رکوع امام است و اسباب مختلفه است این اشکال ندارد. اما اگر قبل از امام دوبار به رکوع برود زیاده به سبب واحد است که اشکال دارد.

نظر ما در معلقات: زیاده به یک سبب یا اسباب مختلف در یک رکعت یا چند رکعت مرة واحدة او مرات عدیده اشکال ندارد به قصد مطاوعت، اگر از صورت نمازگذار خارج شود آن یک بحث دیگری است. اما دلیل مسأله چه است؟

اما اینکه بگوییم اگر یک بار زیاده رکن کند باطل است انصراف ادله مطاوعت است و زیاده رکن بیش از یکبار نادره است، اضافه رکن در رکوع و سجده بیش از یکبار را شامل نمی شود، و ادله سید انصراف است.

اما آنکه می گویند اشکال ندارد اگر به اسباب عدیده باشد یکی از قبل از رکوع امام و یکی بعد از رکوع امام است و این عقیده آقای خوئی است و دلیل ایشان اطلاق روایات است.

یک روایت داریم اگر قبل از امام به رکوع رفتی برگشتی نماز درست است و این اطلاق دارد و اعم است از اینکه بعد از رکوع هم این اشتباه را کردی بازهم درست است.

و یک روایت هم داریم که قبل از امام سربرداشت از رکوع به رکوع برگردی نماز درست است و این اطلاق دارد به اینکه قبل از رکوع امام زیاده کردی یا نه.

1- سألته عمن رکع مع امام یقتدی به، کسی رکوع کرد همراه امامی که قبولش دارد ثم رفع راسه قبل الامام قال یعیده مع امام، ( امامی که قبول دارد یعنی عدل امامی نه از عامه و اقتداء به آنها قبول نیست مگر در تقیه خوفیه و اضطراریه) فرمود با امام اعاده کند.

2- عن الرجل یرکع مع الامام یقتدی به ثم یرفع راسه قبل الامام قال یعید رکوعه معه، باید دوباره به رکوع برگردد. این دو روایت مال بعد از رکوع است.

3- کتبت الی ابی الحسن الرضا(ع) فی الرجل کان خلف الامام یأتم به، پشت سر امامی که قبول دارد اقتدا می کند فیرکع قبل ان یرکع الامام، و هو یظن ان الامام قد رکع فلمّا راه لم یرکع رفع راسه ثم اعاده مع الامام، ایفسد تلک صلاته ام تجوز تلک صلاته؟ فکتب(ع) تتم صلاته و لاتفسد صلاته ما صنع[1]، پس رکوع می کند قبل از امام به گمان اینکه امام به رکوع رفته است، وقتی دید امام رکوع نرفته است سر برداشت با امام رکوع رفت آیا نمازش را این فاسد کرده یا اشکال ندارد نمازش، اما در جواب نوشت نمازش درست است و نمازش را باطل نکرده است.

پس دو قسم روایت داریم که اطلاق دارند و در هیچ یک از روایات نگفت به شرط زیادی رکن دیگری نکرده باشی. مع اختلاف سبب، اما مع سبب واحد حدف سید را قبول دارد.

چون ادله انصراف دارد بیش از یکبار.

اما ادله ما: اطلاق ادله جماعت است: اسجد مع الامام فارفع راسی قبله اُعید، با امام سجده کردم قبل از امام سر برداشتم آیا اعاده کنم؟ قال: اعد فاسجد، بله سجده را دوباره انجام بده با امام، ندارد دفعه چندم. و در رکوع هم روایاتی که خواندیم ندارد حتما یک دفعه، و قید نزده به اینکه اضافه رکن قبلا نشده باشد، ترک استفصال بلکه اطلاق لفظی است.

یک روایت داریم به قصد مطاوعت برنگردد و قبلا بحث شده است و از این روایت اعراض شده است:

1- سئل ابوعبدالله(ع) عن الرجل یرفع راسه من الرکوع قبل الامام، أیعود فیرکع؟ از امام صادق سوال شد کسی که قبل از امام سر از رکوع بر می دارد آیا دوباره رکوع کند؟ اذا ابطأ الامام، اگر وقت است و امام مهلت می دهد و یرفع راسه مع الامام، با امام سر بر دارد؟ قال: لا[2]، این کار را نکند، بعضی از جمله شیخ طوسی روایت را حمل بر این کردن که عمد را می گوید، استاد: این خیلی بعید است چون کسی که به قصد امتثال است عمداً سرش را بر دارد مگر اینکه کسی عجله داشته باشد و این بحث دیگری است.

مسأله 7 را سید عنوان کردند که اگر امام نماز اداء یا قضاء قطعی می خواند و ما با کسی در مسجد حاج ابوطالب گذر جدا شصت سال قبل نماز جماعت می خواندیم ایشان ماز قضاء می خواند از طرف یکی از بستگان دورش که اعتقاد به نماز نداشته است هر شب احیاء شش روز نماز می خواند. مأموم نماز یقینی نیست نماز احتیاطی می خواند، سید می گوید احکام جماعت را نمی شود بار کرد. اذا کان الامام یصلّی اداءً او قضاء یقینا، اگر امام نماز اداء یا قضاء قطعی می خواند از طرف خودش یا دیگری، والمأموم منحصراً بمن یصلّی احتیاطاً، مأموم فقط از باب احتیاط نماز می خواند، این کلمه انحصار دخالت ندارد، منظور شاید انحصار فردی نیست بلکه احتمال دارد امام نمازش قطعی و مأموم احتیاطی باشد، حالت نمازگذار این است چه یکنفر چه چند نفر نماز احتیاطی است. ایشان می گویند یشکل اجراء حکم الجماعة، بعید است حکم جماعت را براین نماز با کنیم من اغتفار زیادة الرکن، زیادی رکن مغتفر نیست و یکی هم رجوع الشاک الی المتیقن.

استاد: بحث رجوع امام به مأموم درست نیست چون نماز مأموم احتمالی است. ما داریم شاک به متیقن رجوع کند اما به متیقن نماز، نماز مأموم شاید نماز باشد شاید نباشد.

اما مأموم چرا رجوع نتواند چون نماز امام یقینی است، اگر نماز مأموم نماز باشد رجوع شاک به متیقن است اگر نماز نباشد ضرری نکرده است.

اما یک مورد است که احتیاط نمی گویند اما معلوم نیست نماز است یا نه آنجایی که امام نمی داند وضوء دارد یا نه استصحابا می گوید وضوء دارم، یا موقع وضوء خوب نگاه نکرده بعداً می بیند یک مانعی در صورت است. آن موقع حواسش نبود، تا قاعده تجاوز جاری شود اما اگر حواسش بوده است قاعده تجاوز جاری است حکم طاهری است یا اینکه شک دارد وضوء گرفته یا نه وضوء سابق را استصحاب می کند این را نمی گویند نماز احتیاطی، نماز یقینی هم نیست چون نمی داند وضوء دارد یا نه استصحابا می گوید نماز می خواند می فرماید اشکال ندارد چون ما تابع احکام ظاهریه شرع هم هستیم همانطورکه تابع احکام واقعی هستیم، شارع گفته بنا بگذارد که وضوء گرفته است و نماز درست است.

مورد دوم: نمی داند نماز خوانده است یا نه، همیشه اول ظهر می خوانده است امروز حواسش نبوده استصحاب می گوید نخوانده است. اگر بعدالوقت است یا شروع کرده بوده استصحاب می گوید نماز درست است طبق احکام ظاهریه.

اما راجع به استصحاب آقای نائنی دارد: وجوب انجام فعل از آثار نفس شک است نه از آثار واقع قبل از این یک مطلبی بگوییم که مسأله روشن شود: در استصحاب گاهی اثر مال شک است بدون حالت سابقه مثل اینکه شک در اداء اشتغال، ذمه ما مشغول بوده نمی دانیم اداء شد یا نه، استصحاب می گوید اداء نشد، آیا اینجا جای اشتغال است یا جای استصحاب، اگر جای استصحاب باشد حکم ظاهری است و شرعی، اگر جای قاعده اشتغال است یک حکم عقلی است.

و اینجا اختلاف است بین آقایان که تمسک به اشتغال شود یا تمسک به استصحاب؟ نمی داند اداء تکلیف کرده است یا نه نفس شک می گوید انجام بده نیاز به استصحاب نیست که یقین سابق و شک لاحق و ارکان استصحاب نیاز باشد که ابق علی ما کان. طبق یقین عمل کن لاتنقض الیقین بالشک آقایان می گویند قبل از اینکه دو رکن استصحاب را لحاظ کنی، نفس شک می گوید باید بیاوری.

شک حکم عقلی است اما محرز نیست.

بعضی آقایان می گویند استصحاب مقدم است چون محرز است، درست این دو رکن یقین سابق و شک لاحق دارد اما شرعی است مثل اماره در مقابل اصل است چه اماره مخالف اصل باشد یا موافق اصل باشد اماره مقدم است، اماره کاشف است، اصل حکم ظاهر را نشان می دهد، شما در اصل قائل به اجزاء می شوید اما خیلی ها در اماره قائل به اجزاء نیستند از جمله مرحوم امام در اماره قائل به اجزاء نیست در اصل است.

آقای نائنی می گوید به دلیل اشتغال عقل حکم می کند انجام بدهید چون وظیفه شاک همین است بعضی آقایان استصحاب را مقدم می کنند چون واقع را نشان می دهد.

 



[1] وسائل باب 48 جماعت ح 2-3-4

[2] وسائل باب 48 جماعت ح6

   یک‌شنبه 13 اردیبهشت 1394




فرم دریافت نظرات

جهت استفتاء با شماره تلفن 02537740913 یک ساعت به ظهر یا مغرب به افق تهران تماس حاصل فرمایید.

istifta atsign ayat-gerami.ir |  info atsign ayat-gerami.ir | ارتباط با ما