صفحه نخست / درس خارج فقه / دروس سال تحصیلی 93-94

صلاة جلسه صد و پنج



                                                      بسمه تعالی

صحبت این بود کسی رکوع را فراموش کرده گاهی بعد از سجدتین بعد از سجده اولی یادش می آید اگر بعد از سجدتین یادش آمد مشهور باطل می دانست. اما اگر بعد از سجده اول یادش آمد قیل که مشهور باطل می داند و عقاید مختلف است و دلیل این ها روایت باب 12 رکوع حدیث است که قبلا هم خوانده شد. باب 12 است و عنه عن محمد بن سنان، عن ابن مسکان عن ابی بصیر قال سألت اباعبدالله(ع) عن رجل نسی ان یرکع، کسی یادش رفته رکوع کند قال: علیه الاعادة فرمود اعاده کند.

شبهاتی به این روایت شده است اولا به ابن سنان که غالی است و ما این را غلو نمی دانیم که فضایل ائمه را می گویند غلو حساب نمی شود، غلو آن است که خدا بداند و در دعای رجب است لافرق بینک و بینهم الا انهم عبادک، فرقی بین تو و اهلبیت نیست مگر اینکه آنها بندگانت هستند و تو نامتناهی هستی این ها را لایتناهی کردی، به نظر من این راویان اهل سرّند و از اهلبیت مسأله شرعی سوال می کردند پس امامان را خدا نمی دانند.

و ثانیاً نسی ان یرکع دارد، یادش رفته یعنی چه، یک لحظه را هم می گیرد و هوی به سجده را هم شامل می شود ولی این قابل تدارک است و مقصود این نیست، و مقصود آن است که تدارک نمی تواند از محل گذشته است بعد از سجدتین بوده است، چون یک سجده را اگر انجام داده رکن نیست و سهوی هم بوده است قابل تدارک است.

استاد: و روایت هم داشت لایعیدالصلاة من سجدة یعیدها من رکوع، پس نسیان لحظه ای را حدیث نمی گوید اما اینکه لم یمکنه تدارک را بگیرد از کجا می گویید اینجا بعد از سجده یمکنه التدارک است که شاملش می شود.

آیا زیاده سجده منشاءاش سهو است یا ترک رکوع است؟ منشاء زیادی ترک رکوع است و ترک رکوع سهوی است و روایت لایعیدالصلاة من سجدة و یعیدها من رکوع می گیرد، و نماز اشکال دارد. بعضی بزرگان گفتند منشأ زیادی سجده سهو است و نماز درست است.

ولی همانطور مرحوم شاهرودی گفتند سهو در سجده نبوده، منشاءاش ترک رکوع سهوی بوده است و آقای بروجردی و امام احتیاط کردند و به نظر من هم اشکال دارد، سید و آقای خوئی صحیح می دانند و اصل قضیه این است که رکوع را انجام نداده است نه اینکه سجده را انجام داده است.

اگر برگردد رکوع کند بعد سجدتین انجام دهد عمداً سجده را اضافه کرده است و نسیان رکوع زیادی عمدی سجده را می آورد.

پس اولا رکوع را نیاورده است و ثانیا بعد از رکوع سجده را اضافه کرده است و حق با مرحوم شاهرودی است.

آقای خوئی و بعضی دیگر می فرمایند این حدیث 4 باب 12 اشکال سندی و دلالی دارد و به فرض اینکه حدیث درست باشد یک مطلبی دیگری هم است و آن اینکه معارض دارد این روایت.

1- روایت معارض این است: ان نسیت شیاءً من الصلاة رکوعا او سجوداً او تکبیراً ثم ذکرت اگر چیزی از نماز یادت رفت مانند رکوع سجده و تکبیر و مانند اینها و هر موقع یادت آمد نمی گوید کجا یادت آمد، فاصنع الذی فاتک سواءً، انجام بده سواء مثل همان را.

این روایت می گوید نمازت درست است.

متباینا معارض است و تفاهت دارند، منتهی این روایت که می گوید مطلقا درست است یک قید برایش بزنیم و لامطلقا معارض می شوند و آن قید این است که اگر بعد از سجدتین یادش بیاید چرا این قید را بزنیم به خاطر آن بحث که قبلا خواندیم اگر بعد از سجدتین یادش بیاید نمازش مسلماً باطل است. وقتی به این خورد نسبتش از تباین به عموم خصوص مطلق برمی گردد، یعنی اگر فراموش کردی رکوع- سجده تکبیر یا مانند اینها را همان جزء فراموش شده را اگر یادت آمد انجام بده الا اینکه بعد از سجدتین باشد در این صورت باطل است.

آن روایت می گفت مطلقا اعاده کند و این روایت بعد از قید می گوید بعد از سجدتین یادش بیاید باطل و قبل از سجدتین صحیح است و این روایت مقید مقدم بر مطلق است.

البتة روی مبنای انقلاب نسبت قید می زنیم و انقلاب نسبت هم درست است چون اراده استعمالیه مطلق است اما اراده جدّی بعد از قید است درست است و ملاک اراده جدّیه است و اراده جدیه معتبر است.

( اما راجع به ابن مسکین شهید اول در ذکری در بحث نماز جمعه می فرماید صحیح الروایت می داند و محقق در نماز جمعه ایشان را معمول الروایت می داند و می گوید کثیرالروایت و معمول الروایت است و آقای خوئی و بعضی در رجال می گویند کثیرالروایت است و هیچ او را تضعیف نکردند ولی توثیق ندارد و ملاک معمول الروایت و کثیرالروایت است که وثاقت روایات را می آورد و وثاقت شخص را هم می آورد، اما راجع به فقه الرضاء: چیزهای در فقه الرضا در باب 12 مستدرک است که نمی توانیم بگوییم مال امام رضاء باشد انی کنتُ بوما عندالعالم، امام که این جمله را نمی گوید من نزد عالم بودم و امام رضا این طور نمی گوید یا در باب 23 خلل می گوید عن العالم اما که نمی گوید از عالم، اما عمار هم کم حافظه و ثقة است و مشهور روایات عمار را رد کردند و روایتی است که عمار اشتباه نقل کرده است، امام می گوید من کی چنین حرفی زدم عمار اشتباه فهمیده است: 21 خلل مستدرک، کسی نزد امام آمد که عمار می گوید السنة فریضة سنت واجب است، حضرت فرمود من کی اینطور گفتم، بلکه گفتم به عمار نمازی که می خوانی طبق سنت قبول است گاهی ثلث نماز گاهی نصف نماز قبول است و تنها کسی که می گوید دخترها در سیزده سالگی مثل پسرها بالغ می شوند عمار روایت می کند. این جملات معترضه بود برگردیم به اصل بحث.)

به علاوة اینکه حرف آقای خوئی و بعضی دیگر می گویند این است رویات 4 باب 12 که می گفت نمازت باطل است با مفهوم روایت 3 باب 10 مقید می شود: اذا ایقن الرجل انه ترک من الصلاة رکعة و قد سجد سجدتین و ترک الرکوع استأنف الصلاة، بعد دو سجده اگر یقین کردی رکوع را ترک کردی نمازت باطل است و مفهومش این است اگر بعد از یک سجده بود نمازت درست است و با این مفهوم آن روایت که می گفت مطلقا اعاده کند قید می زند.

استاد: این چه مفهومی است؟ مفهوم لقب است؟ این بیان محقق موضوع است می گوید اگر دو سجده را انجام دادی و یقین کرد که ترک کرده است، نمی گوید با ادات شرط، ان- و اذا اگر این تذکر باشد مفهوم دارد، بلکه موضوع را بیان می کند که سجده ها را کردی یادت آمد رکوع نکردی این مفهوم ندارد.

نظر من این است نماز باطل است موافقا للمرحوم الشاهرودی.

   سه‌شنبه 29 اردیبهشت 1394




فرم دریافت نظرات

جهت استفتاء با شماره تلفن 02537740913 یک ساعت به ظهر یا مغرب به افق تهران تماس حاصل فرمایید.

istifta atsign ayat-gerami.ir |  info atsign ayat-gerami.ir | ارتباط با ما