صفحه نخست / درس خارج فقه / دروس سال تحصیلی 94-95

صلاة جلسه بیست و چهار




بسمه تعالی
صحبت در شک بین دو و سه بعد اکمال سجدتین بود، یکی از عقاید عقیده مرحوم صدوق بود که در کتاب مقنعه ابراز شده بود و آن بطلان نماز است، یکی دوتا دلیل احتمال گفته شده که شاید نظر ایشان به این بوده. صحیحه زراره باب نهم روایت اول: صحیحه زراره عن احدهما امام باقر(ع) قلت له رجل لم یدر اثنتین صلی ام ثلاثا یک کسی نمی داند دو رکعت خوانده یا سه رکعت خوانده است، قال ان دخله الشک بعد دخوله فی الثالثة مضی فی الثالثه ثم صلّ الاخری اگر شک وقتی بود که این وارد رکعت سوم شده بود اگر بعد از اینکه وارد رکعت سوم شده شک برایش عارض شد این نماز درست است ادامه دهد بعد یک رکعت می خواند و نمازش تمام، مفهومش این است که اگر قبل از دخولی فی الثالثة قبل از ورود در رکعت سوم شک پیدا کرده نماز باطل است، معنایش این است. آن وقت استدلال کنند که پس شک بین دو و سه موجب بطلان است چون قبل از ورود در رکعت سوم شک بکند که دو رکعت خواندم یا سه رکعت خواندم این مفهوم این روایت است، این می گوید اگر بعد از ورود در رکعت سوم شک کرد درست است پس اگر قبل از ورود بود نماز باطل است.
جوابش این است وقتی شک دارد که در رکعت دوم است یا رکعت سوم چطور می گویید که اگر بعد از ورود در رکعت سوم شک کرد نمازش درست است ومفهومش هم این است که اگر قبل از ورود به رکعت سوم شک کند نماز باطل است، این اصلا نمی داند که رکعت دوم است یا سوم پس رکعت سوم مفروض نیست، منظور از رکعت سوم چیست؟ معلوم می شود که رکعت سوم حقیقی نیست رکعت سوم بنائی است یعنی به نظر خودش فکر می کند رکعت سوم است ولی واقعه شک دارد که دوم است یا سوم پس بنابراین احتمال دارد که در رکعت دوم باشد اگر این طور است اگر در رکعت سوم باشد پس این شک در رکعت دوم است و سوم احتمالی نه سوم قطعی، پس بنابراین این در رکعت دوم است و قبل اکمال سجدتین هم هست می شود باطل. دلیل که آوردند این است ثالثه در روایت یعنی چه، اگر این است که بداند در رکعت سوم است که اصلا شک بین دو و سه نیست می شود شک سه و چهار، پس منظور از این ثالثه ثالثه محتمل است، اگر احتمال است پس یک احتمال هم هست که در رکعت دوم است پس شاید الان در داخل رکعت دوم باشد و ندارد که اکمال و غیر اکمال اینکه می گوید نماز باطل است در رکعت دوم است و هنوز از رکعت دوم خارج نشده است و از بحث ما خارج است.
در همین باب نهم یک روایت دیگر هست روایت 3، روایت عبید بن الزراره عن الصادق(ع) سئلته ان رجل لم یدر رکعتین صلی ام ثلاثا یک کسی که نمی داند دو رکعت خوانده است یا سه رکعت، قال یعید نمازش باطل است، این خیلی صریح است به نفع صدوق، لم یدر رکعتین صلّی ام ثلاثا نمی داند دو رکعت خوانده یا سه رکعت است، قال یعید نمازش باطل است، نگفت که قبل اکمال بعد اکمال، وقتی گفته صلّی یعنی دو رکعت را خوانده است پس می شود بعد اکمال، پس طبق این روایت می گوید اگر بعد از اکمال هم اگر شک کند که رکعت دوم است یا سوم نماز باطل است. قلت الیس یقال لایعیدالصلاة فقیه راوی می گوید که به حضرت عرض کردم که مگر نه این حدیث است که فقیه نمازش را اعاده نمی کند دنبال چاره اندیشی است که نمازش را درست کند، فقال حضرت گفتم بله آن حرف درست است اما نه اینجا، انّما ذلک فی الثلاثة والاربعة این در رکعت سوم و چهارم است که این طور است در رکعت دوم و سومی باطل است اما سه و چهار است که راه تصحیح دارد که می شود درست کرد و دو و سه را نمی شود درست کرد، این روایت کانّه صحیح است در بطلان شک بین دو و سه.
جوابش این است که قبول داریم ظهور روایت رکعتین صلی یعنی پس بعد از اکمال سجدتین است ظهور این است اما اینکه بگوییم روایت مطرود یا بگوییم این ظهور یک مقداری خلاف ظاهر شده است این منظور قبل اکمال سجدتین است، با توجه به روایات دیگر این برای قبل از اکمال سجدتین هست، این دلیل بود که به نفع مرحوم صدوق که گفته شود درشک نماز دو و سه نماز باطل است و آن دلیلی که گفته بود حمل بر اقل می شود در شک دو و سه این را هم خواندیم که منتسب به مرحوم صدوق بود این هم جوازش و پدر مرحوم صدوق هم گفته بود تخییر بین حمل بر اقل یا حمل بر اکثر، مرحوم سید مرتضی هم گفته بود حتما حمل بر اقل، آن را هم دلیلش را عرض کردیم، نتیجه این ماند که قول مشهور یعنی بنا بر اکثر می گذاریم نماز تمام می شود بعد از نماز ما نقص آن چه را که احتمال می دهیم کم بوده می خوانیم که آن یک رکعت است که می خوانیم.
قول مشهور از روایات هم به خوبی استفاده می شود روایاتی که هرکجا که شک کردی ابنی علی الاکثر، در همین باب نهم از ابواب خلل روایت 2: عن محمد بن خالد طیالسی جلسه قبل عرض کردم که سند خوب است اما توثیق ندارد محمد بن تیالسی، تضعیف هم ندارد نسبتا هم کثیرالروایة است طرد قطعی ندارد اما ولی توثیق روشنی هم ندارد عن العلاء قال قلت لابی عبدالله(ع) رجل صلّی رکعتین و شکّ فی الثالثة کسی دو رکعت خوانده است و شک می کند در سومی پس دو رکعت قطعی است و سوم مشکوک است قال یبنی علی الیقین فرمود بنا را بر یقین بگذارد، آقایانی که می گفتن اقل مثل مرحوم سید مرتضی و یک احتمال مرحوم صدوق این یقین را به معنای اقل گرفتند ولی احتمال دارد منظور از یقین قبلش عرض کردیم یقین برائت یک کاری کند که یقینا بری الذمه شود یعنی اینکه بنا بر اکثر می گذارد تشهد می گوید و سلام می گوید بعد بلند می شود ما نقص را می آورد یک رکعت را می آورد لذا حضرت اینجا اینطور فرمود: ینبی علی الیقین بنا بر اکثر بگذار و آن یک رکعت را بخوان بنا بر احیتاط اگر قبلا درست خوانده بودی سه رکعت بود نیازی به نماز احتیاط نیست این نماز مستحبی مستقل می شود اگر کم خوانده بودی این جبرانش می کند و نمازت کامل می شود فاذا فرغ وقتی فارغ شد از این نماز یعنی آخر نماز نه بیرون آمدن از نماز اینجا تشهد تشهد را می خواند بعد و قام قائما بلند می شود می ایستد فصلّی رکعة بفاتحة القرآن یک رکعت می خواند رکعتش را هم حمد می خواند نه سوره و نه تسبیحات به خوبی نشان می دهد که منظور بنا بر اکثر است که قول مشهور است.
از این احادیثی که در این نماز احتیاط وارد می شود یک چیزی استفاده می شود و آن این که می شود تکبیری که آدم بگوید درحقیقت نیت هایش احتمالی باشد یعنی خدایا اگر نمازم ناقص بوده این الله اکبر افتتاح نماز، نماز واجب، اگر نمازم کامل بوده به حسب این روایات بازهم افتتاح به حسب نماز مستحبی یک نماز مستحبی مستقل ولی می شود بگوییم که الله اکبرش یک ذکر باشد در حقیقت نماز افتتاح هم نباشد، این را از کجا می گوییم؟ از اینکه اول که می گوید الله اکبر برای نماز احتیاط یقین ندارد که به چه نیتی می گوید نماز را، یا به نیت واجب یا مستحب، و الله اکبر احتمالی است، پس می شود در تکبیرة الاحرام اولی مصراعی و ادلی نیت کرد، بنابراین تاحدودی حرفم درست می شد که از بعضی آقایان نقل کردیم قبلا از مرحوم آقای حائری برایتان نقل کردیم گفتم که در معرض فوت ایشان که من ایشان را عیادت کردم می گفت چه عیب دارد که به جای نمازهای احتیاطی اینطوری یک الله اکبر بگوید اگر نماز ناقص است این رکعت بعدی نماز او و اگر چنانچه نماز کامل است این الله اکبر دعا باشد بعد می گوید نماز جدا نخواند و بلند شود تسبیحات را بخواند ادامه نماز، دیگر حمد هم نمی خواهد الله اکبر که قبلا گفت تسبیحات ذکر بوده و ثواب دارد اگر چنانچه ناقص بوده، و اگر کامل بوده این ادامه نماز می شود. البته این در بحث سلام بود که عرض کردیم.
به هرحال از روایت دوم به خوبی فتوای مشهور استفاده می شود که بنا بر اکثر بگذاریم و بعد نماز احتیاط بخوانیم، غیر از این در باب هشتم از همین ابواب یکی دوتا روایت است که باید روشن شود.
روایت اول، روایت عمّار عن الصادق(ع) قال له یا عمّار اجمع لک السهو کلّه فی کلمتین برای تو سهو در نماز را در دو کلمه خلاصه کنم متی ما شککت فخذ بالاکثر هر وقت شک کردی بنا را بر اکثر بگذار فاذا سلّمت وقتی سلام دادی فاتمّ ما ضمنت انّک نقصت و آن که فکر می کنی کم است را حالا بیاور، این به خوبی نشان می دهد روایت مشهور را. در همین جا روایت سوم این باب هم این هم از عمار است سئلت اباعبدالله(ع) ان شیءٍ من السهو فی الصلاة قال الا اُعلّمک شیءً اذا فعلته ثمّ ذکرت انّک اتممت او نقصت لم یکن علیک شیء می خواهی یک چیزی یادت بدهم بعد که فهمیدی تمام خواندی یا کم خواندی مشکلی نداشته باشی؟ قلت ولا قال اذا سهوت فابنی علی الاکثر فاذا فرضت و سلّمت فاتم ما ظننت انّک نقصت بعد از نماز بلندشو آنی که احتمال می دهد کم است بیار یعنی به عنوان احتیاط فان کنت قد اتممت اگر نمازت کامل بوده که یک نماز اضافه ای خوانده ای و ضرر نکرده ای و ان ذکرت انّک نقصت و اگر یادت آمد که کم کرده بودی کان ما صلّیت تمام ما نقصت این نمازی که خواندی تمام می شود، از اینجا معلوم می شود که تکبیری که اینجا گفته اند معلوم نیست افتتاح است نماز مستحبی است یا ادامه نماز واجب است اگر ادامه نماز واجب شد این الله اکبر چه می شود، ذکر می شود.
البته دلیل صریح در شک دو و سه کمتر داشتیم، یکی مبنی علی الیقین بود ما گفتیم که یعنی یقین برائت، صدوق و بعضی ها جور دیگر معنا کردند. این روایت هم کلی است نه راجع به شک دو و سه ولی اصل مسئله قطعی است حتی مرحوم شیخ صدوق در اعمالی این مسئله را می گوید ذلک من دین الامامیه، دین شیعه اثنی عشری است یا عامه به هیچ وجه قائل نیستند این دین امامیه یعنی ممن فرجت یعنی شیعه این را می گوید عامه به هیچ وجه نمی گوید.
حالا این نماز احتیاط که می خواهد بخواند چطور بخواند، ایستاده بخواند یک رکعت یا نشسته بخواند دو رکعت؟ عقاید مختلف است. بعضی گفته اند که یک رکعت ایستاده، بعضی گفتند دو رکعت نشسته بیشتر یک رکعت ایستاده را می گویند اما دو رکعت نشسته مرحوم ابن ابی عقیل و ابن جنید اینها گفتند. لذا مرحوم سید در عروه می گوید اگر بخواهیم احتیاط کنیم اولا یک رکعت قیام با احتیاط نزدیک تر است اگر می خواهید احتیاط کنید جمع کنید هم یک رکعت قیام بخوانید هم دو رکعت جلوس، برای اینکه رعایت فتوای ابن عقیل و ابن جنید را هم داشته باشیم، حالا که هردو را می خوانیم کدام را اول بخوانیم؟ یک رکعت قیام را، برای اینکه یک رکعت قیام هم سنخیتش با اصل نماز بیشتر است تمامیت بالاخره باید سنخیت را داشته باشد و هم اینکه روایت از آن استفاده می شود. احتیاط از این هم بهتر این است بعد از این که این کارها را کردیم اصل نماز را هم اعاده کنیم برای اینکه احتمال می دهیم وظیفه اش اگر آن دو رکعت جلوسی باشد بین این دو رکعت و اصل نماز فاصله افتاده است اشکال دارد پس اصل نماز را دوباره بخوانیم یا اول اگر دو رکعت جلوس را خوانده مشهور گفتند قیام، این به این معنا است که بین وظیفه اش و اصل نماز یک حائل اجنبی شد، یک دو رکعت جلوس آمد حائل شد بین اصل نماز و یک رکعت قیام لذا پس بعد از همه احتیاط ها خوب است اصل نماز را هم اعاده کند. این فتوای مرحوم سید است در مورد احتیاط ها به هرحال از این روایتی که گفتیم استفاده قیام می شود و نیازی به جلوس نیست.
در شک سه و چهار آن جا صریح بعضی روایات جلوس دارد، به عنوان نماز احتیاط دو رکعت جلوس را انجام دهد، اینجا در ما نحن فیه که دو و سه است ظاهر این روایات این است که قیام خواندیم که فقم و سلّم بایست و نماز بخوان بعد اگر نمازت ناقص بود این جای آن حساب می شود، پس اینجا صریح در قیام است اما در سه و چهار صریح دو رکعت در جلوس است. بعد این را می خواهم بگویم که می توانیم الغاء خصوصیت کنیم، ما از ادله استفاده کردیم از جاهای دیگر که دو رکعت جلوسی کار یک رکعت قیامی را می کند در مستحبات، در نوافل، در نماز شب مستحب است اگر نشسته می خواند دو رکعت را یک رکعت حساب کند و در نماز نوافل بنابراین اینجا هم بگوییم چه فرقی می کند شک شک است، شک سه و چهار یک رکعت کم دارد و شک دو و سه هم یک رکعت کم دارد بنابراین چه یک رکعت قیامی بخواند و چه دو رکعت جلوسی این به جای آن حساب می شود.
این میزان اعتماد است، ما در نماز احتیاط واقعش این است که اصلش می خواهیم عقلائی حساب کنیم مثل یک خضوع و خشوع است اصل اینکه اعاده نکنیم، عقلائی است یک نفر می رود به درگاه یک شخص محترمی بعد شرائط خضوع را اگر کامل انجام نداده باشد اینکه بگوید برود بیرون و دوباره بیاید شرایط خضوع را انجام دهد اصلا عقلائی نیست، همانجا باید کاملش کند اینجا هم روایات ما می گوید یحتال الفقیه فلا یعید این نشان می دهد عقلائی است. حالا که عقلائی است آیا تمام جهاتش طبق بنای عقلائی است؟ نه، این عبادت است، عبادت خدا ممکن است خضوع اینجا با خضوع جاهای دیگر فرق بکند گرچه در موردی که عقلائی هم گفته می شود جلوس نباید انتخاب بکند مگر در عذر، کسی که می تواند ایستاده برود مقابل یک شخص محترمی روی ویلچر نمی گذارند که ببرن او را، این یک توهین حساب می شود به هرحال این جا مقابل خداست ممکن است با خیلی جاهای دیگر هم فرق کند پس تابع دلیلیم دلیل اینجا قیام را دارد نمی توانیم بگوییم چه فرقی می کند دو رکعت جلوس هم مثل یک رکعت قیام است. اینجا جلوس ندارد، بنابراین به نظر می رسد به احتیاط واجب بگوییم قیام را انجام دهد. گرچه مشهور قائل همان تخییر اند.
بعضی ها ادعای اجماع کردند که این تعجب است، ادعای اجماع کردند که فرقی بین دو و سه و سه و چهار نیست، اصلا خیلی ها متعرض نشدند چطوری این طور ادعای اجماع شده، ادعای اجماع در خیلی کتابها و از این کتاب های معاصرین هم در این اواخر خیلی مسائل را می گویند للاجماع، خیلی مسائل را متعرض نشدند. اثبات این که بگوییم فرق نمی کند دو و سه، و سه و چهار مشکل است.
از مجموع حرف ها بدست آمد که ما در شک در رکعات بنا بر اقل نداریم حالا چرا نمی دانیم، البته خضوع و خشوع در درگاه الهی می شود گفت تا حدودی مثل خضوع و خشوع شخصیت های محترم دیگر دنیایی بناء عقلاء ولی بگوییم همه جهت مثل هم اند این طور نیست، اینجا بنا بر اقل نداریم، نه تنها در نماز نداریم در طواف هم نداریم، در سعی صفا و مروه هم نداریم. فرقی که بین آن جا و نماز که در طواف و سعی اصلا بنا بر اقل مبطل است که بخواهید اضافه بیاوری، اینجا محل حرف است ولی آن جا بالاتفاق باطل است.




   دوشنبه 28 دی 1394




فرم دریافت نظرات

جهت استفتاء با شماره تلفن 02537740913 یک ساعت به ظهر یا مغرب به افق تهران تماس حاصل فرمایید.

istifta atsign ayat-gerami.ir |  info atsign ayat-gerami.ir | ارتباط با ما