صفحه نخست / درس خارج فقه / دروس سال تحصیلی 94-95

صلاة جلسه بیست و پنج





بسمه تعالی
در باره اینکه اکمال سجدتین معنایش چیست قبلا صحبتی شد ولی بیشتر باز شود و روشن شود. از نظر عقائد چندین نظریه است، یک نظریه این است که اکمال هر رکعت به رکوع آن رکعت است اگر رکوع آن رکعت انجام شده این رکعت کامل است.
 یک عقیده عقیده مرحوم آقای بروجردی است در حد احتمال و اینکه احتمال دادند کمال رکعت به سجده اول است همین که سجده اول انجام شد و سر از سجده اول انجام شد اکمال است و ایشان احتیاط واجب می کنند که اگر قبل از سجده دوم شک بکند آیا این اکمال بوده یا نبوده احتمال می دهد اکمال باشد شایدم نباشد، پس ایشان می گویند اکمال سجدتین دخالت ندارد و اکمال رکعتین هست که دخالت دارد و اکمال هر رکعت هم به همان یک سجده است.
عقیده سوم عقیده کسانی است که می گویند کمال رکعت به ورود در سجده دوم است و لو قبل از ذکر یعنی هنوز ذکر نگفته است این کمال رکعت شد.
 یک عقیده هم این است که کمال رکعت برای بعد از ذکر است، و یک عقیده هم این است بعد از سر برداشتن از سجده دوم است از کسانی که چنین عقیده ای دارند استاد سید مرحوم امام عقیده اش این است علی الاقوا می گوید که سربرداشتن از سجده دوم محقق کمال رکعت است، درست نقطه مقابل مرحوم آقای بروجردی البته ایشان احتمالا می گویند و لذا احتیاط را واجب می کند، می گوید کمال رکعت به همان سجده اول است.
کسانی که می گویند اکمال رکعت به رکوع است برای اینکه ما می خواهیم آنچه در روایات آمده محقق شود و در روایات دارد رکعتین اولیین باید که صادق باشد، رکعت یعنی رکوع و کلمه رکعت را از رکوع گرفته اند پس بنابراین وقتی رکوع انجام شد رکعت انجام شده است پس اکمال رکوع به این نظر یعنی تحقق رکوع رکعت دوم. این را صحبت نکرده است که تحقق را به رکوع گذاشته یا اینکه سر را هم برداری دخالت دارد، از این نظر مثل سجده است که آیا حدوث میزان است یا تمامیت و فراغ، خلاصه اینها می گویند کمال رکعت به رکوع است.
این معنا درست است به خاطر اینکه گرچه رکعت تشابه اسمی به رکوع دارد و زیاد هم در روایات رکعت به رکوع گفته شده اما معلوم نیست همه جا منظور این باشد بلکه آن چیزی که فقها منظورشان است شاید در ذوق متشرعه نمی گویند که فلانی تا رکوع را انجام داد رکعتش تمام شد، این طور نمی گویند، یک قسمتی از رکعت است یا اینکه عضو مؤثر در رکعت است، برای اینکه یک سجده متمم نیست و چیزی حساب نمی شود اما یکی از رکوع هم به تمامیت رکعت است، سجده دوتا باید شود تا اثر یکی رکوع را داشته باشد، یک رکوع رکن است اما یک سجده رکن نیست و قتی دوتا شد رکن می شود این اهمیت رکوع را نسبت به سجده می رساند. به هرحال نمی توانیم قبول کنیم که وقتی در روایات می گوید باید رکعتین قولیین سالم باشد یعنی رکوع سالم باشد، بیشتر در اصطلاح و ارتکاز متشرعه رکعت را به مجموع یک رکعت می گویند نه رکوع پس این عقیده کنار می رود.
عقیده دوم که مبنا سجده اول است، نظر مرحوم آقای بروجردی در حد احتمال این را میزان می داند، تحقق سجده اول همین که سر از سجده اول برداشت این کانّه اکمال رکعت است پس اگر اینجا شک کرد می گوییم بعد از اکمال رکعتین است. نکته این است که اگر کسی سهوا یک سجده را ترک کرد نمازش که باطل نیست بنابراین پس کمال رکعت همه جا به دو سجده نیست لذا درحال سهو اگر یک سجده را فراموش کرد نمازش درست است پس کمال رکعت است، ایشان نظرش این است که احتمالا کمال رکعت به یک سجده است بنابراین قبل از سجده دوم اکمال رکعتین شده است منتهی احتمالا ایشان می گویند و چون احتمالا است احتیاط واجب می کند و می گوید حتما اگر چنانچه پیش از سجده دوم شک بکند احتمال دارد اکمال رکعتین است یا احتمال دارد اکمال رکعتین نشده است و نماز را تمام بکند و طبق قاعده شک عمل کند اما بعد نماز را اعاده کند.
این عقیده به نظر من مثل عقیده رکوع درست نیست، اکمال رکعتین وقتی رکعت را وقتی می خواهند حساب کنند بنا شد که منظور رکوع نباشد منظور همه رکعت است، خب همه رکعت یعنی رکوع و هردو سجده، حالا اگر یک سجده سهوا نخواندی نماز درست است نه عمدا، دلیل نمی شود که اکمال رکعت به یک سجده باشد بنابراین فرمایش ایشان به نظر می آید درست نیست البته ایشان از باب احتیاط واجب گفتند.
شبیه نظر ایشان نظر کسانی است که می گویند اکمال رکعت به ورود در سجده دوم است و لو قبل از ذکر آنجا هم شبیه همین دلیل است، دلیل این است که اگر کسی سهوا ذکر را نگفت نمازش صحیح است، قضا هم ندارد. می خواهند بگویند که کمال رکعت به ورود در سجده دوم است ولو ذکر را نگویند، به شهادت اینکه اگر ذکر را سهوا نگفت هیچ کس نمی گوید که نمازش باطل است پس کمال رکعت است، جواب این است که صرف اینکه در حالت سهو نمازش درست است دلیل نیست که در حالت التفات هم درست باشد. اینجا بحث سهو نیست شک است توجه دارد می خواهد بداند چکار کند.
پس این دو عقیده هم نمی شود. عقیده اول این بود که ملاک رکعت ورود در رکوع، عقیده دوم ملاک رکعت تمام شدن سجده اول، عقیده سوم اینکه ورود در سجده دوم ولو قبل از ذکر به شهادت اینکه اگر سهوا ذکر را نگوید اشکال ندارد، آنجا سهوا اشکال ندارد اینجا بحث التفات می آید درست نیست. پس بنابراین رکوع باید انجام شود سجود هم باید هردو انجام شود و ذکر هم باید انجام شود.
عقیده آخر اینکه سربرداشتن هم دخالت دارد، اکمال رکعت این است که رکوع انجام شود هردو سجده هم انجام شود از سجده دوم هم سر بردارد، برای اینکه سربرداشتن هم بعضی ها گفتند مقوّم رکعت است برای اینکه مجموع اجزاء می شوند یک رکعت و مجموع اجزاء از اول تکبیرة الاحرام، رکوع، سجود و همه جزء رکعت حساب می شوند. این یک دلیل آنها است که بگوییم مقوم است. دوم از 1/9 می شود استفاده کرد که سر برداشتنن هم دخالت دارد.
حدیث اول از باب 9 خلل، صحیحه زراره: رجل لم یدر اثنتین صلّی ام ثلاثا نمی داند دو رکعت خوانده است یا سه رکعت، قال ان دخله الشک بعد دخوله فی الثالثة، اگر شک عارض شد بعد از اینکه وارد شده است در رکعت سوم مضی فی الثالثة، رکعت سوم را ادامه می دهد بعد یک رکعت دیگر می خواند و اشکالی ندارد، می گویند بعد دخوله فی الثالثه یعنی باید در رکعت سوم وارد شود تا این شک طبق قاعده شک عمل شود، باید رکعتین دومی اکمال سجدتین به این است که سر از سجده دوم هم بردارد. از این هم نمی شود استفاده کرد برای اینکه دخول فی الثالثة که به رفع راس از سجده دوم در رکعت دوم نیست و به تشهد هم نیست، تشهد جزء متتم رکعت دوم است نه این که مقوّم رکعت سوم یا خود رکعت سوم بنابراین هیچ کسی طبق این نمی تواند فتوا بدهد، احدی از فقها این را شرط ندانسته که اکمال سجده یعنی ورود در رکعت بعد و آن هم به این است که لابد تسبیحات اربعه را شروع کند، این طور می شود دیگر، پس این هم دلیل نمی تواند باشد بر این مسئله.
یک دلیل دیگر ببینیم می شود و آن دلیل استصحاب، بگوییم تا در سجده دوم است مسلما این متلبّس به رکعت دوم است، نمی دانیم این تا کی هست، بگوییم که استصحاب بکنیم و بگوییم همینطور در رکعت دوم هست تا سر بردارد از باب استصحاب و تا سربرنداشته است هنوز در رکعت دوم است وقتی سر برداشت آن وقت از رکعت دوم بیرون آمده است. برای اینکه آخر رکعت دوم سجده دوم است بنابراین با استصحاب بگوییم تا سربرنداشته در رکعت دوم است پس اکمال رکعتین و اکمال سجدتین به این است که سر از سجده دوم بردارد به خاطر استصحاب. استصحاب بد نیست به اینکه اگر شک بکنیم ولی آیا جای شک است، رکعت به رکوع است و سجده من هم دوتا سجده ها را انجام دادم، سربرداشتن که جزء سجده نیست یقینا، رکعت به قرائت، رکوع و سجود است من همه را انجام دادم سربرداشتن که جزء سجده نیست هیچ کسی نگفته که سجده یعنی سر به مهر گذاشتن و سربرداشتن، در ابواب سجود خواندیم که سجده چیست و مقوّمش چیست. سجده یعنی سربه مهر گذاشتن. علی ایّ حال مقوّم سجده سر به مهر گذاشتن است نه سر برداشتن، آن مقوّم سجده نیست، بنابراین جای شک نیست که بخواهیم استصحاب کنیم.
حالا اگر کسی شک کرد در همه این عقائد که گفتیم که نمی داند اکمال سجدتین به چیست؟ رکوع، سجده اول، ورود در سجده دوم، تمام شدن ذکر است یا سر برداشتن است، اگر ندانست که حقیقت اکمال سجدتین به چیست این می شود مجمل، ادله گفته بعد از اکمال سجدتین اگر شک کنید اشکال ندارد این ادله مخصّص عموماتی است که می گفت بنا بر اکثر بگذار تخصیص خورده به آنجایی که قبل اکمال سجدتین باشد، اکمال سجدتین برای ما مبهم شد که معنایش چیست مجمل است، اجمال مخصص منفصل مفهوما سرایتی به عام که نمی کند، در اصول همه خواندید. نمی دانیم اینجا اکمال سجدتین شده است یا نه اجمال مخصّص منفصل است و سرایت به عام نمی کند، پس تمسک به قاعده عام اذا شککت فبنی علی الاکثر سر برنداشته شک کرده به قانون شک عمل کند. پس به نظر ما سر برداشتن دخالت ندارد ولی ذکر را بگوید.
مسئله بعد از شکوک صحیحه شک بین سه و چهار، در این می گویند اکمال سجدتین هم دخالت ندارد، قبل اکمال سجدتین یا بعد اکمال سجدتین، قبل از رکوع یا بعد از رکوع فرقی نمی کند. شک بین سه و چهار طبق قاعده اذا شککت فبنی علی الاکثر بنا را به چهار می گذارد بعد نماز احتیاط را انجام می دهد. در شک بین سه و چهار اصلش مسلّم است و روایاتی هم می بینیم اما شبهه این است که نماز احتیاط که می خواهد بخواند دو رکعت نشسته بخواند یا یک رکعت ایستاده این را در شک دو و سه هم داشتیم، در شک دو و سه روایتی راجع به دو رکعت نشسته نداشتیم، همه روایات یک رکعت ایستاده بود فقط می خواستیم از آنچه که حالا می خواهیم راجع به شک سه و چهار بخوانیم استفاده بکنیم و دو و سه هم همینطور است، برای اینکه مجموع روایاتی که در شک سه و چهار است می گوید یک رکعت ایستاده یا دو رکعت نشسته از اینجا که به دست ارتکاز متشرعه که بدهیم می فهمد که یک رکعت ایستاده با دو رکعت نشسته برابر است، این برابری را می فهمد در ذهن متشرعه نمی آید که در شک سه و چهار برابرند و در دو و سه برابر نیستند با توجه به اینکه اینجا با کلمه او می گوید و اینها را برابر می کند و در نماز نافله هم هر دو رکعت نشسته را مقابل یک رکعت ایستاده حساب می کند پیداست که قاعده کلی است و برابری است یک رکعت ایستاده با دو رکعت نشسته.
حالا روایات هردو را دارد، بیشتر روایات اینجا دو رکعت نشسته را دارد اما یک رکعت ایستاده هم هست در بعضی روایات، حالا روایات را ببینیم.
در باب هشتم روایت سوم، روایت عمار، سئلت اباعبدالله(ع) عن شیءٍ من السهو فی الصلاة پرسیدم از سهو نمی گوید منظورش از سهو چه بوده، دو و سه بوده سه و چهار بوده یا رکعات دیگر، ان شیءٍ منظورش این است چون تنوین تنوین نکره است یک مورد سهو را سوال کرده است نه کل سهوها را، نمی گوید عن السهو، عن شیءٍ من السهو فی الصلاة حضرت فرمود علی اعلمک شیءً اذا فعلته ثمّ ذکرت انّک اتممت او نقصت لم یکن علیک الشیء، می خواهی یک چیزی یادت بدهم که اگر انجام دادی و بعد فهمیدی که کم کردی یا تمام خواندی اشکالی نیست، این ثم ذکرت یعنی کی، می گوید اگر طبق دستور عمل کردی و بعد متوجه شدی که تمام بوده یا ناقص بوده، این ظاهرش این است که ثم ذکرت یعنی بعد از این دستور، یعنی بعد از نماز احتیاط، حالا بعد از نماز احتیاط یا در داخل نماز احتیاط؟ فرقی نمی کند، می گوید اگر طبق دستور من عمل کردی، نماز احتیاط را وقتی می خوانم به دستور آن عمل کردی چون این بحث هم می آید و بحث مهمی هم است که اگر وسط نماز احتیاط یادش افتاد که چجوری است نماز، آیا اینجا هم نماز احتیاط به دردش می خورد اگر اصل نماز کم بوده؟ این بحثش بعدا می آید. قلت ولا، اگر شک می کند چکار کند قال اذا سقوط فابنی علی الاکثر، وقتی سهو می کند بنابر اکثر بگذار، یکیش هم همین است سه و چها که بنا را بر چهار می گذاریم فاذا فرغت و سلّمت وقتی بنابر اکثر گذاشتیم و چهار رکعت تمام شد فقم فصلّ ما ظننت انّک نقصت بلندشو و بخوان آنکه فکر می کنی که کم بوده، پس این جزء روایاتی است که می گوید یک رکعت احتیاط قیامی، فان کنت قد اتممت اگر درست بود که چیزی نیست یک رکعت جدا خواندی و ان ذکرت انّک کنت نقصت اگر یادت افتاد که کم کرده بودی و سه رکعت بوده کان ما صلّیت تمام مانقصت این تمام شد و نماز درست است.
در باب دهم عن الابواب روایت 2: یبنی ان بعض اصحابنا، فی من لایدری اثلاثا صلّی ام اربعا خصوص سه و چهار است و وهمه فی ذلک سوی وهمش هم مساوی است یعنی ظنی ندارد، هم احتمال سه می دهد و هم احتمال چهار قال ان اعتدل الوهم فی الثلاثه والاربع اگر واقعا مساوی است فرمود بالاختیار، اختیار به چه، ان شاء صلّی رکعة و هو قائما اگر می خواهد یک رکعت بخواند ایستاده و ان شاء صلّی رکعتین و اربعه سجدات و هو جالس، یا می خواهد دو رکعت نشسته بخواند، پس بنابراین در شک سه و چهار مخییر است بین یک رکعت ایستاده یا دو رکعت نشسته.
در روایت 3 این باب این طور است : اذا لم یدر فی ثلاثة هو او فی اربعة نمی داند رکعت سوم است یا چهارم فقد و قد احرز الصلاة صلاة سومش یقینی است منتهی احتمال می دهد چهارم باشد قام فاضاف و الیها اخری، این یعنی چه، بعضی ها گفتند یعنی اینکه در نماز بلند شود و یک رکعت دیگر بخواند می شود بنا بر اقل، یعنی سه رکعت مسلّم است در چهارمی شک است پس سه رکعت مسلّم است و بلند شود یک رکعت دیگر بخواند در همین نماز، می شود بنا بر اقل این دلیل کسانی است که می گویند بنا بر اقل ولی این نیست، این قاعده بعد از نماز است الان هم طبق قاعده اذا شککت فابنی علی الاکثر، بنابراین این یک رکعت می شود یک رکعت بعد از نماز، به علاوه می فرماید ولا ینقض الیقین بالشک با شک دست از یقین برندارد، این یقین را مخالفین می گویند اقل، ما می گوییم منظور از یقین اجزاء و برائت الذمه است یعنی همان بنابر نماز احتیاط، دنبالش هم این کلمه روشن تر ولایدخل الشک فی الیقین شک را در یقین قاطی نکند، یعنی یقین اصل نماز است و شک نماز احتیاط، پیداست که تقیه است، باز دنباله حدیث می گوید ولا یخلط احدهما بالاخر، یقین را به شک قاطی نکند یعنی پس رکعت احتیاطش جدا بخواند، لکنّه ینقض الشک بالیقین، شکش را با یقین برطرف کند یعین یقینی که امام می گوید یعنی بنا بر اکثر و احتیاط مبسوله و یتمّ علی الیقین فیبنی علی الیقین ولا یعتد بالشک فی حال من الحالات کاری که یقینی است همان کاری است که اهلبیت گفته اند بنا بر اکثر بگذار و یک رکعت نماز احتیاط بخوان، حالا اصل اینکه بنا را بر اکثر بگذار روشن است در اینکه نماز احتیاط هم می خواهد طبق بیان ما این هم روشن است، نماز احتیاط را چطور بخواند؟ اینجا می گوید قام، ایستاده، پس تا اینجا هم روایات جلوس را داریم و هم روایات قیام را داریم. این طور نیست که فقط روایات جلوس باشد که بعضی تصوّر می کنند.




   دوشنبه 28 دی 1394




فرم دریافت نظرات

جهت استفتاء با شماره تلفن 02537740913 یک ساعت به ظهر یا مغرب به افق تهران تماس حاصل فرمایید.

istifta atsign ayat-gerami.ir |  info atsign ayat-gerami.ir | ارتباط با ما