صفحه نخست / درس خارج فقه / دروس سال تحصیلی 94-95

صلاة جلسه شصت و سه






بسمه تعالی
صحبت در سلام نابه جا و غیر محل بود که سجده سهو دارد یکی، دو معارض به حسب روایات است که دال براین است که سجده سهو ندارد، یکی دو سه روایتی است که به تناسب کلام قبلا خواندیم، صحیحه محمدبن مسلم این طور داشت در باب سوم از ابواب خلل: فی من سلّم سائیا و تکلّم کسی که سلام سهی داد و حرف زد حضرت فرمود یتمّ ما بقی من صلاة و لاشیء علیه، نمازش را ادامه می دهد، لاشیء علیه یعنی اینکه هیچ چیزی ندارد از جمله سجده سهو یا لاشیء علیه را خصوص سجده سهو باید معنا کنیم یا اطلاق دارد لا شیء علیه هیچ چیز از جمله سجده سهو ولی قبلا این روایت را به تناسب بحث کلام خواندیم و قرائنی آوردیم که لاشیء علیه یعنی اعاده ندارد قبلا صحبت شد بنابراین این مزاحمتی نمی تواند داشته باشد با آن روایات معتبری که جلسه قبل خواندیم که سلام بی جا سجده سهو دارد، یک معارض دیگر هم روایات مربوط به سجده سهو پیامبر است که حضرت در آن حدیث ذوالشمالین وقتی نماز چهار رکعتی را سر دو رکعتی سلام دادند او گفت احدث شیءٌ یا رسول الله حضرت فرمود مگر چه شده؟ گفت شما دو رکعت خواندید، حضرت از اصحاب هم سوال کرد آنها تایید کردند کلمه ذوالشمالین را، حضرت دو سجده سهو انجام داد، آن وقت در بعضی روایات اینطور داشت و سجد سجدتین لمکان الکلام، حضرت دو سجده انجام داد به خاطر کلام یعنی پس سلام سجده سهو ندارد چون حضرت سر دو رکعتی سلام داده بود بنابراین این روایت نفی می کند وجوب سجده سهو را برای سلام بی جا. اما قبلا گذشت که این روایت اولا معارض دارد صریح روایات دیگر داشتیم که پیامبر هرگز سجده سهو نکرد بعد امام فرمود ولایسجدهما فقیه هیچ آدم فقیهی هم سجده سهو انجام نمی دهد، لایسجد فقیه یعنی آدم فهمیده سجده سهو نمی کند به این معنا که آدم فهمیده حواسش را جمع می کند که سجده سهو نکند حالا هرچه معنا کنیم زیدش را ولی صدر روایت صریحا گفت پیامبر اکرم اصلا سجده سهو نکرده است. این معارض با این روایات است که سجد سجدتین لمکان الکلام بنابراین این روایت اعتبار ندارد، به علاوه اینکه اصل مسئله صرف نظر از تعارض اینکه پیامبر سجده سهو کرده باشد خیلی به نظر بعید می آید.
بنابراین طبق آن دو روایتی که جلسه قبل خواندیم سلام بی جا سجده سهو دارد.
یک بحث این است که آیا سلامی که سجده سهو دارد سلامی است که به قصد خروج از نماز باشد یا اینکه اصلا قصد خروج ندارد غافل است و اصلا حواسش نیست که قصد خروج بکند یا نه، بعید نیست که به طور مطلق بگوییم اطلاق دارد صیغه سلام را دارد، مورد دوتا روایت به قصد خروج است یعنی سر دو رکعتی سلام داد و فکر کرد نماز تمام است، روایتی که دیروز خواندیم ان رجل نسی رکعة من صلاة حتی فرغ منها یک کسی یک رکعت نماز را یادش رفت بخواند یعنی سلام گفت به قصد بیرون آمدن یا در آن روایت دیگر هم این بود ان رجل صلّی ثلاث رکعات هو یظنّ انّها اربع یک کسی سه رکعت نماز خواند فکر کرد چهار رکعت خوانده است آن وقت سلام داد و از نماز بیرون آمد، هردو روایت سلام به معنای خروج از نماز است ولی می شود گفت تناسب حکم موضوع دلالت دارد به اینکه نفس صیغه سلام، حالا ممکن است غافل باشد، فقها هم همه فتوا به این دادند نفس صیغه سلام.
یک مطلب هم اینکه این دو روایتی که در مورد سجده سهو در سلام بود دو مطلب داشت اول اینکه به قصد خروج از نماز بود و دوم اینکه جای آن هم جای سلام بود یعنی بعد از تشهد بود. حالا گفتیم اگر به قصد خروج نبود همینطور که فقها گفتند ولی سلام را غفلتا گفت بگوییم اینجا هم سجده سهو دارد تناسب حکم و موضوع بگوییم میزان سلام است نه حتما قصد خروج، اما اگر اصلا جای سلام نبود، مثلا در حمد و سوره یک دفعه گفت السلام علیکم و رحمة الله مثلا این چطور است؟ که نه تنها قصد خروج نداشت اصلا در محل خودش هم نبود این چطور است؟ اصحاب چنین گفتند که کلا سلام در غیر مورد یعنی در مورد وظیفه بنابراین ولو وسط قرائت باشد، رکوع باشد، هرکجا، صیغه سلام سجده سهو دارد.
منظور از سلام بی جا که سجده سهو دارد منظور دو صیغه سلامی است که شرعا مخرج است، السلام علیک ایها النبی خارج است آن از توابع تشهد است و از مستحبات تشهد است منتهی در تشهد دوم مستحب است که انسان بگوید السلام علیک ایها النبی و رحمة الله ربطی به صیغه سلام که مخرج است به قصد خروج یا به غیر قصد خروج ربطی به آن بالاخره ندارد.
مرحوم سید می گوید درست است که از نظر سلام و صیغه سلام که مخرج است السلام علیک نیست اما یک کلام زائدی که هست و کلام زائد هم گفتیم سجده سهو دارد لذا ایشان قبول می کند که من حیث الزیادة السهویة السلام علیک را اگر گفت، مثلا در تشهد دوم یا جاهای دیگر گفت این سجده سهو دارد. نظر مرحوم سید این است، اما آیا این درست است؟ اولا سجده سهو را در هر زیاده و نقصی قبول نداریم، دلیلش روایت مرسله سفیان است می خوانیم روایت مرسله را، من دیروز عرض کردم که مرسله سفیان در کتابها هم به همین عنوان معروف است ولی واقعش این است که مرسله ابن ابی عمیر است آن وقت روی آن مبنا هم که قبلا مکرر بحث کردیم اگر مراسیل ابن ابی عمیر را قبول دارید باید روایت را قبول کنید. نظر مرحوم سید هم به این بوده، سند روایت این که عرض می کنم: شیخ باسناده عن احمد بن محمد بن عیسی عن حسین بن سعید یعنی اهوازی عن ابن ابی عمیر تا اینجا که هیچ مشکلی ندارد ابن عمیر عن بعض اصحابنا نه عن رجل، اینگونه چیز را ما معتبر می دانیم، بعد عن بعض اصحابنا را سفیان بن سمت نقل کرده، سفیان بن سمت تضعیف ندارد ولی توثیق هم ندارد نباید بگویند مرسله سفیان باید بگویند مرسله ابن ابی عمیر، به همین جهت است که مرحوم سید پذیرفته منتهی یک اشکالاتی دیگری داریم که می خوانیم در مورد چهارم و پنجم در هر زیاده و نقصان که مرحوم سید می گوید آنجا صحبتش را می کنیم، به هرحال از لحاظ سندی می شود گفت که تاحدودی سند معتبر است لذا مرحوم سید هم قبول می کند لکلّ زیادة و نقص.
حالا در اینجا هم می گوید السلا علیک ایها النبی از جهت سلام سجده سهو ندارد ولی از حیث زیاده دارد. ولی عرض کردم که اولا این روایتش یک قدری اشکال دارد که بعد می گوییم چه اشکالاتی دارد و ثانیا درباره خود پیامبر روایت معتبر داریم که ذکر پیامبر اکرم در نماز کلام بی جا نیست و اشکال ندارد سند روایت این است، کلینی در کافی نقل می کند از محمدبن یحیی از محمد بن احمد ظاهرش این است ابن عیسی معروف این است عن حسین بن سعید یعنی اهوازی عن فضالة بن ایوب ثقه عن حسین بن عثمان عن ابن مسگان عن الحلوی عن الصادق(ع) روایت از نظر سند اشکالی ندارد، در این روایت دارد کلّ ما ذکرت الله عزّوجل والنبی فهو من الصلاة هر ذکر خدا و ذکر پیامبر این جزء نماز است بنابراین زائد نیست، قبلا هم یک وقتی عرض کردیم اهل بیت پیامبر هم همینطوراند به علاوه روایت معتبری قبلا خواندیم حضرت فرمود ذکرنا ذکرالله ذکر ما هم ذکر خدا است، منظور از این ذکر پیامبر و ذکر خدا که در نماز اشکال ندارد و سجده سهو هم ندارد و این اصلا جزء نماز است و جزء نماز هم که شد سهو نیست اصلا، منظور از این ذکر چیست؟ بگوییم که دعا است؟ مثلا اللهم صلّ علی محمد و آل محمد این که دعا است و دعا برای پیامبر که اختصاص به پیامبر ندارد، در داخل نماز برای هرکسی دعا کنیم اشکال ندارد، چنانچه نفرین هم اشکال ندارد حضرت امیر در قنوت نماز به معاویه نفرین می کرد. منظور این است که دعا حساب نشود و ذکر است ذکر مثلا بگوییم یا علی، یا رسول الله، السلام علیک یا ایهاالنبی هم همین است و دعا نیست، بنابراین هرگونه ذکر پیامبر و اهلبیت در نماز به نظر اشکال ندارد. بنابراین السلام علیک نه از باب سلام و نه از باب کلام سجده سهو ندارد. به نظر می رسد که مرحوم سید اینجا اشتباه کرده است. انبیاء دیگر چطور؟ مثلا السلام علیک یا نوح و همینطور بقیه انبیا قاعدتا باید اشکال داشته باشد برای اینکه نه پیغمبر است نه ذکرالله است، ائمه حسابشان جداست و طبق روایات ما ائمه با پیامبر حکم واحد را دارند، اما درباره انبیا و مرسلین چنین چیزی نداریم.
حالا اگر چنانچه صیغه سلام را کامل نگفت، ناقص گفت، مثلا گفت السلام علیک خطاب به پیامبر ولی گفت السلام علیک تتمه اش را نگفت، حالا آن دو سلام مخرج، السلام علینا یا السلام علیکم یا گفت السلام یا از این هم کمتر الس، اینجا چطور است؟ آیا اینها هم سجده سهو دارد در ابعاز این دو صیغه ابعاز هم گاهی بعز صیغه هست گاهی بعز بعز است جزء جزء است اینها چطور است؟ ممکن است بگوییم آنهایی که واقعا جزء صادق است صدق سلام می کند سلام بی جا، اما کلمه ای که جزء الجزء است، گفت الس یا فقط السلام بعید نیست بگوییم اینجا ولو مصداق سلام نیست مخصوصا الس اما مصداق حرف است کلمه است قبلا گفتیم لازم نیست کلام باشد همین که حرف باشد کافی است در روایات ما تکلم داریم و نه قال بالکلام، اگر گفته بودیم قال بالکلام یا قال کلاما تکلم کلاما باید جمله باشد تا صدق کلام کند ولی این نیست فقط تکلم حرف زد بعید نیست در الس تنها هم سجده سهو هم من حیث کلمه کلام، تکلم میزان تکلم است بنابراین اگر صدق سلام کند که فبها اگر صدق سلام نکند مصداق حرف زدن است باید بگوییم سجده سهو دارد لااقل از باب احتیاط واجب.





   چهار‌شنبه 8 اردیبهشت 1395




فرم دریافت نظرات

جهت استفتاء با شماره تلفن 02537740913 یک ساعت به ظهر یا مغرب به افق تهران تماس حاصل فرمایید.

istifta atsign ayat-gerami.ir |  info atsign ayat-gerami.ir | ارتباط با ما