صفحه نخست / درس خارج فقه / دروس سال تحصیلی 94-95

صلاةجلسه شصت وشش





بسمه تعالی
صحبت این بود که قیام در محل قعود و قعود در محل قیام سجده سهو دارد یا خیر، یک روایت بود که دلالت داشت بر این معنا که صحیحه هم بود، روایت صحیحه معاویة بن عمار که قعود در موضع قیام و قیام در موضع قعود سجده سهو دارد ولی روایاتی داریم که معارض این است دلالت دارد که سجده سهو ندارد، از جمله روایت حلوی باب نهم تشهد روایت اول: اذا قمت فی الرکعتین من ظهر او غیرها فلم تشهد یا تتشهد فیهما اگر در دو رکعت ظهر قیام کردی و تشهد نخواندی یعنی بعد از سجده دوم بلند شد برای رکعت سوم فذکرت ذلک فی الرکعة ثالثة قبل ان ترک در رکعت سوم که وارد شدی پیش از رکوع متوجه شدی که تشهد نخواندی حصرت فرمود فالجس و تشهد بنشین و سجده انجام بده، یعنی پس قیامت را بشکن بعدش و قم و امّ صلاة بعدا بلند شو و نمازت را ادامه بده و تمام کن، این رسما یک قیام اضافه اینجا درست شد، هیچ نفرمود اینجا سجده سهو دارد بعد می گوید ولی اگر به رکوع رفتی و در رکوع فهمیدی و ان انت لم تذکر یا لم تتذکر حتی ترک در رکوع متوجه شدی اینجا نباید بنشینی و تشهد بخوانی ادامه بده به رکوع وارد شدی حتی تقرع تا نماز تمام شود فاذا فرغت نماز که تمام شد فالسجد سجدتی السهو بعدالتسلیم قبل ان تتکلم اینجا وقتی نماز تمام شد دو سجده سهو بعد از سلام پیش از اینکه حرف بزنی انجام بده بنابراین قسمت اول تصریح داشت با اینکه یک قیام اضافه شده است سجده سهو ندارد.
 پس این مقابل آن روایت صحیحه معاویة بن عمار است، دو روایت دیگر هم در همان ابواب تشهد باب نهم هست از جمله فضیل بن یسار است آن جا هم شبیه همین است که فرق گذاشته بین این که پیش از رکوع متوجه شود باید حدم قیام کند بشیند تشهد را انجام دهد و حدم قیام هم سجده سهو ندارد اما اگر در رکوع متوجه شد اینجا ادامه دهد و سجده سهو هم دارد که قاعدتا سجده سهو هم برای تشهد است که از دست رفته و نقص شده، یک روایت دیگر هم است که از نظر سند اشکال شده به خاطر اینکه محمد بن سنان ناقل حدیث است از حلبی، محمد بن سنان را از باب اتهام به غلو همانطور که جلسه پیش عرض کردم بعضی ها روایتش را نپذیرفته اند و بقیه سند اشکال ندارد، همانطور که قبلا عرض کردیم این غلو به نظر پذیرفته نمی شود. به هرحال روایتی که محمد بن سنان نقل می کنه عن الحلبی او هم این تعبیر را دارد سئلت اباعبدالله(ع) ان الرجل فلیسهوا فی الصلاة یک کسی در نماز سهو کرده است فینسی التشهد یعنی بلند شده و تشهد را فراموش کرده است قال یرجع فیتشهد بر می گردد و تشهد را انجام می دهد این یک قیام بی جا است قلت یسجد سجدتی السهو؟ سجده سهو انجام بدهد به خاطر این قیام بی جا؟ قال لا، لیس فی هذا سجدة السهو سجدتا السهو، بنابراین از این نظر نباید مشکلی داشته باشیم، پس ما در مقابل یک روایت از معاویة بن عمار که می گفت سجد سهو دارد چندین روایت استفاده می کنیم که سجده سهو ندارد بنابراین قاعده این است حمل بر استحباب کنیم، البته بعضی روایات دیگر هم است و جمع این روایات و روایت معاویة بن عمار حمل بر استحباب است.
یکی از مواردی که سجده سهو جایز است گفتند لازم است سجدة السهو لکلّ زیادة و کذا لکل نقیصة فی الصلاة یعنی نقص در نماز یا زیاده در نماز این سجده سهو دارد، معروف هم این است منتهی متاخرین در قدما نه تنها معروف و مشهور نبوده بلکه بعضی گفتند قائل هم نداریم از جمله مرحوم شهید در دروس می گوید اصلا قائلی هم به این معنا نداریم ولی در مقابل از امالی شیخ طوسی نقل شده گفته من دین الامامیه در دین و مذهب امامی اینطور است که کل نقص و زیاده سجده سهو دارد، ابن ادریس حلّی می گوید اکثرالمحقّقین بر این معنا هستند که دارد. از مرحوم سید مرتضی و عده ای از متأخرین اینها هم گفتند دارد.
مرحوم شهید در دروس می گوید لم نذکر بقاعله برخلاف آن نقلیاتی که گفتیم می گوید من ناقل خاصی پیدا نکردم که قائل شود کل زیادة و نقص سجده سهو دارد. خود شهید اول در ذکری از علامه حلی نقل می کند که سجده سهو دارد و خودش هم انتخاب می کند که سجده سهو دارد. صاحب جواهر دارد که من العجیب کلام الدروس می گوید از عجائب حرف شهید در دروس که ان لم نذکر بقائله خود شهید در ذکری قائل است لذا خیلی این قضیه به هم ریخته است، یکی می گوید در قدما اصلا چنین قاعده ای نداشتیم یکی مثل شهید می گوید اصلا قائلی نداریم بعد خود شهید در ذکری قائل به این عقیده است، از علامه هم نقل می کند که علامه قائل شده است بعد هم گفتند تا زمان علامه هیچ کس نگفته است و از علامه شروع شده است که لکل زیادة و نقص سجده سهو دارد حالا به هرحال ما هتسیم و ادله مسئله ببینیم از ادله چه استفاده ای می کنیم.
یکی دو سه روایت است به این مضمون که لکل زیادة و نقص ممکن است از آن استفاده شود، یکی همان روایت سفیان است سفیان بن سمت است که بارها خواندیم در باب 32 از ابواب خلل روایت سوم، روایت این بود که بارها خواندیم مرسله ابن عمیر عن بعض اصحابنا از سفیان سمت شیخ باسناده عن احمد بن محمد بن عیسی عن حسین بن سعید عن ابن ابی عمیر عن بعض اصحابنا عن سفیان بن سمت سفیان توثیقی ندارد قلیل الروایة هم هست در فقه، قال امام صادق(ع) تسجد سجدتی السهو فی کل زیادة تدخل علیه او نقصان دو سجده سهو باید انجام بدهی در هر زیاده ای که بر شما وارد می شود یا نقصی که وارد می شود، تدخل علیه منظور یعنی سهو، وارد شدن بر تو یعنی سهو، این بحثش همان بحث است که آیا مراسل ابن ابی عمیر را قبول کنیم یا خیر، من نظرم قبلا بر این بود که حتما باید قبول بکنیم برای اینکه عبارت کشی که می گوید که اجمعة الاصابة علی تصحیح ما یصح ان هوالا همه اجماع دارند بر تصحیح چنین روایتی که این ها نقل کردند این تصحیح ما یصح معنایش این نیست که یعنی این روای ثقة است نمی خواهد بگوید ابن ابی عمیر ثقة است می گوید هر روایتی که به طور صحیح از ابن عمیر به ما برسد روایت درست است، همه اجماع دارند که روایتی که از اینها به طور صحیح به ما برسد آن روایت صحیح است بنابراین اگر از ابن عمیر روایتی صحیحا به ما رسید مثل همین روایت تا ابن ابی عمیر صحیح است می گوید این که از ما به ابن عمیر صحیح است کل روایت صحیح است، اگر چیزی از آنها به ما برسد آن روایت کلا صحیحه است یعنی بعدش را نگاه نکن، اینکه بزرگانی از جمله مرحوم امام، مرحوم خوئی می فرمایند که منظور از تصحیح ما یصح ان هوالا یعنی همه اتفاق دارند اینها ثقه هستند ما گفتیم که این با عبارت تصحیح ما یصح نمی سازد، بگوییم اجمعة الاصابة علی ....(23:13) خوب خیلی روشن است معنایش اما بگوییم منظور از تصحیح ما یصح ان هوالا یعنی وثاقت این .... است که از اول می گفتند هؤلاء به اجماعا اما تصحیح ما یصح ان هولاء یک قدری زور می برد که این را به معنای ثقه معنا کنیم اما در مقابل قرائنی است که ما نظر اخیرمان متوجه این دو بزرگوار و بعضی های دیگر شد.
اولا نائل این مطلب فقط کشی است اجماع مقول از یک نفر را آیا ما حجت بدانیم؟ مرحوم شیخ هم در عُده این چنین تعبیر دارد که ابن ابی عمیر و صفوان و بعضی های دیگر لایرسلون الّا ان ثقة مراسلشان حجت است، مرسلات اینها درست است، اینها ارسال نمی کنند مگر از اصحاب ثقه، پس دو مطلب شد یکی عبارت کشی این شامل می شود حتی آنجایی که ابن ابی عمیر از آدم ضعیف نقل بکند برای اینکه می گوید هرچه از ابن ابی عمیر به ما برسد آن عبارت صحیح است اما عبارت شیخ در عُدّه فقط در مورد ارسال است مرسل است نه اینکه مطلقا از ضعیف نقل بکند، اما شیخ یک نفقه ای را نقل کرده و اینقدر هم شیخ سرش شلوغ بوده و مشلکلات اجتماع و غیر اجتماعی داشته که معلوم نیست رسیده باشه به این مسئله اما کشی که یک نفر است و دیگران همه این را به عنوان تایید آورده اند اما یک مسئله ای که تنها دلیلش همین حرف کشی باشد معمولا ما نداریم که عمل کرده باشند. از جمله یکی همین مسئله ما نحن فیه است، اگر این اجمعة الاصابة علی تصحیح ما یصح باشد باید کل فقها قائل شوند که در کل زیاده و نقص سجده سهو دارد ولی اینطور نیست، پس قرائن متعددی بر این است که این اجمعة الاصابة علی تصحیح ما یصاح عن هوالا خیلی حرف درستی نیست ناقلش هم فقط کشی است.
از طرفی این دارد فی کل زیادة او نقصان در هر زیاده و نقصی سجده سهوی است، حالا اگر اشتباهی در نماز در قرائت یک آیه خواند صریح روایت داشتیم که قرآن اشکال ندارد حتی عمدش، یا صلوات بفرستد ذکر پیامبر بگوید و مانند اینها اشکال ندارد و آن وقت بگوییم سهوش سجده سهو دارد، هیچ عقلی این را نمی پذیرد، بنابراین خود این را هم نمی شود عمل کرد اگر بگوییم استحباب است بنابراین همه اش را بگوییم استحباب است فی کل زیادة و نقصان، بعد مثلا در سجده رفته ذکر سجده یادش رفته این چطور؟ باز بگوییم اینجا سجده سهو واجب دارد قائل نداریم، حالا اگر در سجده نماز یا در رکوع نماز ذکر زیادی گفت نه عمدا یعنی می خواست یک دفعه بگوید حواسش نبود بیشتر گفت سهو است هیچ قائلی نداریم که بگوید این سجده سهو دارد، بنابراین به این روایت نمی شود عمل کرد. مشابه این روایت یکی دو روایت دیگر هم داریم که آنها را هم نمی شود بپذیریم.
یک روایت این است در باب 14 از ابواب خلل روایت چهارم صحیحه حلوی قبلا به یک جهتی این روایت را خواندیم، اذا لم تدر اربعا صلّیت ام خمسا ام نقصت ام زدت نمی دانید چهار رکعت خواندی یا پنج رکعت یا کم کردی یا زیاد کردی این به اربعا می خورد یعنی مربوط به رکعات است اگر نمی دانیم چهار رکعت خواندیم یا پنج رکعت یا کمتر یا بیشتر یعنی رکعات این به بحث ما ربطی ندارد، یا اینکه این ام نقصت ام زدت را وصل کنیم به لم تدر نه اربعا که مفعول لم تدر است اگر ندانستی که چهار رکعت خواندی یا پنج رکعت یا کم کردی یا زیاد کردی به رکعت که نمی خورد که رکعت کم کردی یا زیاد کردی باطل است یا کم کردی چیزهای دیگر، پس به شک در رکعات نمی خورد و می خورد به اجزاء غیر رکعت پس معنایش این می شود اگر ندانستی که چهار رکعت خواندی یا پنج رکعت یا ندانستی که در نماز نقصی کردی یا زیاده شک، در شک زیاده و نقصان در اجزاء که کسی قائل به سجده سهو نیست، یا زدت و نقصت را بگیریم راجع به افعال نه اجزاء غیرفعلی مثلا نمی دانیم رکوع یکبار انجام داده یا دوبار اینجا هم کسی قائل به سجده سهو نیست. پس این ام نقصت و ام زدت را چطور معنا کنیم، پس باید به اذکار بخورد، اگر ندانسته که ذکری را گفته یا نگفته است اگر در محل است باید بیاورد اگر از محل خارج شده است و محلش گذشته است وقتی ندانستی اینجا قاعده تجاوز جاری است و سجده سهو ندارد بنابراین نمی دانیم این روایت را چطور معنا کنیم. پس به این روایت نمی توانیم عمل کنیم و به بحث ما مربوط نیست.




   چهار‌شنبه 8 اردیبهشت 1395




فرم دریافت نظرات

جهت استفتاء با شماره تلفن 02537740913 یک ساعت به ظهر یا مغرب به افق تهران تماس حاصل فرمایید.

istifta atsign ayat-gerami.ir |  info atsign ayat-gerami.ir | ارتباط با ما