صفحه نخست / درس خارج فقه / دروس سال تحصیلی 94-95

صلاة جلسه هفتاد و دو




بسمه تعالی
در سجده سهو یک نظر این بود که فقط وضع الجبهه علی العرض بیش از این چیزی لزوم ندارد طبق روایتی که از عمار نقل کردیم، یک نظر هم این بود که ذکر واجب است و ذکر خاصی هم دارد، صحیحه حلبی بود و مشهور هم طبق این فتوا دادند، یک نظر دیگر هست که غیر از اینها تکبیر هم لازم است وقتی می خواهد به سجده سهو برود الله اکبر بگوید این نظر مرحوم شیخ طوسی است که ایشان اظهار عقیده کردند که برای شروع سجده سهو تکبیر لازم است. ببینیم چه دلیلی می شود برای مرحوم شیخ طوسی ارائه دهیم.
در باب 20 از ابواب خلل روایت سوم اینطور هست، شیخ نقل می کند عن سعد سعدبن عبدالله یا سعدبن سعد هردو عن احمد بن حسن عن عمروبن سعید عن مصدق بن صدقه عن عمار همه شان فتحی هستند اینها عن ابی عبدالله(ع) قال: سئلته ان سجدتی السهو هل فیهما تکبیرٌ او تسبیح همان روایت عمار، می گوید از امام پرسیدم آیا سجده سهو تکبیر دارد تسبیح دارد قال: لا، نه تکبیر دارد و نه تسبیح انّما هما سجدتان فقط، فقط دوتا سجده است در عین اینکه فرمود نه تکبیر دارد و نه تسبیح دنبالش فرمود فان کان الذی سهی هوالامام اگر امام سهو کرده است پس مسئله جماعت بوده است کبّر اذا سجدت وقتی به سجده می رود باید تکبیر بگوید با اینکه اول فرمود نه تکبیر دارد و نه تسبیح، معلوم می شود که آن تکبیر و تسبیح به عنوان ذکر خود سجده است اما این شروع سجده می خواهد برود به طرف سجده، اگر امام سهو کرده باید امام تکبیر بگوید اذا سجد و اذا رفع رأس وقتی که هم سر برمی دارد باید با تکبیر بگوید هم برای رفتن به سجده و هم برای سر برداشتن، چرا؟ لیعلم من خلف انّه قد سهی برای اینکه اعلام کرده به مأمومین که این سهو کرده است و لیس علیه ان یسبّح فیهما اما در خود دو سجده تسبیح ندارد و لا فیهما تشهد بعد فی سجدتین بعد از سجدتین تشهد هم ندارد، این نظر عمار است طبق روایتی که نقل کردیم، خیلی جای سوال دارد، گفتیم سجده سهو مستقل است و جزء نماز نیست و چیز جدایی است چرا امام اعلام کند به مأمومین که من سهو کردم مگر مأمومین هم می خواهد کاری انجام دهد، امام سهو کرده است خودش هم تاوانش را می دهد و دو سجده سهو انجام می دهد چرا امام تکبیر بگوید برای اینکه مأمومین بفهمند، چه لزومی دارد مأمومین بفهمند نمی خواهیم که مطابعت کنیم، قبلا هم این را رد کردیم که ایشان گفته اند نه تکبیر است و نه تسبیح طبق روایتی که ایشان نقل کردند. مهم همین است که به چه جهت لازم است که امام به مأمومین بفهماند که من سهوی کرده ام. شاید منظور این باشد که مأمومین هم فهمیده اند که امام سهو کرده است و فکر کنند که نمازشان یک حزازتی دارد حالا می خواهد به مأمومین با این اعلام بگوید که ناراحت نباشید من جبران کرده ام، شاید منظور این باشد.
عبارت روایت با این توجیهی که کردیم نمی خواند برای اینکه می گوید به مأمومین بفهماند اصل سهو را که سهو کرده است، اما توجیهی که ما عرض کردیم اینگونه نیست. پس به ناچار می ماند همین نکته که خود امام هم طبق روایت فرموده که اعلام کند که من سهو کرده بودم به چه جهت اعلام کند؟ آنها نفهمند خیالشان هم راحت تر است اگر مأموم خیال کند که امامش سهو می کند یا اینکه مأموم نفهمد که امام سهو کرده است خیالش راحت تر است که فکر کند امام سهو نکرده است و بهتر است، چرا لیعلم نه وجهش درست است و نه حکمش خلاف فتوا است، خلاصه این روایت هم که عرض کردم روایت عمار است و مشکلاتش را هم قبلا توضیح دادیم.
یک روایت دیگری هم هست که می شود به نفع شیخ طوسی آورد در باب 19 از ابواب خلل روایت نهم، شیخ طوسی باسناده عن سعد عن ابی الجوازا، ابی الجوزا همان منبّه بن عبدالله است و ثقه هم است کثیرالروایة هم نیست به آن معنا ولی ثقة است، عن حسین بن الوان معروف این است که ایشان عامّی است سنّی است ولی ثقه است، توثیق شده به تناسب ایشان این روایت را موثقه می گویند، بعضی ها عقیده شان در مورد ایشان این است که ایشان مستور بوده نه عامی یعنی تقیةً خودش را مخفی می کرده برای اینکه اذیت نشود مخفی می کرده است، در میان اصحاب ائمه دو تیپ و دو طرز تفکر بودند، یکی طرز تفکر تقیه و یکی هم روش و صیغه اشائه، امام بیشتر تقیه را سفارش می کردند چنانچه پیامبر هم همینطور در قضیه عمار فرمود، عمار افقه من والده از پدر مادرش بهتر فهمید عمار که تقیه کرد و کشته نشد، در زمان اهلبیت هم اینطور بود، کسانی روششان اشاعه بود و کشته می شدند بعضی ها ولی بعضی دیگر تقیه می کردند. عن عمروبن خالل عن زیدبن علی که رئیس فرقه زیدیه عن آبائه عن علیٍ(ع)، حضرت فرموده صلّی بنا رسول الله(ص) الظهر خمس رکعات می گوید پیامبر نماز ظهر را پنج رکعت خواند ثمّ التفت نماز تمام شد فقال له القوم، مأمومین گفتند یا رسول الله هل زید فی الصلاة شیءٌ در نماز چیزی اضافه شده؟ قال و ماذا؟ فرمود مگر چه شده؟ قال صلّیت بنا خمس رکعات، آنها گفتند که شما پنج رکعت خواندید، قال حضرت امیر فاستقبلوا القبله امام رو به قبله کرد، پیامبر خودش را رو به قبله کرد پس معلوم می شود از قبله هم روی برگردانده بود الله اکبر گفت و هو جالس بعد سجد سجدتین که در آن قرائت و رکوع هم نیست و ثمّ سلّم و کان یقول هم المرغمتان پیامبر می فرمود که این دو سجده سجده مرغمتان است ارغام عنف شیطان، این هم می تواند دلیلی بر شیخ طوسی باشد که برای شروع سجده سهو تکبیر گفته است، اما این هم عجیب است، اولا می گوید پیامبر سهو کرده است که خلاف اعتقاد ما است و خلاف عقل هم است کسی که می خواهد خبر بدهد از آینده دنیا و مقامات عالیه و آن وقت در عبادتش اشتباه کند از نظر مردم می افتد، نمی شود این روایت را قبول کرد.
به علاوه اگر پیامبر حرف مأمومین را قبول نکرده است سجده سهو ندارد به عقیده خودش چهار رکعت خوانده است و تمام، اگر عقیده مأمومین را قبول کرده است و پنج رکعت خوانده است نماز باطل است، این سجده سهو اینجا معنایی ندارد. بنابراین این روایت را به هیچ وجه نمی شود قبول کرد.  بنابراین این فتوای شیخ طوسی که شروع سجده سهو تکبیر دارد به هیچ وجه پذیرفتنی نیست و دلیلی نتوانستیم بر آن پیدا کنیم.
مطلب دیگر اینکه آیا همه آنچه که در سجده نماز معتبر است در سجده سهو هم آن را رعایت کنیم. دو جور شرائط است یکی اینکه در سجده بما هو سجده اعتبار دارد، یک چیزایی هست که در سجده بما هو جزء الصلاة اعتبار دارد. به اعتبار وجوب صلاتی مثلا در سجده سطر هم لازم است نه از جهت سجده از جهت اصل نماز، رو به قبله باید باشد از جهت اصل نماز، با وضو باید باشد از جهت اصل نماز اما باید روی هفت موضع سجده کند اینها روی اصل سجده معتبر است نه روی اصل نماز مقوم ماهیت سجده است، آیا همه آنچه که در سجده معتبر است چه به اعتبار صلاتی و چه به اعتبار سجده ای همه اینها معتبر است، دلیل روشن بر این نداریم در سجده سهو حتی نمی شود گفت که حتما طهارت معتبر است، مگر یک استیناسی در طهارت چون در روایت داشت اذا سلّمت فاسجد بعده کلمه بعد داشت ظهورش را استفاده کردیم یعنی متصل، اگر متصل است پس طهارت حفظ شود و همین طور منافیات دیگر پشت به قبله نباشد و مانند اینها، اینها می شود از آن کلمه بعد استفاده کرد ولی همه چیز معلوم نیست یعنی همه آنچه که در نماز معتبر است اینجا باید رعایت شود معلوم نیست. همه آنچه که در سجود معتبر است همه آنها هم باز معلوم نیست. این که شارع می گوید در سجده باید رعایت شود فکر ما می رود به سجده صلاتی، اگر می خواهد که همه سجده ها را بگوید باید صراحتا بگوید. مرحوم سید گفته است که همه آنچه که در سجده نماز معتبر است چه به اعتبار سجده و چه به اعتبار اصل نماز می گوید احتیاط این است که همه اینها رعایت شود و الا لزومی نمی بنیم.
مرحوم صاحب جواهر تعبیرش اینطور است می گوید الانصاف التوقف اوالمنع فی الزائد ان ما یعتبر فی مسمّی السجود عرفاً او شرعاً انصاف این است که باید متوقف شود این یا بالاتر باید منع کنیم اعتبار چیزهای دیگری را در سجده سهو زاید به آنچه که در مسمّی سجده دخالت دارد، در مسمّی سجده چه چیزی دخالت دارد؟ اصل وضع الجبهه، حتی وضع الیدین، وضع الاصابع الرجلین اینها معلوم نیست دخالت داشته باشد در اصل مفهوم سجده، حالا چه مفهوم عرفی چه ارتکاز شرعی، اما در باره خود اصل تحقق سجده وگرنه می گوید چیز دیگری انصاف این است توقف می کنیم در اعتبارش بلکه منع می کنیم در اعتبارش.
مسئله هشتم که مرحوم سید عنوان کردند چیزی ندارد. اگر شک کرد که آیا در نمازش موجب سجده سهو پیدا شده یا نه اینجا چه کند؟ خب قاعده اش برائت است هم برائت در تکلیف و هم اصل عدم وجود پس اصلان مقتضیان به اینکه لزوم ندارد سجده سهو کند هم اصل عدم تحقق موجب و هم برائت از تکبیر.
مطلب دوم اینکه اگر شک کرد در زیاده یا شک کرد در نقص، یعنی شک کرد که چیزی اضافه کردم یا نه یا شک کرد که چیزی کم کردم یا نه، مرحوم سید فرموده الاحوط این است که سجده سهو بیاورد، این یک قدری خلاف مطلب قبل است، در مسئله قبل خواندیم که اگر شک می کند موجب سجده سهو محقق شد یا نشد برائت، اگر شک کردم که زیاده کردم یا نه معنایش این است که شک می کنم که آیا موجب سجده سهو دارم یا خیر، ولی درعین حال فرمود در خصوص زیاده این مطلب هست که احتیاط این است که سجده سهو انجام دهد لو شک در زیاده اوالنقص یعنی شک کرد در نقص یا شک می کند در زیاده و عدم زیاده یا شک می کند در نقص و عدم نقص، فرموده اند احوط این است که سجده سهو بیاورد، با اینکه در مسئله قبل گفتند اگر شک می کند که موجب سجده سهو شده یا نشده برائت است، پس چرا شک در زیاده که مصداق شک در موجب است می گویند احوط این است که باید سجده سهو کند، ظاهرا نظرشان بر همان روایتی است که خواندیم، دو سه روایتی داشتیم که انّم السهو فی من لایدری یا لم یدر ازاد ام نقص از جمله در باب چهاردهم روایت ششم صحیحه فضیل بن یسار به نقل مرحوم صدوق باسناده عن فضیل اسناد ایشان هم به فضیل صحیح است در آخر جلد دوم جامع الروات آن جا هم می توانید مراجعه بفرمایید، سئل اباعبدالله(ع) ان السهو قال من حفظ سهوه فاتمّه فلیس علیها سجدتا علی السهو اگر کسی سهو خودش را نگه داشت یعنی متوجه شد که سهو کرده و درستش کرد یعنی تدارک کرد دیگر سجده سهو ندارد این اول حدیث، بعد فرمود انّم السهو علی من لم یدر ازاد فی صلاته ام نقص منها سهو یعنی سجده سهو به عهده کسی است که  نمی داند زیاد کرده در نماز یا کم کرده است در نماز یعنی شک می کند که زیاده کرده در نماز یا شک می کند که کم کرده است یا نه در نماز اینطور معنا کردند، درحالی که شک کرده در زیاده یعنی شک کرده که موجب سجده سهو دارد یا ندارد خودتان گفتید برائت، شک کرد در نقیصه یعنی موجب سجده سهو آورده یا نه یعنی پس برائت اینطو معنا کردند. به نظر می رسد که آن روایت قبلا صحبت شد که این اولا علم اجمالی را می گوید نه شک در زیاده و عدم زیاده، علم دارد که یا زیاد کرده است یا نقص و نمی داند کدامش هست، لم یدر ازاد ام نقص نه لم یدر ازاد اولی و نقص اولی بلکه لم یدر انّه زاده ام نقص یعنی تیقن انّه انما زاد و انما نقص این را روایت می گوید و تازه ما گفتیم اصلا این مربوط به رکعات است و گفتیم دنباله حدیث غیر از این روایت روایت دیگری که خواندیم مربوط بود به دنباله در شک بین چهار و پنج اگر شک کرد بین چهار و پنج سجده سهو دارد بعد داشت یک چیزاهایی ندارد بعد فرمود انّم السهو علی من لم یدر ازاد فی صلاته ام نقص این در علم اجمالی است و برای رکعات هم هست و گفتیم همانطور که چهار و پنج سجده سهو دارد بعید نیست سه و پنج را هم بگوییم سجده سهو دارد، همانطور که احتمال زیاده را در چهار و پنج خداوند با سجده سهو درست کرده است احتمال زیاده و نقص را هم با سجده سهو درست کرده است، حالا فتوا نیست بر این البته، شک سه و پنج را نوعا مبطل اعلام کردند قبلا گفتیم ولی گفتیم شاید برای آن است ولی ظاهر روایات این است که برای رکعات است به خاطر قرائنش ولی اگر هم برای رکعات نباشد برای علم اجمالی است، علم اجمالی دارد بالزیاده اوالنقص نه اینکه زیاد شد یا نه نقص شد یا نه بنابراین این فرمایش مرحوم سید که می فرماید شک کردی در زیاده یا شک کرده در نقص سجده سهو دارد هیچ دلیلی نمی توانیم بر این اقامه کنیم.
مسئله نهم: تعبیر مرحوم سید این است اگر چنانچه علم پیدا کرد که موجب سجده سهو محقق شده است، سلام بی جا یا کلام بی جا و غیره، علم پیدا کرد که اینها شده است منتهی و بعدا نمی داند انجام داد سجده سهو را یا نه، یک وقتی زمان کم است و موالات هم به هم نخورده است اینجا احتیاط در آوردن است از محل خارج نشده است و شاید قاعده تجاوز هم این را اثبات می کند اینجا قاعدتا باید بیاورد،مرحوم سید می گوید اگر زیاد هم طول کشید، فردا یادش آمد که سجده سهو انجام داده یا نه، می گوید وجب با اینکه موالات به هم خورده است و مشمول قاعده تجاوز هم نمی تواند باشد برای اینکه برای اینکه در محل نیست، ولی فرموده واجب است از باب اشتغال که الان می خواهد بگوید، اصل سجده سهو بر او واجب بوده است نمی داند انجام داده یا انجام نداده بنابراین باید انجام دهد، بعد مرحوم سید می فرماید که لایبعدالبناء علی رعایت الوقت اصل نماز اگر کسی شک کرد نمازش را خوانده یا نخوانده چکار می کردید می گویید اگر در وقت است باید بخواند ولی اگر از وقت گذشته می گفتیم قاعده حیلوله، بعد از وقت اگر متوجه شد و شک کرد که نمازش را خوانده یا نخوانده می گوییم این شک اعتبار ندارد لازم نیست بخواند اینجا هم همین کار را بکنیم، می گوید راجع به سجده سهو هم چون ملحق به اصل نماز است همین است اگر در وقت است الان سجده سهو را انجام دهد اگر در وقت نیست مشمول قاعده حیلوله می شود و دیگر لازم نیست انجام دهد، آیا این مطلب درست است؟ قاعده حیلوله در اصل نماز است، سجده سهو مستقل است و یک حکم مستقل است و ربطی به نماز ندارد حتی مثل اجزاء فراموش شده مثل تشهد و یک سجده از رکعت و اینها نیست نسیان سجده و نسیان تشهد را می شود بگوییم جزء نماز است اما سجده سهو که به هیچ وجه جزء نماز نیست، به چه جهت بگوییم که اگر در وقت است سجده را انجام دهد اگر بعدالوقت قاعده حیلوله این برای نماز است نه برای یک عمل مستقله، بنابراین این فرمایش درستی نیست که رعایت وقت را بکنیم.
اما آن مطلب هم که در وقت هست و موالات به هم خورده است چه خارج وقت و چه وقت، می گوید ولو طول هم بکشد باید بخواند سجده سهو را، به چه دلیل؟ قاعده تجاوز ظاهرش این است که وقتی از محلش گذشت دیگر لزوم ندارد، شما معتقد که سجده سهو وجوبش فوری است که بعد از نماز باید انجام دهد فورا که محلش آنجاست و این از محلش گذشت بنابراین نه طالت المدة سید درست است و نه رعایت قاعده حیلوله درست است.




   یک‌شنبه 20 تیر 1395




فرم دریافت نظرات

جهت استفتاء با شماره تلفن 02537740913 یک ساعت به ظهر یا مغرب به افق تهران تماس حاصل فرمایید.

istifta atsign ayat-gerami.ir |  info atsign ayat-gerami.ir | ارتباط با ما