صفحه نخست / درس خارج فقه / دروس سال تحصیلی 94-95

صلاة جلسه نود



بسمه تعالی
صحبت این بود که ظن در افعال هم مثل ظن در رکعات معتبر است، عقلائیت قضیه هم صحبت شد که اماریت برای ظن قائل هستند بنابر آنچه که گفتیم فرقی نمی کند ظن به صحت یا ظن به بطلان اگر ظنی پیدا کرد به اینکه نمازش باطل است مثلا شک بین یک و دو است این ظن معتبر است و نماز باطل است و اگر ظن به صحت پیدا کرد شک دو و سه یا سه و چهار این معتبر است و نماز صحیح است فرق بین ظن به صحت و ظن به بطلان نیست اماریت دارد و معتبر است.
مرحوم آقای آقاضیاء عراقی در همین حاشیه مختصری که در عروه دارند ایشان ظاهر اینکه می خواهند بفرمایند ظن در بطلان در نماز معتبر نیست و ظن به صحت معتبر است می فرمایند ظن و اعتبار ظن مثل بقیه قواعد در نماز برای تسهیل است، اگر برای تسهیل است می خواهند یک کاری کنند که نماز درست شود و آن ظنی که معتبر می دانیم در نماز ظن صحیت است نه ظن به بطلان و ان قلت که منطوق صحیحه صفوان 1/15 بطلان است اذا لم تدر کم صلّیت و لم یذهب وهمک بشیء دلیل این مورد گفته اند نماز باطل است خوب خود حدیث بطلان را می گوید،ایشان می گویند مفهومش صحت است و این منطوق مقدمه آن مفهوم است.
ولی به نظر می رسد فرمایش ایشان تمام نباشد وقتی این صحیحه را دست عرف عقلا، عرف متشرعه بدهیم از نظر مفهوم و عبارت حالا چه متشرعه و چه غیر متشرعه این را اینگونه می فهمند که ظن اماریت دارد بنابراین اگر لم یذهب وهمک علی شیء دیگر فرقی نمی کند وهم به هرطرفی که باشد بنابراین فرمایش ایشان به نظر می رسد که اعتبار نداشته باشد.
هذا کلّ مربوط به اعتبار ظن در افعال و همینطور در رکعات بود که به تفسیر بیان شد آیا همانطور که ظن در رکعات و افعال معتبر است ظن در شروط هم معتبر است؟ مثلا ظنی دارد که وضوء دارد آیا اعتبار قائل است براین ظن در شروط؟ نوعا آقایان دارند که اعتباری ندارد برای اینکه ما تابع دلیل هستیم و در ادله ما در چیزی نیامده است که ظن در شروط معتبر باشد، بعضی موارد مثلا قبله دلیل داریم مثلا وقتی نداستید قبله کدام طرف است تحری کنید به یک طرف نماز بخوانید. یا در وقت، وقتی نمی دانیم که وقت شده است یا خیر یا وقت باقی است یا خیر اینجا هم ظن معتبر است چنانچه اعتبار قائل شدند برای اذان مؤذن یا طبق بعضی روایات صدای خروس، تحری هم در قبله و هم در وقت عندالعجز انسان نتواند واقع را تشخیص دهد. بنابراین در بعضی شروط دلیل داریم که طبق ظن عمل می شود پس همانطور که در رکعات معتبر است در افعال و اجزاء هم معتبر است در بعضی شروط هم معتبر است ولی در همه شروط معتبر نیست.
مرحوم سید می فرمایند که اگر بر شروط و همینطور چیزهای دیگر که گفتیم بر رکعات، افعال و اجزاء اگر بیّنه قائل شد بیّنه معتبر است، بعد مرحوم سید یک عبارتی را دارند و می فرمایند که گرچه کلیتش محل اشکال است که بگوییم بینه در همه جا و همه موارد معتبر است. نفهمیدم چرا مرحوم سید این جمله را فرمودند، کجاست که بینه معتبر نیست؟ یکی دو مورد داریم در فقه که معتبر نیست آن هم محل اشکال نیست همه می دانند که در آنجا معتبر نیست. یکی در مسائل فحشا باید چهار شاهد باشد بینه اصطلاحی که دو شاهد است اعتبار ندارد یکی هم در ادعای مال و طلب بر میت است اگر کسی بیاید به ورثه بگوید که من از پدرت طلب دارم دو شاهد عاقل هم بیاورد همه قبول دارند که این معتبر نیست باید قسم هم ملزم شود، هم دو شاهد عادل باشد هم قسم بخورند تا این دین بر میت ثابت شود. در این دو مورد بینه معتبر نیست و الا در تمام موضوعات بینه معتبر است. بنابراین نفهمیدیم که چطور مرحوم سید فرمودند که در شروط و همینطور در ماتقدم یعنی در رکعات و اجزاء و افعال بینه معتبر است و لو اینکه کلیتش محل اشکال است نفهمیدیم منظورشان چیست، اگر اشاره به این دو مورد است که این دو مورد یقینا معتبر نیست.
نتیجه بحث این شد در رکعات ظن معتبر است در افعال معتبر است به نظر ما، در شروط همه جا معتبر نیست الا بعضی موارد قبله و وقت، ولی بینه در همه جا معتبر است الا این دو موردی که عرض کردیم که در فقه روشن است.
یکی دو مسئله مختصری هست، یکی اینکه آن روز عنوان کردیم مسئله 17: اگر شک کند بین سه و چهار قبل از سجدتین یا بین سجدتین یا در سجده دوم همانجا باید بایستد و تروی کند؟ می گویند می تواند سجده دوم را انجام دهد بنشیند یعنی این مقدار مضی اشکال ندارد، می تواند سجده دوم را هم انجام دهد فقط بنشیند و فکر کند تروی بعد از سجده انجام بدهد جهتش هم این است این باید سجدتین را انجام دهد چه رکعت سوم باشد و چه رکعت چهارم پس می تواند انجام دهد. فرق هم نمی کند که در اخیرتین باشد یا در اولتین باشد در اخیرتین که نماز درست است پس باید سجده را انجام دهد در اولتین ممکن است نتیجه شک این باشد که نماز باطل است برای اینکه شک بین دو است و مستقر شود می شود باطل اما در عین حال معنایش این نیست که این سجده را انجام ندهد برای اینکه قصد قربت که می آید به خاطر خدا می خواهد انجام دهد بعد هم احتمال می دهد نمازش درست باشد این اشکالی پیش نمی آید برای اینکه قصد قربت که هست قصد وجه هم که نمی خواهیم.
مرحوم آقای خوئی در یکی از چاپ های قبلی شان دارند بل لایجب التروی اصلا، اصلا تروی لازم نیست چه در این مورد و چه در موارد دیگر چون اگر شبهه باشد که بگوییم نباید مضی کند همین الان باید تکلیفش را معلوم کند این به خاطر این است که بگوییم تروی واجب است که باید فکر کند و تصمیم بگیرد که رکعت اول بوده یا مانند این ولی اگر تروی واجب نباشد برود و سجده اش را انجام دهد تا ببینیم چه پیش می آید لازم نیست این فکر کند هرچه به ذهنش آمد بعدا، فرق است بین اینکه واجب باشد من فکر کنم یا اینکه ادامه می دهم و هرموقع حل شد در ذهنم عمل می کنم چون می گوید تروی اصلا واجب نیست، این را قبلا بحث کردیم تروی به نظر می رسد لازم است از باب اینکه شکی که معتبر است باید روی آن تصمیم بگیریم شک مستقر است اما شکی که به مختصر فکر زائل می شود اصلا حکمی ندارد.
بنابراین اصل مسئله شبهه ای ندارد که شک کرده است بین سه و چهار قبل از سجدتین بین السجدتین یا در سجده دوم لازم نیست در همان سجده بماند یا بین سجدتین بماند و هیچ کاری نکند می تواند ادامه دهد بنابراین علی ای حال شک سه و چهار است و سه و چهار که نماز باطل نیست پس این باید سجده را انجام بدهد مضی جایز است بحثی در این نیست بعد گفتیم که حتی در شک باطل مثل یک و دو هم همینطور است، آنجا هم می تواند مضی کند برای اینکه قصد قربت دارد تا قضیه برایش حل شود. مرحوم سید شکوک مبطله را ندارد و همین سه و چهار را دارد ولی ما عرض کردیم در این جهت فرقی نمی کند البته تروی لازم است ولی چیزی که هست تروی با مضی مخالفت ندارد.
مسئله 18: در این مسئله می فرماید که یجب تعلم ما یؤمّ به البلوا من احکام الشک والسهو احکام سهو و شک آنهایی که عام البلوا هستند زیاد مبتلاء می شویم به آن باید مسائلش را قبلا یاد بگیریم، چرا لازم است؟ برای اینکه اگر بلد نباشد در معرض ابطال نماز است و گفتیم ابطال نماز اشکال دارد و باید کاری کند که ابطال نکند. اول عبارت سید می گوید یجب واجب است یاد بگیرد بعد می گوید بل قد یقال ببطلان صلاة من لا یعرفها بلکه بعضی گفتند که حکم وضعی دارد نه فقط حکم تکلیفی کسی که احکام را نمی داند اصلا نمازش باطل است که ظاهرش این است ولو اینکه مشکلی پیش نیاید ولی نماز باطل است حکم وضعی دارد.
منتهی ایشان می فرمایند که ما بطلان را قائل نیستیم اگر مطمئن است که پیش نمی آید. اگر هم مطمئن نیست درصورتی می توانیم بگوییم باطل است که قصد قربت نتواند انجام دهد والا اگر چنانچه قصد قربتش می آید ولو مطمئن نیست فعلا قصد قربت دارد انجام دهد اگر مشکلی پیش آمد نکرد که هیچ اگر مشکلی پیش آمد و کرد بعد اعاده می کند، وگرنه صرف اینکه مسئله را نمی داند موجب بطلان نباید باشد. بنابراین اگر مسئله را نمی داند بنا می گذارد بر احد متحتملات، یکی از احتمال ها را انجام می دهد حالا یا بناءً یا عملا یکی از این محتملات را انجام می دهد اگر خلاف نبود نمازش درست است اگر خلاف بود بعدا اعاده می کند و احکام را هم یاد می گیرد.
مشهور گفته اند واجب است از اول احکام را یاد بگیرد، از قدما چنین نقل است که واجب است از اول احکام را بلد باشد. برای اینکه اگر بلد نباشد قصد وتر نمی تواند بکند که آیا این جزء نماز که انجام می دهم واجب اولی و قصد وتر را آنها معتبر دانستند مرحوم سید مرتضی از او نقل شده است ادعای اجماع، اجماع فقها را ادعا کرده بر اینکه باید قبلا مسائل را بدانند تا بتواند قصد وتر را انجام دهد.
اما اجماعش فکر نکنم به کار بیاید اولا اجماع هایی که سید مرتضی نقل می کند تا حدودی شبیه اجماع هایی است که شیخ در خلاف نقل می کند، اجماع علی القاعده است به نظرشان می آید که اجماعی باید باشد، این مطلب مثلا وجه معتبر است پس همه باید بگویند. معتبر نمی دانیم این اجماع را، به علاوه این که مسئله فکری است این که وجه معتبر است یا معتبر نیست اگر در این بخواهید ادعای اجماع کنید این دلیلش روشن است در محل خودش، شخص باید اطاعت کند عملش را انجام دهد حالا بگوید واجبا علیّ یا نگوید واجبا علیّ، دستور رسیده است از خدا و اطاعت هم می کند. بنابراین اصل مسئله اجتهادی است با اجماع تعبدی اینجا نداریم یا چیزی ثابت نیست، نقل هم فقط از سید مرتضی وجه را هم که معتبر نمی دانیم بنابراین وجوب تعلم احکام یک وجوب طریقی است برای اینکه نمازش را درست کند اگر هم بگوییم واجب است که احکام را قبلا بلد باشد این طریقی است و اینکه نمازش را درست کند نه اینکه خودش به ما هو هو موضوعیت دارد و وثوق دارد.
هذا کل مباحث مربوط به خلل بود که انصافا بعضی هایش مشکل هم بود، مباحث خلل مباحث مشکل صلاة است اما اینجا مباحث خلل قسمت اصلی هست تمام شد، بعضی مسائل خلل هم مسائل مربوط به علم اجمالی است آن هم یک خللی است در حقیقت که مکلف گیج می شود که چه باید کرد. بیش از 60 مسئله مرحوم سید عنوان کرده است مربوط به علم اجمالی که بیشتر هم جنبه های فکری، ذهنی، بررسی های قواعد کلی دارد.
اولین مسئله ای که مرحوم سید عنوان کرده است این هست که اگر شک کرد که نمازی که درحال خواندن آن است نماز ظهر است یا نماز عصر، اینجا می فرماید که دو صورت دارد، اگر نماز ظهر را قبلا خوانده است این نماز باطل است، برای اینکه اگر نماز ظهر است که خوانده است اگر نماز عصر است، عصر بدون نیت که نمی شود برای اینکه خبر ندارد که نیت کرده است یا خیر، بنابراین سید به صرف قاطع می گوید این نماز باطل است.
خیلی ها هم نظرشان همین است، جهتش هم این است که نیت مقوّم عمل است چه نیت قربت و چه نیت عنوان اینجا منظور نیت عنوان است، عنوان صلاة ظهر یا عنوان صلاة عصر، اگر کسی غذا نمی خورد اما نیت روزه نکرده است، ذکر می گوید اما نیت نماز هم نکرده است این هم فایده ندارد. بنابراین این نماز باطل است چون نیت آن نداشته است.
حالا چطور است بگوییم تمسک کنیم به ظاهر حال، بگوییم کسی که نماز ظهر را خوانده است ظاهر حال این است که از اول نیت عصر را داشته است و الا وقتی نماز ظهر را خوانده است معنا ندارد که دوباره نماز ظهر را بخواند، پس ظاهر حال این است که این نماز عصر را نیت کرده است و بگوییم ظاهر حال در خیلی جاها معتبر است. یک چیز عقلائی است، مقابل ظاهر باطن است باطن اینجا منظور حقیقت امر، واقع امر، واقع امر را که خبر نداریم. همانطور که به ظنون عقلا به عنوان یک اماره عمل می کنند ظاهر حال مصداق یک ظن است و عمل می کنند به این ظاهر حال، در مراوده ها شما در نماز جماعت چکار می کنید؟ می گویید که اذا کان ظاهره ظاهرا مأمونا اشکال ندارد به آن اقتدا کنید، نمی دانید امام جماعت عادل است یا نیست، می گویید نماز اشکال ندارد. قیافه ظاهری را نگاه کنید مذهبی است بگوییم ظاهرش ظاهر مأمون است، آقایان معنا کردند ظاهر در آنجا ظاهر عندالمعاشره مثلا معاشرت که می کنیم دنبال برنامه ایشان که هستیم در مسجد ها می بینیم و در عرق خوری ها نمی بینیم ظاهر منظور این است ظاهر عندالمعاشرة، بالاخره چه ظاهر عندالمعاشرة و چه ظاهر عندالرؤیة. در فقه خیلی جاها ظاهر را معتبر دانستیم. در حمام می رود نمی داند کف حمام پاک است یا نجس، بعضی ها گفته اند که نجس است به خاطر ظاهر کسی که رفته است آنجا هنوز خودش را تطهیر نکرده است اول که آب ریخته قطعا آلودگی هایی در بدنش است که ریخته روی زمین ظاهرش نجاست اگر بگوییم که ظاهر هم در آنجا معتبر است ظاهر در جاهای مختلفی از فقه معتبر است.
بنابراین طبق ظاهر حال بگوییم که این نمازش درست است برای اینکه ظاهر این کسی که نماز ظهر را خوانده است ظاهرش این است که از اول نیت نماز عصر را داشته است. آیا ظاهر حال را معتبر بدانیم یا خیر؟ می توانیم بگوییم طبق قاعده تجاوز اینجا نمازش درست است؟ برای اینکه نمی داند اول نماز نیت کرده است یا خیر وقت نیت هم اول نماز است پس طبق قاعده تجاوز و همینطور به ظاهر حال بخواهیم این نماز را درست کنیم.




   یک‌شنبه 20 تیر 1395




فرم دریافت نظرات

جهت استفتاء با شماره تلفن 02537740913 یک ساعت به ظهر یا مغرب به افق تهران تماس حاصل فرمایید.

istifta atsign ayat-gerami.ir |  info atsign ayat-gerami.ir | ارتباط با ما