صفحه نخست / درس خارج فقه / دروس سال تحصیلی 97-98

اجاره جلسه نود و یک






باسمه تعالی


فکر کنم مطلب روشن شد که اخذ اجرت بر واجبات کفائی اشکالی ندارد وجوب به احد الناس است درحالی که قرار بر یک شخص معین است پس مورد دو وجوب و قرار یکی نیست، در واجبات تخییری هم واجب به عنوان اولی احد الخصلتین است ولی واجب در قرار اجاره­ ای احد معین است در واجباتی هم که مشکّک است و دارای مراتب است مثل برّ نسبت به والدین که مثال زدیم وجوب بالذاتش در یک مرحله­ای است که مرحله اقل است و وجوب به قرار اجاره مراحل بالاتر اینجا اصلا متعلّق ها فرق دارند پس آن اشکالات اصلا وارد نیست، در عبادات استیجاری هم که اصلا هیچ اشکالی نباید باشد برای اینکه وجوب به نماز خورده است اجاره و وجوب اجاره بر عنوان نیابت خورده است اصلا دو متعلق هستند یکی تعلق به صلاة گرفته است و یکی تعلق گرفته است به عنوان نیابت این هم نباید اشکالی باشد.

مهم آن جایی است که پول بگیرد که نماز خودش را بخواند پول به او بدهند که نماز ظهر واجب خودش را بخواند این را هم می خواهیم بگوییم اشکال ندارد برای اینکه طولی است نماز ظهر می خواند به قصد خدا، نماز ظهر به قصد خدا را به خاطر پول مثل همه کارهای دیگر است، ما که عبادت می کنیم برای چه عبادت می کنیم؟ عبادت ما برای خدا است برای اینکه بهشت برویم و جنهم نرویم و برای اینکه مبتلا به غضب خدا نشویم همه این ها غایت فعل است در حقیقت، نماز می خوانیم برای اینکه به فلان حاجت برسیم، قرآن می خوانیم برای اینکه به فلان مطلبی که منظورمان است برسیم، خواندن قرآن به خاطر خدا هست و خواندن به خاطر خدا برای آن حاجت است این طولی است و اشکال ندارد.

بنابراین پس این فرموده­ای که مرحوم امام(ره) در تحریر الوسیله دارند یک قدری به نظر می رسد که خالی از اشکال نیست عبارت ایشان این است لا یجوز للإنسان أن یوجر نفسه للإتیان بما وجب علیه عیناً جایز نیست که انسان خود را اجیر کند برای اتیان آن­چه که بر خودش عیناً واجب است کصلوات الخمس الیومیه نمی تواند اجیر شود که نماز واجب خودش را بخواند، چه اشکالی دارد نماز را برای خدا می خواند نماز برای خدا را به خاطر این اجرت می خواند مثل اینکه ما همه نماز می خوانیم برای خدا و نماز برای خدا را برای اینکه جهنم نرویم می خوانیم این قاعدتاً نباید اشکال داشته باشد بعد می گویند و لا ما وجب علیه کفائیاً علی الأحوط به احتیاط واجب حتی آن چیزی که واجب کفائی هم هست آن هم نباید برایش اجرت بگیرند درحالی که اصلا متعلقات جدا هستند وجوب کفائی تعلق گرفته است نه به این شخص معین بلکه به احد الافراد اما این قرار اجاره بر این شخص معین می بندد متعلق دوتا هست و اما ما وجب علیه من جهت حفظ نظام و حاجت الأنام کصناعات المحتاج الیها والطبابة و نحوها فلا بأس بالإجاره و اخذ الاُجرت علیها می گویند و اما آن که از جهت حفظ نظام و احتیاج مردم واجب شده است مثل صناعاتی که مورد احتیاج است تمام شغل ها از نانوایی بگیرید تا تولید ماشین و الطبابة به خصوص طبابت را جدا ذکر کردند درحالی که این ها فرقی ندارند این ها اشکال ندارد که اخذ اجر بر آن شود، دلیل شما چیست؟ اگر می گویید وجوب با اخذ اجرت منافات دارد این ها هم وجوب است و اخذ اجرت اگر وجوب منافاتی با اخذ اجرت ندارد در واجب عینی هم همین است، فرمایش ایشان به نظر ما تمام نیست اجمالا، کما أنّ اجارة النفس للنیّابة علی الغیر حیّاً و میّتاً فیما وجب علیه و شرّت فیه النیابة فلا بأس چنانکه اگر کسی اجیر شود برای اینکه نایب دیگری شود حالا چه آن شخص مرده باشد چه زنده نایب شود که واجب او را انجام بدهد در آن چیزهایی که البته نیابت پذیر است مثل حج، مثل نماز و روزه که نیابت پذیر است حالا مطلقا نه بعضی صور می­گویند این هم اشکال ندارد اگر وجوب منافات دارد این ها همه اشکال دارد اگر وجوب منافات ندارد در آن مورد اول هم منافات ندارد.

لذا ما در معلقات داریم که لا یجوز نمی شود اخذ اجرت کرد فیما ثَبَتَ من الدلیل لزوم اتیانه مجّاناً در آن جاهایی نمی شود که باید حتما مجانی انجام شود از ادله ای به دست آوردیم که حتما این ها باید مجانی باشد مثل اذان عرض کردیم، مثل فتوا، فتوا در حقیقت یک شأنی است از شئون رسالت در اصل رسالت پیغمبر نمی شود اجرت گرفت اصلا اعتبار در مردم از دست می رود و مزدور می گویند این اعتباری ندارد، یکی از جهاتی که در مسأله بردگی اسیری که در جنگ اسیر می شود می گویند زندانش نکنید اگر زندانش کنید هیچ خاصیتی ندارد جز خرج بر حکومت اسلامی مبلّغ هم اگر برایشان در زندان بفرستید می گوید این مبلّغ هم تبلیغاتش روی مزدوری او هست حقوق می گیرد حرف می زند خاصیتی ندارد، رسول از طرف خدا اگر بخواهد پول بگیرد اعتبارش از دست می رود و قل ما اسألکم علیه اجراً الّا المودّة فی القربی و هو البعد در آیه دیگر دارد و ما سألتکم من اجرٍ فهو لکم مودّت در قرآن به نفع خودتان است نه اجرتی که خاصیتش به من برسد غرض این هایی که مجّانیتش ثابت شده است اینجا نباید اخذ اجرت کرد و الّا دیگر هیچ منافاتی ندارد بعد داریم حتّی العینی التعیینی فضلاً علی التخییری والکفائی فلا ینافی اخذالاُجرة قصد القربة حالا خلاصه که عرض کردیم در واجبات کفائی که متعلق واجب دو مورد است، دو وجوب بر یک چیز وارد نشده است در واجبات تخییری هم همچنین دو وجوب یکی وجوب اجاره و یکی وجوب ذاتی بر یک چیز وارد نشده است آن بر احدهما هست و این بر حین معین، در نیابت از دیگری در اتیان واجبات آن هم کاملا دو مورد است، آن چیزی که به آن مربوط است نماز است این چیزی که به این مربوط است وجوب نیابت است دو عنوان هستند، می ماند وجوب واجب عینی تعیینی یعنی به یک نفر پول می دهیم که نماز ظهر خودش را بخواند این هم اشکال ندارد برای اینکه این نماز می خواند برای خدا و نماز برای خدا را برای اجرت انجام می دهد مثل اینکه همه ما نماز می خوانیم برای خدا و نماز برای خدا را برای اینکه جهنم نرویم انجام می دهیم، قرآن می خوانیم، نماز مستحبی می خوانیم، صدقه می دهیم برای خدا ولی این کارهای برای خدا را برای دفع بلا انجام می دهیم برای اینکه از رقیب در اجتماع عقب نیفتیم انجام می­دهیم، برای حوایج دیگر دنیایی و آخرتی انجام می دهیم این ها طولی هستند اشکال ندارد بنابراین فرمایش تحریرالوسیله به نظر ما تمام نیست.

مسأله بعدی در خصوص نماز یک بحثی دارند ببینیم آیا در نماز می شود اخذ اجرت کرد؟ نماز واجب، نماز مستحب، ایشان در مسأله 17 این را عنوان کردند، به عبارت دیگر اتیان نماز حتما فقط باید مجانی باشد یا می شود اخذ اجرت کرد برای خودش یا نیابتاً از دیگری؟ خودش را که ایشان عنوان نکرده است.

مسأله اجاره برای کنس مسجد که این را هنوز نخواندیم، در کتب فقهی به طور متعدد آمده است که بگوییم می شود کسی را اجیر کرد برای تمیز کردن مسجد و مشاهد مشرفه و برای تمیز کردن و شستشو کردن فرش و زمین آن جا، روشن کردن چراغ، اجیرش کنند که این متصدی نور و برق امام زاده باشد فی المثل، چه چیزی محل شبهه بوده و چرا این را در فقه آورده­اند، احتمال دادم که اصل آن از سنی ها وارد شده است یک قدری جستجو کردم در کتب سنی ها این مسأله را پیدا نکردم متعرض اجاره بر کنس مسجد یقیناً سیره هم بر جواز است همان طور که خادم بازار و خانه و مغازه و خیابان، مأمور شهرداری و این ها اجرت می گیرند یک نفر هم می تواند خادم مسجد شود و اجرت بگیرد سیره هم بر آن هست اما شبهه چه بوده و چرا این عنوان شده است؟

به نظر می رسد که دو حیث در ذهن بوده یکی اینکه فکر کردند این وظیفه همه هست و این خصوصیتی ندارد و آن کسی هم که می خواهد پول دهد خودش باید انجام دهد وظیفه همه است شاید هم نکته اش این بوده برای اینکه حیث احترام به جهات مذهبی عمومی شود، در بعضی کشورهای اروپایی حیث به خدمات عمومی هم این گونه هست بعضی جاها مثلا می دانیم که فلان رئیس جمهور خودش یک روز در ماه یا در هفته می آید خیابان ها را تمیز می کند جلوی مردم، مردم هم که می بینند کم کم برایشان جا افتاده است چیز ریاکارانه حساب نمی کنند یا در فلان جا رسماً به دستور پدر خود ولیعهد نوجوان و جوان می آید در خیابان با بچه های دیگر دوچرخه سواری و بازی و این­ها برای اینکه آن اُبهت و هشمتی و حرمتی که باعث جدایی شود بریزد که دیگر این گونه خودگیری نباشد و مردم فرار نکنند از اینکه دردهایشان را بگویند در بعضی از کشورهای اطراف خلیج فارس در ماه یک روز خود شخص اول می آید می نشیند مثل اینکه یک منبری در مسجد نشسته است هرکسی می آید مشکلش را به خود او می گوید نه اینکه یک کسی آن بالا نشسته باشد بعد بیایند دیگران شعار فقط بدهند.

یک وقتی در زمان مرحوم امام صحبت شد و وقتی داماد ایشان آمد که چرا شما کناره گیری می کنید و این ها بعد خلاصه گفتیم نکند ما ترک وظیفه می کنیم بعد پدر دکتر شریعتی به من می گفت فلانی من تجربه هم کردم وقتی آقایان ملاقات آمدند از بالا صدا می کنند که ببینید ما با مردم در تماس هستیم ولی اجازه بدهید که این ها هم حرف هایشان را بزنند برای اینکه آن هشمت بریزد ربطی به حکومت صالح و این ها هم این ندارد اگر حکومت می خواهد بماند باید با مردم رفیق باشد، رفاقتش هم به این است همان طور که خودش برای مردم حرف می زند مردم هم حرف بزنند و او بتواند راحت گوش کند، احتمال می­دهم این قضیه کنس مسجد که عمومی شود این مطلب در ذهنشان بوده که این وظیفه همه هست نباید افرادی خودشان را کنار بکشند و این منحصر به این شود شاید در اذان هم نکته اش این باشد، اذان گویی نشود که سبک شود، کنس مسجد نشود سبک شود که هرکسی حاضر نباشد این کار را بکند گاهی بعضی علماء در کارهای شخصی خودشان هم این بودند برای اینکه بر دیگران آسان باشد.

یکی از اساتید مرحوم امام مرحوم آقا شیخ ابوالقاسم کبیر بوده مکرر ما شنیدیم از پیرمردهای قم شخصاً می رفته در آب انبار یک کوزه آب برای خودش می آورده اگر کسی هم می خواسته از او بگیرد به این زودی نمی داده، می خواسته بر دیگران راحت باشد خودش می آمده در قصابی و گوشت می خریده هرچند دیگران می گفتند ما انجام بدهیم می گوید خیر، شاید این ها هم نکته اش این باشد پس یک جهتش هم این است که می خواهند آن حیثیت و هشمتی که جدا کننده افراد متعیّن از بقیه ملت هست این از بین برود که همه با هم رفیق شوند.

در بعضی خصوصیات این مسأله یک شبهاتی هم در ذهن هست که آیا اخذ اجرت بر کاری که اسراف کاری هست اشکال ندارد؟ مثلا ده لوستر آویزان است در مشاهد مشرفه و مساجد فلان باز هم می گویند لوستر بگذارند و یک نفر را پول بدهند که مواظب باش که شب ها روشن کنی این چطور است؟ شاید یک چنین چیزی هم در ذهن بوده که اخذ اجرت بر تشریفات چیزی که مصادیق اسراف باشد.

در خصوص مساجد و مشاهد مشرفه بعید نیست آیه کریمه قرآن بعد از الله نور السماوات و الارض آیه بعد فی بیوتٍ أذِن الله أن ترفع این خانه ها، این بیوت را خداوند اجازه داده است که تعظیم و بزرگداشت شوند، بزرگداشت به اعم از جنبه های فرهنگی است، زیارت است، السلام علیک گفتن است، روضه خواندن است و یا اینکه تشویقات ظاهری، فی بیوتٍ اذن الله أن ترفه و یسکر فی اسماء و از اینجا استفاده می شود تمام چیزهایی که جنبه شعائر الهی دارد حتی چیزهایی که چه بسا واقعیت هم نداشته باشد آیا حضرت رقیه دمشق هست یا خیر آیا قبری که مشهور به ایشان است واقعیت دارد یا خیر؟ حالا دارد یا ندارد بوده یا نبوده رقیه داشتیم یا نداشتیم، اما الآن این ساختمانی که هست به عنوان خدا هست یا به عنوان شیطان جزء شعائر الهی می شود اگر جزء شعائر الهی است نباید کاری کرد که این عنوان شعائر لطمه بخورد، ما سابقا بیان کردیم که به عقیده ما شهادت به ولایت در اذان و اقامه واجب است صحبت هم کردیم قبلا، فرض کنید که واجب نباشد اما در جامعه که همه می گویند و جا افتاده است که شعائر الهی است شعائر شیطانی که نیست و لا تحلّوا شعائرالله شعائر خدا را به هم نزنید این الآن شعائر الهی است ربطی به این ندارد که رقیه دختر سه ساله بوده یا سی ساله بوده، بوده یا نبوده، بالاخره این قبری که هست به عنوان آثار الهی است این ها هم باید اذن ان ترفع و هم اینکه و لا تحلّو شعائرالله شعائر الهی را از بین نبرید و این را هم عرض کنم شاید بهتر است که افراد موجه گاه گاهی زیارت های امام­ زاده های متروکه مردم خیلی از اوقات بیشتر از ما می روند باید گاهی افراد سرشناس هم به زیارت این گونه مراکز بروند و لو گاه گاهی خیلی کم که معنایش این می شود که ما هم عنایت داریم به اینجا، شبهه کنیم که حسن بن مصلح جمکرانی آیا خواب بوده یا بیداری بالاخره این مسجد به عنوان مسجد الهی است شعائر الهی است و مسجدی است که به فرمان امام زمان ساخته شده است تشریکات این گونه موجب ضربه زدن به شعائر الهی است، این چیزی که من می فهمم این است.

حالا به هرحال اصل مسأله مسلّم در فقه شیعه کسی اشکال نکرده است این جهاتی که عرض کردیم خواستیم توجیه کنیم که چرا این مسأله را اصلا در فقه آورده اند که یجوز الاجاره لکنس المسجد والمشهد و فرشها و اشغال السراج بعضی ها گفته اند که امام زمان که می آید این تشریفات را از بین می برد گل دسته های مساجد را خراب می کند، در رابطه گل دسته ها روایت دارد البته، شاید به خاطر جهات دیگری باشد نه به خاطر تعظیم و بزرگداشت اما اینکه ضریح امام ها و امام زاده ها را از بین ببرد این طلاق و نقره گاهی بعضی حضرات معروف در سخنرانی هایشان هم گفتند امام زمان می آید همه طلاها را می کند به فقرا می دهد معلوم نیست این چیزها.

مسأله بعدی این است که می شود نگهبان اجیر کرد برای حفظ خانه، مغازه، مسجد، کالا، بانک، مسافری که از ماشین پیاده می شود اثاثش را می خواهد کنار خیابان بگذارد این ها هم اگر پول داد به یک کسی به عنوان نگهبان که حافظ این ها باشد این می تواند اجیر شود و پول بگیرد چون کار محترمی هست، این روشن است و بحثی هم ندارد شیعه و سنی هم مطرح کردند در کتب فقهی سنی هم هست.

اما آیا می شود این کار را کرد که بگوییم نگهبان ضامن است اگر این کالا، این چمدان از بین رفت، فرش مسجد لطمه خورد بگوییم این نگهبان ضامن است، آیا می شود چنین شرطی کرد؟

قبلا در مشابه این مسأله توضیح دادیم ضمان به دو معنا یکی به عنوان شرط نتیجه، یکی به عنوان شرط فعل، شرط نتیجه اینکه بگوییم اگر این کالا تلف شد شما ضامن باشی، ضمانت به عهده شما این محل اشکال است ولی به حکم ضمان شرعی در کسی که امین است نیست اجیر ضامن نیست مستعیر ضامن نیست و مانند این ها، کل مواردی که امین هستند امین ضامن نیست اما اگر شرط فعل کردید گفتید این پول را به تو می دهیم به شرط اینکه محافظ این ها باشی و اگر از بین رفت تدارک این به عهده تو و باید تو جبران کنی این اشکال ندارد شرط فعل است، گفته است او ضامن ولی تو باید جبران کنی این اشکال ندارد قبلا مشابهش را داشته ایم در عقد مضاربه هم که ما دو بار گفتیم مضاربه را، اولی آن ظاهرا در زندان سال 54 بوده مضاربه می گفتیم برای بعضی ها یک دفعه هم که بعدها بیرون گفتیم شاید بودید آن جا ولی بعضی ابواب دیگر که ما مردّد بودیم که بعد از اجاره چه بگوییم؟ به نظر رسید بعضی چیزهایی که مربوط به این هست که متصل به اجاره هست باید روشن شود از جمله جُعاله که کار بانک ها یک مقداری کار جعاله هست این ها روشن شود.

حالا علی ای حال در مضاربه هم این بحث هست عامل امین است ضامن نیست، نمی تواند به عامل بگوید اگر ضرر کردیم تو ضامن باشی ضمانت به عهده صاحب مال است ولی می تواند شرط کند اگر تلف شد و اگر ضرر کردیم تو از جیب خودت باید جبران کنی او هم قبول می کند و اشکال ندارد این هم یک مطلب، بنابراین می شود یک چیز دیگری گفت و آن اینکه عقد بیمه هم این گونه هست تمام انواع بیمه، بیمه سلامت، بیمه عمر، بیمه مال تمام انواع بیمه یک چنین حالتی دارد یعنی او را موظف کرده است بر حفظ این انسان سلامتش، بر حفظ این کالا و اینکه اگر طوری شد باید جبران خسارت کند چنانچه می شود به طور دیگری شود اصلا قرارداد ببندیم به عنوان تأمین خاطر برای آرامش، برای امنیت، در برابر حفظ امنیت و آرامش من باید شما مسئول باشی اگر این امنیت به هم خورد باید ضامن باشی به این معنا که جبران کنی قاعدتا نباید اشکال داشته باشد، بعضی ها کتاب نوشته اند می گویند این موجب غرر است، چه غرری؟ چه خطری بالاتر از نا امنی است، اگر یک تشکیلات گفت من امنیت شما را تضمین می کنم، یک کسی سر نماز جماعت به یک آقازاده ای حمله کرد با قند شکن در همین اطراف بعد یکی خودش را بیمه کرد برای اینکه مراقبش باشند کسی به او حمله نکند خود امنیت خودش مسأله هست و معلوم هست که غرریتی ندارد.






   دوشنبه 27 آبان 1398




فرم دریافت نظرات

جهت استفتاء با شماره تلفن 02537740913 یک ساعت به ظهر یا مغرب به افق تهران تماس حاصل فرمایید.

istifta atsign ayat-gerami.ir |  info atsign ayat-gerami.ir | ارتباط با ما