صفحه نخست / درس خارج فقه / دروس سال تحصیلی 97-98

اجاره جلسه نود و دو






باسمه تعالی


در جلد 2 اصول کافی صفحه 298 حدیثی از ابو حمزه ثمالی نقل کردند از قول امام صادق ابوحمزه می­گوید حضرت به من فرمود ایّاک و الرّئاسة بر حذر باش از ریاست و ایّاک أن تطع اعقاب الرجال بر حذر باشد از اینکه پا جا پای مردان دیگر بگذاری اعقاب رجال یعنی پاشنه پای مردان تطع یعنی پا آن­جا گذاشتن بر حذر باشد که پیرو دیگران به این صورت باشی قلت جُعلتُ فداک امّا الرئاسة فقد عرفتها فرمود بر حذر باشم از ریاست این را می فهمم و امّا أن أطع اعقاب الرجال این یعنی چه که جا پای دیگران نگذارم فما ثلثا ما فی یدی الّا لأوتعت اعقاب الرجال دوبرابر چیزهایی که در دست من هست یعنی احادیث این ها جا پای دیگران گذاشته ام یعنی دنبال دیگران رفته ام از آن ها یاد گرفته ام فقال لی لیس اذهب حضرت فرمود منظور من این نیست که از دیگران حدیث نگیری و درس نخوانی و مانند این بلکه ایّاک أن تنصب رجلاً دون الحجّة فتصدقه فی کل ما قال بر حذر باش که یک کسی را که حجت الهی بر او نیست و حجت خدا نیست او را نصب کنی و بعد هرچه می گوید از او قبول کنی یعنی ادعاء واقعیت و حقیقت در حقیقت می شود یک نوع ادعاء عصمت.

بر حذر باش از ریاست جهتش روشن است، رئیس مسئول است در هر درجه ­ای، هر کسی که به هر نسبتی که یک نحو ریاست دارد مسئول آن حوزه ریاستش است و مورد بازخواست قرار می گیرد تا برسد به ریاست کل جامعه همان طور که از حضرت امیر(س) شنیده اید حضرت در ساعت های فراغت از کار حکومتی تنهایی بدون مأمور قدم می زد در کوچه و بازار ببینید که آیا مظلومی هست که دستش به او نرسیده باشد و به آن ها رسیدگی کند تازه بازهم وحشت داشته دعای کمیل نشان می دهد که چقد می ترسید که مبادا به انجام وظیفه موفق نشده باشد این از ریاست که بسیار خطرناک است و بزرگان تا برایشان واجب عینی نمی شده بر حزر بودند از ریاست این در شرح حال بزرگان هست.

اما اینکه جا پای دیگران نگذارید که از امام پرسید، جای پای دیگران گذاشتن مساوی است با عصمت این معنا ندارد جز در حجت اگر دون الحجة باشد همان طور که امام فرمود آن است که اشکال دارد، انسان باید دقت کند که مبادا نصب کند غیر حجت را مقام حجت.

در تتمه بحث مسأله 16 ظاهرا تا مسأله 15 انجام شد، مسأله 16 می فرمایند که نمی شود دو نفر را اجیر کرد برای نماز از یک مرده در وقت واحد مثلا بگوید یک سال نماز از طرف مرده بخوان و به او هم بگوید تو هم یک سال بخوان این ها هم هردو شروع کنند می گویند این نمی شود برای اینکه در قضاء صلوات ترتیب شرط است مرحوم سید عقیده اش این است که ترتیب شرط است، آن نمازی که اول قضاء شده است اول باید آن انجام شود بعد نمازهای بعدی در عروه چندین مسأله در این باره ایشان ترتیب داده است که چگونه انجام دهیم که ترتیب رعایت شود، در صوم این گونه نیست ترتیب در آن ندارد اگر چنانچه چند ماه رمضان هم از آن قضاء شده است حتی لازم نیست بگوید این ماه رمضان اول بعد بگوید این ماه رمضان دوم، نه روزها در آن ترتیب شرط است و نه ماه­ها در روزه فقط در سال آخر قبل از اینکه ماه رمضان بعدی بیاید برای اینکه کفاره تأخیر نشود این را مقدم بدارد اما این در واجب بود نماز واجب البته ما ترتیب را در نماز هم شرط نمی دانیم بحثش مفصلاً در آن قسمت گذشت.

به هرحال این در نماز واجب بود اما در نماز مندوب، نماز مستحب و همین طور در حج مستحب ترتیب در زیارات شرط نیست حالا نماز از طرف میّت یا از طرف زنده در غیر نماز واجب گاهی به عنوان اجاره است، گاهی به عنوان نیابت تبرعی است، گاهی اساساً به قصد نیابت نیست بلکه به قصد اهداء ثواب است، نماز می خواند که بلکه ثوابش را اهدیت الی روح فلان، در بعضی روایات به خوبی این ها استفاده می شود از جمله در باب 28 ابواب نیابت حج در کتاب الحج بعضی از این روایات هست که بعضی از آن را عرض می کنم.

در باب 28 روایت اول سألت اباالحسن(ع) کم اُشرک فی حجّتی چند نفر را در حج خودم شریک کنم یا اُشرّک قال کم شأتک[1] هرچه که می خواهی، به جای همه رفقا، همه دوستان، همه خویشان، خیلی مهم است مخصوصا برای ذوی الحقوق اگر هر شب قبل از خواب حداقل یک ختم قرآن تنزیلی یعنی سه قل هو الله بخوانید به یاد پدر و مادر چه زنده و چه فوت کردند و همین طور سه قل هوالله بخوانید به جای گفت سه پدر داریم به جای پدر مادر تزویجی، به جای پدر و مادر تعلیمی بعد به جای ذوی الحقوق به خصوص به جای هدیه به کسانی که اگر در طول عمر نسبت به آن ها بی ادبی و بی احترامی کرده ایم که حقی به گردن ما دارند و بعد هم در آخر به جای اهداء ثواب برای کل شیعیانی که قریب هستند و هیچ کسی ندارند بچه­هایشان اروپا و آمریکا و این ها رفتند و اصلا به فکر مردن و پدر و مادری اصلا نیستند برای آن­ها بخوانید اجر دارد و آثاری دارد به یاد شیعیانی که وارث به درد خوری ندارند حالا اینجا حضرت در جواب اینکه چند نفر را در حجّم شریک کنم فرمود هرچندتا که می خواهی، بله مگر آخرش عنایت شود که خدایا تو کریمی به هرکدام از این ها ثواب ختم قرآن واقعی را بده به خاطر دعای ما خدا کریم است بگوید این بنده من به فکر بنده دیگرم هست من به طریق اولی به فکر بنده هایم باشم این معنا خیلی مهم است.

در روایت 2 صحیحه معاویة بن عمار قلت له اشرّک ابویّ فی حجّتی پدر و مادرم را در این حجّ خودم شریک کنم قال نعم[2].

از این دو روایت به خوبی استفاده می شود این برای خودش هست کم اُشرّک فی حجّتی، اُشرّک ابویّ فی حجّتی حج را برای خودم انجام می دهم ولی آن ها را هم شریک می کنم پس حج می شود انجام داد از طرف خود و دیگران هردو باهم البته بدیهی است حج مستحب، حج واجب که آن معلوم از نظر فقهی قطعی و هم از نظر ادله خودش باید حج انجام دهد قلت اُشرکّ اخوتی فی حجّتی برادرانم را هم شریک کنم قال نعم انّ الله عزّ و جل جاعل لک حجّاً و لهم حجّاً و لک اجرٌ لسلتک ایّاهم خدا یک حج به تو می دهد حجّی هم به آن ها می دهد حج به آن ها می دهد یعنی یک حج به همه آن ها می دهد یا به کل واحد یک حج می­دهد بعید نیست معنا این باشد که به کل واحد یک حج می دهد و برای تو علاوه بر ثواب حج یک ثواب هم می دهد به خاطر اینکه صله رحم کردی این خیلی دال بر کرامت حضرت حق این نیت شراکت کرد به خودش یک اجر می دهند به آن ها هم هرکدام یک اجر می دهند بعد به این یک اجر هم علاوه می دهند به خاطر صله به دوستان و نزدیکان و این روایات متعدد دارد.

یک تعبیری در روایت 4 هست توضیح می دهد همین بیانی که عرض کردم لو اشرکت الفاً فی حَجّتک اگر هزار نفر را شریک در حج خودت کنی لکان لکل واحدٍ حجّتاً من غیر أن تنقص حجّتُک شیئا برای هر یک از هزار نفر یک حج است بدون اینکه از حج تو هم چیزی کم شود پس کل واحد از این ها هم خودش و هم آن ها یک حج دارند أن الرجل یشرّک فی حجّته الاربعة و الخمسة چهار نفر پنج نفر را شریک می­کند قال إن کانوا سرورتاً جمیعاً و لهم اجرٌ اگر آن ها حج نرفتند برای همه آن ها حج هست و لا یلزم عنهم الذی حجّ عنهم من حجّة الاسلام[3] ولی به درد حج واجب نمی خورد، این راجع به اصل این مسأله.

یک حج را حج واجب را نیابت از دو نفر نمی شود انجام داد این معلوم همان طور که حج اصلی از دو نفر معنا ندارد نیابت از دو نفر هم در حج واجب معنا ندارد اما در حج مستحب همان طور که الآن خواندیم روایات تصریح دارد که اشکال ندارد، در زیارات هم همین طور است و اختصاص به حج ندارد اولا حج هم به عنوان زیارت خدا هست در حقیقت همه زیارات مثل همین می شوند ولی به خصوص هم بعضی روایات دارد که در زیارات از طرف همه از جمله این روایتی که عرض می کنم باب 30 روایت 1 نیابت حج، قال ابی الحسن موسی(ع) انّی اذا خرجت الی مکّة ربما قال لی الرجل طُف عنّی اُسبوعاً و صلّ رکعتین فاشتغل عن ذلک فإن رجعتُ لم ادرِ ما أقول له می گوید من می روم به مکه گاهی کسی به من می گوید یک دور طواف هفت دور را برای من انجام بده و دو رکعت نماز هم بخوان فراموش می کنم بعد وقتی برمی گردم چه به او بگویم خجالت می کشم قال إذا أتیت مکّة حضرت فرمود وقتی مکه می روی فقضیت نُسُکک اعمال خودت را که انجام داد فطُف اسبوعاً یک دور طواف هفت گانه که یک طواف کامل است انجام بده و صلّ رکعتین دو رکعت هم نماز بخوان ثمّ قال معلوم می شود مشکل این بوده که یک نفر نبوده و هرکسی می رسیده می گفت از طرف من یک طواف کن و دو رکعت نماز بخوان بعد آن اشتغل عن ذلک هم می گوید نمی توانم این همه را انجام دهم نه فقط غفلت می کنم حالا غرض اینکه حضرت فرمود وقتی مکه می روی دو رکعت نماز بخوان بعد از طواف ثمّ قال بعد این طور بگو اللهم إنّ هذا الطواف و هاتین الرکعتین عن ابی و عن اُمّی و عن زوجتی و عن وُلدی و عن حامّتی و عن جمیع اهل بلدی حُرّهم و عبدهم و ابیضهم و أسودهم فلا تشاء أن تقول للرجل إنّی قد طفتُ عنک و صلّیت عنک رکعتین إلّا کنت صادقاً دیگر هیچ چیزی جز این نمی توانی بگویی به هرکسی رسیدی بگویی از طرف تو طواف کردم و دو رکعت نماز خواندم یک طواف کرده است اما به همه این ها می شود گفت طواف کرده­ام این راجع به حجّش بعد فرمود فإذا اتیت قبر النّبی صلی الله علیه و آله فقضیت ما یجب علیک کار خودت را انجام دادی فصلّ علی رکعتین دو رکعت نماز بخوان بعد از اعمال ثمّ قِف عند رأس النبی مقابل سر پیامبر بایست ثمّ قال بگو اینکه رأس نبی می گویند برای اینکه یک مقدار پایین تر قبر آن دو ملعون است عند رأس بایست که آن ها حائز نشوند آن­جا دریای ظلمت است منتهی آن ظلمت به قبر نبی سرایت نمی کند مثل همه مشاهد مشرفه بسیاری از مشاهد مشرفه کنار آن قبر مشهد مشرف دور و اطرافی همه ظلمه هستند برای اینکه پول دار بودند و برای اینکه موقعیتی بین مردم پیدا کنند قبرای خوب به آن ها می دهند به فقراء که از این قبرها نمی رسد، بعضی ها از جمله مرحوم آقا میرزا جواد آقای تهرانی اصلا وصیّت کرد گفت من را در حرم امام رضا دفن نکنید ایشان را بردند در بهشت رضا که از من دعوت کردند که بازرسی کنیم آن جا سر قبر ایشان رفتیم یک علامت هم روی قبرش نگذاشته سیمان خالص بدون اسم یک تیکه آهن فرو کرده بودند به خاطر ایشان کل قبرهای آن منطقه خیلی گران شده است به خاطر وجود ایشان غرض شاید عند رأسی اشاره به این باشد ثمّ قُل السلام علیک یا نبی الله مِن أبی و اُمّی و زوجتی و وُلدی و جمیع حامّتی و من جمیع اهل بلدی حُرّهم و عبدهم و ابیضهم و اسودهم فلا تشاء أن تقول للرّجل إنّی قد اقرأتُ رسول الله عنک السلام إلّا کنت صادقا[4].

حتما صادقی اگر بگوید از طرف تو به پیغمبر سلام دادم بنابراین در زیارات به خاطر این روایت گرچه این روایت سند ندارد ولی پذیرفته شده است در سندش اشکال هست، ما در تسامح در ادله سنن یک شبهه­ای داریم حالا منهای آن شبهه غرض در زیارت و در حج مندوب مشکلی نیست در موارد دیگر آن مشکل بود که توضیح دادیم.

این در نیابت بود در تبرّع و اهداء ثواب آن هم هیچ اشکالی ندارد، در باب 29 دو روایت دارد که می گوید اگر کسی فراموش کرد موقعی که عمل را انجام می دهد قصد نیابت کند بعداً می تواند درستش کند یعنی عدول بعد العمل این خیلی هست که موقعی که عمل را می خواست انجام دهد قصد نیابت نکرده است از همه یا از آن مورد خاص، در باب 29 نیابت حج روایت 1 قلت لأبی عبدالله(ع) و أنا بالمدینة بعد ما رجعتُ من مکّة می گوید از مکه که برگشتم مدینه آمدم به امام صادق عرض کردم این حجی که می خواهم انجام دهم می خواهم از طرف دخترم باشد بعد از عمل حج انجام داده است مدینه آمده است می گوید می خواهم این از طرف دخترم باشد قال فاجعل ذلک لها الآن[5] همین حالا انجام دهد پس عدول در نیت نیابت می شود.

در روایت 2 این گونه دارد جُعلتُ فداک این روایت جزمی صدوق هم هست جعلت فداک انّی کنت نوبتُ أن اُدخل فی حجّتی الآن یا امّی أو بعض اهلی فنسیتُ می خواستم پدرم مادر یا بعضی نزدیکانم را در این حج خودم داخل کنم فراموش کردم قال الآن فأشرکها[6] الآن نیت شراکت آن ها را انجام بده پس معلوم می شود عدول در نیت بعد از عمل هم اشکال ندارد.

به طور کلی یک بحثی حالا مفصل تر است بحثش از این مقدار و آن اینکه آیا تبدیل در امتثال این هم چیزی شبیه تبدیل در امتثال است، تبدیل در امتثال یعنی خودتان برای مولی یک ظرف آب آورده­اید حالا بعد با یک ظرف آب بهتری برخورد می کنید تا آن نخورده است می روید آن لیوان را بر می دارید و یک لیوان تمیز جای آن می گذارید با اینکه امتثال حاصل شد اگر گفت جئنی بالماء آب را برایش بردید ولی حالا تبدیل امتثال می کند و قبول داریم این را و بنابراین در عبادات هم این می شود و شاید اینکه دارد که صلاة معاده خوب است بلکه استحباب هم دارد به همین جهت باشد، نمازهای ما معمولا نواقصی دارد تکرار این می شود از باب تبدیل امتثال کار خوبی هم هست روی هم رفته در حقیقت این جبران ما نقص شود چون در روایت دارد که وقتی عبد نماز می خواند لم أقبله الّا ما کان لی خالصا من قبول نمی کنم خدا می فرماید الّا این که خالص برای من باشد حالا اصلا حواسش هم با خدا نبوده تا خلوصش باشد حالا صلاة معاده مخصوصا اگر اعاده به وسیله جماعت باشد.

حالا غرض از این روایت استفاده می شود چیزی شبیه تبدیل امتثال عدول در نیت این هم یک نوع تبدیل است یعنی از انحصار برای خودش و بعضی نزدیکان حالا می خواهد برگردد این انحصار را بکشند و به همه بدهد عدول در نیت در حقیقت تبدیل امتثال می گویند اشکال ندارد.

یک چیزی هست و آن اینکه غیر از این روایات که خواندیم سیره عقلاء هم در نیابت، اهداء ثواب و همان­طور که در اجاره هست در این ها هم هست آیا سیره همه جا هست مثلا کسی دعوت داشته است که روز سلام فی المثل سلام نورزی برود پیش والی بعد خودش وقت نکرده است یک نفر از طرف خودش می فرستد عذرخواهی می کند می گوید خودم نتوانستم بیایم و فلانی را فرستادم به این می گویند نماینده، ارسال نماینده متعارف است عقلائی هم هست این پذیرفته شده هست اما آیا بدون جنبه نمایندگی کسی نماینده نشده است خودش تبرعاً از طرف دیگری می خواهد نمایندگی کند مثل اینکه مثلا فلان جا فاتحه هست و فلان کس هم خبر ندارد که شرکت کند یک نفر برود بگوید من از طرف فلانی آمده ام نه از طرف به معنای اینکه او من را فرستاده است به معنای اینکه من خودم نیت کرده­ام که از طرف او باشد، آیا این هم درست است یا خیر؟

در ابواب مزار در آخر بحث حج آن جا یک حدیثی است که ظاهرش این است که می خواهد بگوید تبرعش هم درست است و اختصاص به نیابت و این ها ندارد که از طرف دیگری این کار را انجام داده باشد.

همان روایاتی هم که در باب 29 و 30 خواندیم که در حقیقت می آید از طرف دیگری انجام می دهد در مورد فراموشی یا اصلا به طور کلی کارش زیاد بوده آن ها به او نگفتند که ولی می آید می گوید از طرف حرّهم و عبدهم و از طرف همه این ها باشد در حقیقت یک نوع تبرع است پس بنابراین استیجار از طرف دیگری، نیابت از طرف دیگری، تبرع از طرف دیگری این ها تمام است حتی در موردی که فراموش کرده است بعد دوباره تبدیل امتثال می خواهد بکند همه این ها در عبادات مستحبه حج مستحب، نماز مستحب، روزه مستحب، صدقه مستحب و مانند این ها جایز است.



[1] وسائل باب28 نیابت حج روایت1

[2] وسائل باب28 نیابت حج روایت2

[3] وسائل باب28 نیابت حج روایت4

[4] وسائل باب30 نیابت حج روایت1

[5] وسائل باب29 نیابت حج روایت1

[6] وسائل باب29 نیابت حج روایت2






   دوشنبه 27 آبان 1398




فرم دریافت نظرات

جهت استفتاء با شماره تلفن 02537740913 یک ساعت به ظهر یا مغرب به افق تهران تماس حاصل فرمایید.

istifta atsign ayat-gerami.ir |  info atsign ayat-gerami.ir | ارتباط با ما