صفحه نخست / درس خارج فقه / دروس سال تحصیلی 98-99

اجاره جلسه صد و هشت






باسمه تعالی


 صحبت این بود که بچه نابالغ آیا می­تواند از طرف دیگران نماز انجام دهد؟ به عبارت دیگر نماز نیابتی از طرف میّت، نماز استیجاری و نه نماز بر میّت، اولاً ادله نماز و روزه به طور عموم شامل می­شود افراد هم فردی که نماز برای خودش می­خواند و هم فردی که نماز برای دیگران بخواهد بخواند این عمومات شامل این­ها هم می­شود، غیر از اینکه ادله عامه خصوص روایاتی که از آن استفاده می­شود أمر بأمر، مُرو صبیانکم بالصلاة، بچه ­ها را امر کنید که نماز انجام دهند پس هم ادله عامه شامل نماز بچه­ ها می­شود مثل اینکه اصل ایمان همان طور که بزرگ­ها را می­گیرد کوچک­ها را هم می­گیرد یا ایها الذین آمنوا همه را شامل می­شود، یا ایها الذین آمنوا اقیم الصلاة این بچه هم الذین آمنوا هست پس خود ادله عامه شامل اعمال این بچه هم می­شود، غیر از او ادله امر به صلاة و صیام که بزرگ­ترها می­گویند شما بچه­ ها را امر کنید این نماز و اعمال بچه­ ها را می­گیرد و دلیل مُرو امر بالأمر أمرٌ شامل این­ها می­شود.

پس با این دو دلیل می­شود گفت که اعمال بچه­ ها، نماز و روزه بچه ­ها مشمول ادله عامه هست، در ذهن ممکن است بیاید که درست است ادله عامه می­گیرد اما حدیث رفع چطور؟ حدیث رفع این­ها را بر می­دارد، دو حدیث رفع داریم یکی رُفع عن امّتی تسعة به آن کاری نداریم، حدیث رفعی که از بچه­ ها حکم را برمی­دارد رُفع القلم عن الصبی حتی یَبلُغ و عن النائم حتی یستیقظ و عن المجنون حتی یفیق بنابراین پس این حدیث رفع عمل بچه ­ها را می­توانیم بگوییم که نفی می­کند.

پس اگر ادله عامه اعمال بچه­ها را می­گیرد حدیث رفع قلم این حکم بچه­ها را بر می­دارد پس کانّ نماز این­ها لا نماز است.

مرحوم سیدنا الاستاد امام گاهی تعبیرشان این بود که رُفع القلم مولی کانّ می­نویسد به بچه­ها که رسید سر قلم را برمی­دارد هیچ چیزی نمی­نویسد پس حکمی ندارد نه نمازی، نه روزه­ای و نه حکمش هیچ چیزی درباره این­ها نیست رفع القلم قلم را برداشتیم پس اگر ادله عامه می­گوید نماز این­ها نماز است و روزه این­ها روزه هست و ادله مُرو بالصلاة هم می­گوید این­ها اعمالشان درست است حدیث رفع می­گوید اعمالشان درست نیست رفع القلم، قلم را از این­ها موضوعاً و حکماً برداشتیم کانّ به صبی که رسیدیم قلم را می­گذاریم سرجایش در قلم­دان و قلم­دان هم بسته می­شود و تمام می­شود پس بچه موضوعاً و حکماً مورد توجه شرع نیست کانّ این طور می­شود.

اما ظاهراً این گونه نیست، رفع القلم قلم الزام است و قلم تکلیف است، قلم ایجاب است به چه دلیل؟ برای اینکه حدیث رفع امتنانی است و منت می گذارد بر اهل ایمان که قلم را بر­می­دارد چنانچه رفع قلم از نائم، رفع قلم از مدهوش، بیهوش، این رفع قلم می­کند یعنی امتنان است می­خواهد بگوید این­ها درحال بیهوشی کاری انجام می­دهند مؤآخذه نمی­شوند، امتنان است، آن وقت این امتنان نیست که کاری که بچه­ها انجام می­دهند بگوییم کارشان لا کار است و هیچ کاری نشده است، ظاهرش این است که می­خواهد بگوید الزام نیست در فشار نیفتید، بیهوش بودی یک کاری کردی مهم نیست، خواب بودی یک کاری کردی مهم نیست نه این معنا که اصلا هیچ چیزی ندارید و موضوعاً و حکماً منتفی است نه بلکه فقط به این معنا که ایجاب و الزامی نیست چون امتنان است، در رفع به طور کلی موضوع حکم امتنان نیست پس امتنان در رفع الزام و ایجاب است، الزامی نیست، به خاطر اینکه حدیث رفع حدیث التزامی است پس منظور از حدیث رفع این نیست که به طور کلی عمل باطل است و نمازش لا نماز است، نه این یعنی الزام ندارد و الّا در نفی کلّی آن که چه امتنانی است، این بچه بلد می­شود وضوء می­گیرد و نماز می­خواند بگوییم نمازت باطل این چه امتنانی است، پس امتنان اگر می­خواهد باشد یعنی الزامی نیست و واجب نیست، به بچه فشار نیاور که نمازش را بخواند مخصوصا موقعی که هم بچه هست و هم خواب هست، بخواهی بیدارش کنی که بلندشو نمازت را بخوان و چون رفع قلم امتنانی است امتنان در این نیست که عملش را باطل کنید بلکه الزامی نیست بنابراین پس عمل صحیح است و الزام بر آن نیست.

اینجا یک حرفی پیش می­آید و آن اینکه اگر حدیث رفع، رفع الزام است و عمومات هم که می­گیرد و اقیموا الصلاة شامل نماز این بچه هم می­شود مُرو صبیانکم بالصلاة می­گوید نماز این هم درست است، نماز این نماز است بچه­هایتان را وادار به نماز کنید نمازشان درست است پس عمومات که می­گوید نماز درست است، مُرو صبیانکم بالصلاة هم که می­گوید نماز درست است، حدیث رفع هم می­گوید که فقط رفع الزام است و الّا عمل درست است، اگر این است پس بگذارید نماز بر اموات بخوانند یعنی نماز استیجاری میّت بلکه نماز بر میّت، نماز میّت که خوانده می­شود آن را بگویید بخوانند برای اینکه ادله عامه که می­گیرد، مُرو صبیانکم می­گیرد و حدیث رفع هم که رفع الزام است بنابراین بگذارید نماز استیجاری برای میّت بخواند و نماز میّت هم بخواند.

مشکل این است که از نظر عقلائی فرق است بین نماز و صحّت نماز با نیابت نماز، یک بحث این است که نماز درست است یا درست نیست و یک بحث این است که نائب می­تواند بشود یا خیر، نیابت یک بحث است و صحت و بطلان یک بحث دیگری است، نماز این بچه درست اما می­تواند نائب شود از طرف بزرگترها که این نماز را انجام دهد، حالا یک مثال ببینید بچه اگر به شما سلام کرد جواب سلامش واجب است عقلائی هم هست و متشرعه هم عمل می­کنند اما اگر یک مجلس مهمی است شما نمی­توانید بروید و می­خواهید کسی را به عنوان نائب بفرستید که برود در آن مجلس آیا بچه را می­فرستید؟ اگر کسی این کار را کند در محیط متشرعه و محیط عقلائی توهین به صاحب جلسه حساب می­کنند، یک مجلسی برای اموات بوده یا مجلس بزرگداشت یک شخصی از احیاء فرقی نمی­کند این شخص هم دعوت دارد و این خودش نمی­تواند برود و یک بچه هشت ساله را مثلا بفرستد بگوید تو از طرف من برو در این مجلس بزرگداشت فلانی شرکت کن، این را همه تقبیح می­کنند و می­گویند فلانی که خودش دعوت شده نیامد یک بچه هشت ساله را فرستاد آن­جا به عنوان نیابت از طرف خودش و این است که نمی­پسندند ما باید طوری باشد که این کاری که می­کنیم عقلاء مورد تقبیح قرار ندهند، این را مورد تقبیح قرار می­دهند لذا طبق این مسأله بسیاری از محشین عروه گفته­اند بچه­ها به عنوان نیابت از میّت نمی­توانند نماز انجام دهند، مرحوم آقای بروجردی، مرحوم امام، مرحوم خونساری، مرحوم آقای قمی مشهد این­ها نوعاً اشکال کردند.

اما حالا فکر کنید حق با این­ها هست یا خیر؟ واقعا تقبیح می­کنند که یک بچه­ای را بفرستیم برود در آن مجلس از طرف ما و بنابراین این کار باطل است و نیابت نمی­شود، می­شود نماز را خودش انجام دهد صحبت و بطلان دارد ولی نمی­شود از طرف بزرگسال انجام دهد، این گونه هست آیا؟

واقعش این است که در نظر عرف فرق می­کند، میزان علم و جهل است، شخصیت و عدم شخصیت است نه میزان بلوغ و عدم بلوغ است حالا در همان محیطی که طرف دعوت داشته و خودش نرفته است خودش یک آدم عوام بی سوادی فرض کنید حالا یک بچه­ای هست علامه حلّی، می­گوید من نمی­توانم بروم و به علامه حلی می­گوید تو از طرف من برو کدام اولی هست؟ خودش وقت نداشته در این مجلس برود و نائب می­فرستد نائبش علامه حلّی است، شک نیست که رفتن علامه حلی را خیلی مهم­تر می­دانند تا رفتن آن عوامی که هیچ چیزی سرش نمی­شد.

بنابراین پس معلوم می­شود که بلوغ و عدم بلوغ دخالت ندارد علم و جهل دخالت دارد، شخصیت داشتن و لاشخصیتی دخالت دارد بنابراین به نظر می­رسد که نیابت باید درست باشد در نماز از طرف اموات و نماز بر میّت هم همین طور، کسی مرده است می­خواهند نماز میّت بخوانند یک بچه­ای که مسائلش را خیلی بهتر از بزرگ ترها می­داند می­رود نماز میّت انجام می­دهد.

من فکر می­کنم حق با آقایان دیگری است که اینجا حاشیه منع نزدند در عروه و قبول کردند که نماز از طرف اموات و نماز بر میّت به نظر می­رسد که باید درست باشد.

عبارت سید این است:

یجوز استیجار الصبی الممیّز بچه ممیّز می­شود، حالا اگر ممیّز نباشد بله نمی­فهمد اما اگر بچه ممیّز است این را اجیر بگیرید از ولیّ او طرف قرارداد ولیّ است، با ولیّ او قرارداد بسته است و خواه ناخواه ولیّ هم مراقب او هست.

حالا کدام ولیّ؟ ولیّ اجباری یعنی پدر و مادر که بخواهند یا نخواهند ولیّ این بچه هستند، ولیّ غیر اجباری حاکم شرع است، مجبور نمی­کنند که حاکم شرع ولیّ این باشد، اجیر کنیم بچه را برای قرائت قرآن و تعزیه و زیارات بشود این­ها را اجیر کرد یعنی پس قرارداد اجاره­اش درست است بل الظاهر جوازه لنیابة الصلاة عن الأموات بلکه می­شود اجیرش کنیم برای اینکه نایب شود نماز از میّت بخواند یعنی نماز استیجاری بناء علی الأقوا من شرعیة عباداته بنا بر اینکه عبادات بچه شرعی است.

بنابراین عباداتش که شرعی است، حدیث رفع هم فقط الزامش را بر می­دارد و اصلش درست است بنابراین وجهی ندارد که ما نیابتش را قبول نکنیم، اگر می­گویید بچه ممکن است خلاف بگوید بسته به شخصیت و عدم شخصیت بچه هست، بچه چون از جهنم نمی­ترسد خلاف کند باز خیلی از اوقات هست بچه خوف و لو به آن معنا برایشان الزام نیست ندارد ولی از لحاظ شخصیتش خلاف نمی­کند و دروغ نمی­گوید، از او می­پرسند نماز را درست و کامل خواندی؟ می­گوید بله درست و کامل خواندم، همین کافی است لازم نیست حتما بالغ باشد و از جهنم بترسد و با او قرارداد ببندیم.

نظر بنده این است که حق با آقایانی است که حاشیه نزدند و حرف مرحوم سید را قبول کردند بنابراین نماز نیابتی استیجاری از طرف پدر و مادر خودش یا از طرف دیگران می­تواند نماز را انجام دهد و نمازش هم درست است و بنابراین در نماز استیجاری می­تواند اجرت هم بگیرد و بنابراین می­تواند پدرش از دیگران نماز استیجاری قبول کند بعد به پسرش بدهد و پسر بخواند مگر اینکه آن­هایی که نماز داده­اند که این بخواند شرط کرده باشند که خودت باید بخوانی ولی اگر شرط نکرده باشند این نماز استیجاری گرفته باشد به بچه­اش می­دهد که بخواند و اطمینان هم دارد که نماز را می­خواند، شخص ممکن است به خودش هم یک مقدار اطمینان نداشته باشد برای اینکه حواسش پرت است و اشتباه کرده است می­گوید ده شبانه روز خواندم درحالی که پنج شبانه روز خوانده باشد اما بعضی بچه­ها حواسشان خیلی جمع­تر و خیلی مراقبت بیشتر اشتباه نمی­کنند بنابراین چرا بگوییم نماز این­ها درست نیست؟ به نظر من حق با این آقایانی است که می­گویند نماز این­ها درست است و حرف سید را قبول دارند.

مرحوم سید می­گوید اجیر شود با طرفیت قراردادی ولیّ خودش، ما می­گوییم حتی می­تواند با طرف قراردادی خودش با خود بچه، وقتی می­شناسد که این بچه خلاف نمی­کند، دروغ نمی­گوید، شخصیت دارد و آدم لا اوبالی نیست یک کسی که می­خواهد برای پدر و مادرش نماز بدهد می­آید با خود این بچه قرارداد می­بندد می داند که این بچه خلاف نمی­کند، آیا ما در قرارداد اجاره الزام می­خواهیم یا اینکه قراداد اجاره الزام نمی­خواهد بلکه اعتماد می­خواهد، اگر من اعتماد به این بچه دارم با او قرارداد می­بندم، لازم نیست با پدرش قرارداد ببندم بنابراین اینجا سه عقیده شد:

1- عقیده اول کسانی که می­گویند به طور کلی با بچه نمی­شود قرارداد بست و نمی­شود نماز استیجاری به او داد و لو اینکه ولیّ او وساطت کرده باشد.

2- عقیده دوم عقیده مرحوم سید است که می­گوید با وساطت ولیّ او می­شود قرارداد بست و اعمال نماز و روزه به این بچه داد بخواند.

3- نظر سوم نظر ما هست که هم می­توانیم با وساطت ولیّ او و قرار داد ولیّ او نماز و روزه بدهیم و هم می­توانیم مستقیماً خودمان با این بچه قرارداد ببندیم، در اجاره الزام لازم نیست بلکه اعتماد کافی است، ما هم اعتماد به این بچه داریم و این کافی است، به نظر من حق این گونه است.

یک مسأله دیگر هم عرض کنیم که قبل از این بوده که روشن شود لا بأس بأخذ الاُجرة علی قراءة تعزیة سیدالشهداء و سائر الأئمة علیهم السلام و لکن لو أخذها علی مقدّماتها من المشی إلی المکان الذی یقرء فیه کان أولی یعنی اشکال ندارد پول بگیرد روضه بخواند، پول بگیرد مداحی کند فرقی نمی­کند، آیا اشکالی هست که پول بگیرد و روضه بخواند یا مداحی کند؟

خیر اشکالی نیست، اگر قرارداد اجاره باید با افرادی باشد که بشناسیم هم اعتماد باشد و هم الزام برایش بیاورد بنابراین اولا طرف بچه نباشد هم اعتماد بر این باشد و هم بالغ باشد، ایشان به طور کلی می­گویند اجرت بگیرد و بخواند، پیداست که منظور بچه­های نابالغ نیست روی حسابی که ایشان گفته­اند.

عرض کردیم دیروز که باید مشخص شود چگونه آواز می­خواند چون کمّاً و کیفاً دخالت دارد، خوش آواز است پول زیاد می­دهند، بد آواز است پول نمی­دهند یا اصلا بیرون می­کنند و می­گویند مجلس ما را خراب کردی این­ها همه فرق دارند.

مرحوم سید به طور کلی گفته است پول بگیرد برای قرائت اما کمّ و کیفش را توضیح نداده است این باید توضیح داده شود و کمّ و کیف دخالت دارد بعد می­گویند اگر بر مقدمات بگیرد بهتر است بگوید پول می­گیرم که بیایم خانه شما روضه بخوانم این بهتر است که پول بر مقدمات است، خوب بود ایشان توضیح می­داد پول بر مقدمه است یعنی برای راه رفتن؟ پول بگیرم که راه بروم بیایم در خانه شما پس اقلا بگویید بر مقدمه موصله، پول می­گیرم که خانه شما بیایم که روضه بخوانم و الّا پول می­گیرم که بیایم خانه شما، هیچ کسی این کار را نمی­کند که پول برای راه رفتن، پول می­گیرد بر مقدمه موصله، بر راه رفتنی که ما را به قرائت و تعزیه برساند و یا بگویید بر مقدمه و ذی المقدمه و الّا پول می­گیرد بر مقدمه هیچ کسی این کار را نمی­کند.

در مازنداران رسم است کشت اول و کشت دوباره یعنی کشت مجدّد، اگر چنانچه محصول زمین را گرفته­اند بعد ریشه این­ها مانده است بعد دوباره خود این ریشه دوباره درخت شده یا برنج داده این برنجی که دوباره درست می­شود برای چه کسی است؟ برای صاحب زمین است یا اگر هرکسی آمد از اینجا عبور کرد می­تواند بردارد و از آن استفاده کند؟ برای اینکه بگوییم این مثلا جزء مباحات است.






   دوشنبه 4 آذر 1398




فرم دریافت نظرات

جهت استفتاء با شماره تلفن 02537740913 یک ساعت به ظهر یا مغرب به افق تهران تماس حاصل فرمایید.

istifta atsign ayat-gerami.ir |  info atsign ayat-gerami.ir | ارتباط با ما