صفحه نخست / درس خارج فقه / دروس سال تحصیلی 92-93

دروس خارج صلاة ازجلسه 84 تا 86



جلسه 84
شنبه 24/1/1393

 بسمه تعالی

   صحبت در نیابت بود که معنی آن چیست؟ و آیا نیابت در مستحبات است یا در واجبات هم درست است؟ آیا از زنده ها و احیاء می شود نیابتا نماز انجام داد؟ و روایات را خواندیم و مقدار زیادی از روایات از غیاث السلطان سید بن طاووس که چاپ نشده و مخطوطش در بعضی کتابخانه ها موجود است.

   تتمه روایات را می خوانیم. و از روایات قبل استفاده شد از واجب نیابت درست است، چون داشت در مضیقه بوده این مضیقه در مستحبات نیست و در واجب است که با انجام واجب رفع مضیقه می کند صاحب حدایق مجموع روایات غیاث سلطان الوری را آورده مجلسی در بحار و شهید در ذکری هم آوردند: حدائق از علی بن حمزه بطائنی روایت کرده[1] و در وسائل هم نقل شده است: قال: سألته از امام هفتم، أحج و اصلّی و اتصدق عن الاحیاء والاموات من قرابتی و اصحابی، قال: نعم، تصدق عنه و صلّ عنه ولک اجر بصلتک ایاه[2]، عرض کردم حج و نماز و صدقه از طرف خویشان و یاران زنده و مرده ام انجام بدهم فرمود بله صدقه بده و نماز بخوان و اجری به خاطر صله می بری، دو اجر دارد:1- اجر عمل 2- اجر صله، که غیر صله ارحام صله اصحاب است، به او می رسد چه مرده و چه زنده و از این روایت استفاده می شود واجب را می شود انجام دهد، سید بن طاووس فرموده در زنده مباشرت لازم است و واجب را از طرف او نمی شود انجام دهد. و آقای خوئی این روایت را به دو جهت قبول نمی کند یکی به خاطر اینکه در سند ابی حمزه است که واقفی است و ثانیاً بخاطر اینکه حیّ را دارد و در زنده نیابت از واجب درست نیست، روایت ابن محبوب از امام صادق علیه السلام: قال تدخل علی المیت فی قبره الصلاة والصوم والحج والصدقة والبر والدعاء و یکتب اجره للذی فعله و للمیت[3]؟ بر میت در قبرش نماز روزه و حج و صدقه و نیکی و دعاء وارد می شود. اجره له اهمیت دارد آیا اجر شراکتی قبول است؟ فقهاء قبول دارند و در زیارت معمولا می گویند از طرف خودم و پدر و مادر و سفارش کنندگان یعنی اصالة یک عمل از طرف خود و نیابتا از طرف دیگران، متعارف هم است در عرف، کسی تسلیت می گوید به عزادار می گوید اصالة از طرف خود نیابتاً از طرف دیگران. روایت محمد بن ابی عمیر که مثل آن روایت است از امام نقل کرده:

   قال تدخل علی المیت فی قبره الصلاة والصوم والحج والصدقة والبر والدعاء و یکتب اجره للذی فعله و للمیت[4]، اجرش از طرف خود و میت نیابتاً دارد و یا اینکه از طرف میت نیابتا انجام می دهد ولی خدا به هردو اجر می دهد و این روشن نیست. روایت اسحاق بن عمار مثل آن دو روایت قال سمعت ابا عبدالله (ع) تدخل علی المیت فی قبره الصلاة والصوم والحج والصدقه والبر والدعاء....[5]، روایت ابن بویه عن الصادق(ع) یدخل علی المیت فی قبره الصلاة والصوم والحج والصدقة والعتق[6]

   روایت حماد بن عثمان: قال ابو عبدالله (ع) ان الصلاة والصوم والصدقة والحج و کل عمل صالح ینفع المیت حتی ان المیت لیکون فی ضیق( معلوم می شود عمل واجب میت بوده که در ضیق است) فیوسع علیه فقال: هذا بعمل ابنک فلان و بعمل اخیک فلان، اخوک فی الدین[7]، گشایش که به کارت شد به خاطر عمل فرزندت یا برادر دینی تو، معلوم می شود ولیّ، لازم نیست همانطور که بعضی فقها گفته اند ولیّ باید باشد. بعضی گفته اند ولی برای خودش انجام می دهد چون میت سبب شده برای او هم اجر داده می شود. روایت علی بن یقطین عن ابی الحسن(ع) فی الرجل یتصدق عن المیت او یصوم و یصلّی و یعتق، قال: کل ذلک حسن یدخل منفعته علی المیت[8]، منتهی ندارد اهداء ثواب است یا نیابت است؟ برای واجب است یا اعمال مستحب؟

   روایت میثمی عن کردین (در اصل) خودش قال قلتُ لابی عبدالله(ع) الصدقة والحج والصوم یلحق بالمیت؟ قال نعم، قال و قال هذا القاضی خلفی و هولا یری ذلک قلت و ما انا هذا؟ فوالله لوامرتنی ان اضرب عنقه لضربت عنقه[9]، راوی می گوید امام فرمود این قاضی بنی العباس مراقب من است و عقیده اش این نیست، عرض کردم من چه کار دارم به آنها و اگر تو دستور بدهی می کشم و حضرت خندید. بعضی موارد حضرت اجازه ترور دادند، مثل همین جا که سکوت کرده بعضی موارد اجازه ندادند. در قرب الاسناد روایت است که از درباریان بنی العباس پیش آرایشگر که از اصحاب امام رضا بوده می آمده و از امام بدگویی می کرده است، اجازه خواست به وسیله تیغ گردنش را بزنم. حضرت اجازه نداد، عرض کرد قم می رود بین راه بکشم چون کسی نمی فهمد ما کشته ایم، حضرت سکوت کرد و این اجازه را می رساند.

   ترور سابقه دارد نمی خواهیم وارد شویم، خود پیامبر کعب الاشرف را ترور کرد و بعضی دیگر را که هجو کرده بودند اجازه داد مخفیانه و علنی هرکجا پیدا کردید بکشید.

   روایت دومی میثمی قال: سألتُ ابا عبدالله(ع) فقلتُ: انی لم اتصدق بصدقة منذ ماتت امی الاعنها قال نعم. از امام صادق سوال کردم تمام صدقاتم را برای مادرم دادم درست است؟ فرمود بلی قلتُ: افتری غیر ذلک؟ قال نعم، نصف عنک و نصف عنها قلتُ: ایلحق بها؟ قال نعم[10]، آیا نظر دیگری دارید فرمود بله، نصف مال خودت نصف از جانب مادرت انجام بده( چون قیامت خیلی سخت است آنجا پدر و مادر اینکه به فکر فرزند باشند نیستند، پس به فکر خودمان باشیم) عرض کردم می رسد این صدقات به مادرم؟ فرمود:بله.

   روایت عبدالله جندب قال کتبتُ الی ابی الحسن(ع) اسأله عن الرجل یجعل اعماله من البر والصلاة، والخیر اثلاثا ثلثاله و ثلثین لابویه؟ او یفردهما من اعماله بشیء مما یتطوع به و ان کان احدهما حیّا و الآخرمیّتا فکتب اليّ: اماالمیّت فحسن جایز و اماالحي فلا الالبر والصلة[11]، نوشتم خدمت امام موسی بن جعفر(ع) از مرد که اعمالش را از نماز و نیکی و خیر سه تقسیم می کند یک سوم برای خود دوسوم برای پدر و مادر، یا اینکه برای هر کدام آنها جداگانه انجام می دهد و اگر چه یکی آن دو زنده و دیگری مرده است؟ در جواب نوشت اما برای میت درست و برای حیّ نمی رسد مگر برّ(نیکی) و صلة، برّ نیکی به اخوان.بشتر می گویند که عبارت از صدقه و رسیدگی باشد و صله عطیه است یا هرگونه صله است که نماز و روزه را می گیرد سید بن طاووس می گوید وظایف واجبه است.

   روایت مسمع: عن ابی عبدالله (ع) قال: قلتُ له انّ امّی هلکت و لم اتصدق بصدقة منذهلکت الّا عنها فیلحق ذلک بها؟ قال نعم، قلتُ والصلاة؟ قال نعم، قلتُ والحج؟ قال نعم، ثم سألتُ ابالحسن(ع) بعد ذلک عن الصوم فقال نعم[12]، خدمت امام صادق عرض کردم مادرم مرده از آن زمان صدقه ندادم مگر از جانب او، آیا به او می رسد؟ فرمود بله عرض کردم نماز هم می رسد؟ فرمود بله، عرض کردم حج هم می رسد؟ فرمود بله، از موسی بن جعفر(ع) روزه را پرسیدم می رسد؟ فرمود بله.

   حدیث کلینی از امام صادق: ما یمنع منکم ان یبرّ والدیه حیّین او میتین یصلی عنهما و یتصدق عنهما و یحج عنهما ویصوم عنهما فیکون الذی صنع لهما و له مثل ذلک فیزیدالله عز و جل ببرّه و صلته خیراً کثیرا ، چه مانع می شود به پدر و مادر نیکی کنید نماز بخوانید صدقه بدهید و حج کنید و روزه بگیرید از جانب آنها. کار که کرده(نیابت یا عمل) مثالا در باره سحره فرعون، خدا فرمود نترس الذی صنع یعنی سحر را یا اینکه ریسمانها را می بلعد،دو احتمال دارد.

   عبدالله بن سنان عن الصادق(ع) قال: الصلاة التی دخل وقتها قبل ان یموت یقضی عنه اولی الناس به[13]، نماز که وقتش داخل شد، اولی الناس یعنی ولد اکبر انجام می دهد بعضی گفته اند ولی از طرف خودش انجام می دهد چون علت و سبب مرده بوده به میت هم می رسد. استاد: این بعید است عمل خودش باشد، بلکه نایب است ولیّ.

   سید بن طاووس می گوید نماز دین است و دین الله قضاء شود باید، روایت داریم دین قضاء شود خصوصاً دین الله.

   بعضی روایات یقضی عن المیت دارد. حدیث حمّاد عن ابی عبدالله(ع) و اذا جاء وقت الصلاة فلا تؤخرها لشیء، صلها و استرح فانها دین[14]، نماز بخوان خودت را راحت کن نماز دین است.

   ابن بابویه در آداب مسافر: اذا جاء وقت الصلاة فلاتؤخرها فانّها دین[15]، حدیث معراج دارد وقت خدا گفت بگو حیّ الصلاة خدا فرمود فرضتها علی عبادی و جعلتُها دیناً. از جمله خثعمیه که شیعه و سنّی قبول دارند نزد رسول خدا آمد که پدر، مرده حج انجام نداده انجام بدهم؟ فرمود اریت لو کان علی ابیک دین فقضیته کان ینفعه ذلک فرمود: اگر پدرت مدیون بود تو اداء می کردی نفعی برایش داشت؟ گفت بلی فرمود این هم دین است. یک دسته روایات را می آورند به طور عموم که ولیّ، اقارب و نایب را ندارد.

   می گوید یقضی عن المیت الحج والصوم والعتق و فعاله الحسن[16]، چند روایت به این مضمون است پنج شش روایت به این تعبیر است.

   روایت هدیه: نماز را هدیه می کند به رسول خدا و ثوابش را به ائمه هدیه می کند و ثواب آن را به مؤمنین هدیه می کند. در حج هم است که حج را هدیه می کنم به رسول خدا و ثوابش را به امیرالمؤمنین و ثواب آن را به حسنین و ثواب هدیه به حسنین را به ائمه و ثواب هدیه آن را به مؤمنین این اشکال ندارد در طول هم باشد مثل اینکه اگر خودم قضاء نماز دارم برای خودم باشد اگر خودم ندارم برای پدرم اگر پدرم ندارد برای مادرم باشد اگر آن ندارد نماز مستحبی خودم باشد، این منافات با قطعیت و جزمی بودن ندارد،در طول هم است، می گوید اگر قضاء خودم دارم قطعا برای خودم باشد اگر ندارم برای والدینم باشد قطعا اگر قضاء دارند باشد و نیت اشکال ندارد.

   ازجمله مسائلی که مطرح است این است برای زنده ها نماز می شود بخواند؟ دوسه تا روایت است که یکی در باب 12 قضاء صلوات بود حیّین و میتین چه زنده باشند یا مرده باشند،ابو سمینه محمد بن علی صیر فی کوفی در سند روایت بود که کذاب وجعل کننده بوده است و معروف است به جعل حدیث و اعتماد به این روایت نیست.

   آقای خوئی در معجم عنوان می کنند محمد بن علی را که این غیر آن صیر فی کذاب است و این جزء رجال کامل الزیارة و مورد اعتماد است.[17]

   استاد: ما بارها گفتیم شیخ بلا واسطه را قبول داریم یعنی ابن قولویه  از آن که بی واسطه نقل کند ثقة است نه همه کسانی که در سند باشد.

   در سند یکی هم محمد بن مروان است که مشترک بین ثقة و غیر ثقة است آقای خوئی در معجم عنوان می کند محمدبن مروان زهلی است ثقة است برای اینکه در سند کامل الزیارات است، پس روایت درست است[18]. استاد: چون کامل الزیارات نقل نموده ثقة باشد درست نیست و علاوة اطلاق ندارد واجب را بگیرد اگر یکون فی ضیق داشت ظهور در وجوب داشت. پس علی الاجمال نماز برای زنده درست است.

   در باب 28 احتضار هم روایت است از ابن فهد در عدة الداعی غیر شیخ که مصباح را در باره دعاء نوشته کسی را مثل ایشان نداریم که در باره دعاء نوشته باشد، ایشان هم به فقراء خیلی رسیدگی می کردند و در اواخر سید ابوالحسن اصفهانی هم بودند که به فقراء می رسیدند.

   ابن فهد مرسلا نقل می کند که اعتبار ندارد[19]، و هم محمد بن علی صیر فی در سندش است. روایت علی بن،حمزه است که کسی قبول ندارد چون واقفیه است و گرچه ما نظرمان این است ثقة است و این روایات قبل از انحرافشان بوده است که در آن روایت ابی حمزه داشت و از جانب مرده و زنده نماز بخوانم؟ فرمود بلی[20] ولی واجب و مستحب نداشت پس قدر متیقن مستحبات را می گیرد. از اینجا وارد مسأله دیگر شویم که مربوط مسأله قبل است آن به نیابت زنده انجام دهم؟ یا ثوابش را به او هدیه کنم؟ و او خانه خود نشسته است. مرحوم سید این را عنوان می کند لایکفی صرف اهداء ثواب و عمل یا باید خود را نازل منزله او کند یا بگوید من عمل او را انجام می دهم. حالا فرق اینها چیست بعداً بیان می کنیم که درست است یا نه.

 




 

جلسه 85          
یک شنبه 24/1/1393

 


بسمه تعالی

   عبادات را گاهی شخص مجانا و تبرعاً انجام می دهد، گاهی به عنوان عقد اجاره و عقد جعاله از طرف مستاجر انجام می دهد و امثال ذلک.

   علی ايّ حال در تمام این ها گاهی نیت نیابت می کند گاهی عمل برای خودش است و این را هدیه می کند برای شخص دیگر، آیا همه این فروض درست است یا نه؟ مشکل اجاره و جعاله قصد قربت است که توضیح دادیم به نحو طولیت اشکال ندارد. چه تبرعا و مجانا و چه با قرارداد و اجاره شخص که عمل را انجام می دهد نیابت قصد می کند یا اهداء ثواب می کند،و آیا اینها درست است.

   سید در عروه می فرمایند با اهدااء ثواب مشکل میت حل نمی شود و عبارت عروه این است در مسأله 1: استیجاری: لایکفی فی تفریغ ذمة المیت فی اتیان العمل و اهداء ثوابه بل لابد من النیابة عنه، صرف انجام عمل و اهداء ثواب ذمه میت را فارغ نمی کند بلکه نیابتاً از طرف او انجام دهد و این نیابت دو قسم است:

1- یجعل نفسه نازلا منزلته، خودش را نازل منزله او حساب کند

2- او بقصد اتیان ماعلیه له و لو لم ینزل نفسه منزلته، نیت کند که آنچه به عهده میت است انجام دهد. ولو خودش را نازل منزله او حساب نکند، نظیر اداء دین غیر همینکه اداء کند کافی است لازم نیست خودش را نازل منزله کند، فالمتبرع بتفریغ ذمة المیت له ان ینزل نفسه منزلته و له ان یتبرع باداء دینه من غیر تنزیل، دو قسم است.

   اداء دین است: الف- نفس خود را به منزله او بگیرد. ب- اداء دین کند بدون تنزیل بل الاجیر یتصور فیه الوجهان فلا یلزم ان یجعل نفسه نائبا بل یکفی ان یقصد اتیان ما علی المیت و اداء دینه الذی لله: 1- لازم نیست خودش را تنزیل کند ب انجام دهد آنچه بر میت است کافی است، استاد: یک قدر بحث مختلط شده. یک بحث در باره اجاره و جعاله و با قرارداد و جهات مادی انجام می شوند که قصد قربت است یا نه یک بحث این است چه در جعاله و مانند آن و چه تبرعی انجام می دهد نایب است یا اهداء ثواب است؟ نیابت چیست اتیان عمل یا جعل نفسه منزلته؟ بحث ما اینجا این است کسی که از طرف شخصی انجام می دهد نیابت است و نیابت یعنی چه و یا اتیان ما علیه و یا اهداء ثواب است و بحث  اجیر مسأله دیگر است.

   نیابت چیست؟ عناوینی است در عرف عقلاء که ترتیب اثر می هند: گاهی وکیل است مجانا یا اجیر شده، گاهی به عنوان سفارت است و سفیر ما، گاهی قائم مقام است که نیابت گفته می شود. وکالت در امور اعتباری مثل بیع و عقود دیگر است اما مثلا وکیل شود هیزم جمع کند ماهی بگیرد پرنده صید کند در هوا ما دلیل نداریم بله اگر اجیر شود که پرنده صید کند مانند بنائی که بر او درست کردن ساختمان است. درست اما سفارت بالاتر از وکالت است مربوط امور اعتباری نیست. الآن بین دول مسأله پیش بیاید اولین کاری که می کنند سفیر را کنار می گذارند کار دار می گذارند یک درجه پایین تر. گاهی از این هم پایین تر و نه سفیر دارد و نه کاردار بلکه حافظ منافع کشور ما و اتباع ما در کشور ثالث انجام می شود.

   قائم مقام بالاتر بوده و به جای او نشسته و همان نائب است، در قائم مقام تنزیل است؟ و دلیل تنزیل چیست؟ به نظر ما تنزیل است چون وقت به جای اوست می گوید من به جای او آمدم و نازل منزله او در اعتبار نه در تکوین و در تکوین منوب عنه خانه خودش نشسته است بلکه کارهای او را انجام می دهد. آیا تنزیل نفس منزلت الغیراست یا تنزیل عمل به منزلة عمل غیر است؟ خودش را به جای او می نشاند یا عملش را؟ همه گفتند دومی که تنزیل عمل باشد درست است. با دقت در روایات عمل منزلة عمل الغیراست یصلّی عن الغیر صلاة عن المیت است نه مصلی و عملش را نازل منزله عمل غیر قرار می دهد و دلیل بر اعتبار تنزیل روایات بود که سوالا و جوابا در باب 12 قضاء صلوات و باب 28 احتضار و مقداری هم در ابواب متفرقه دیگر بود که بیشتر این روایات را سید بن طاووس در غیاث سطان الوری آورده که شهید در ذکری و حدائق نقل نموده است. یصلی عن المیت که می گوید چه در کلام امام چه در کلام را وی ائمه رد نمی کند که نمی شود. و تنزیل منزلة. و تنزیل منزله غیر هم  معنا ندارد تو آدمی هستی برای خودت او هم آدمی است برای خودش معنا ندارد تو نازل منزله او باشی. ظهور روایت در تنزیل است و یصلی عنه یعنی نماز من به جای نماز او باشد. و از خود روایت استفاده می شود و امام نگفت تنزیل، اعتبار می خواهد ما امضاء نمی کنیم. آقای خوئی و آقای حکیم، بعضی حواشی عروه می گویند نائب تنزیل نمی تواند،باید شارع جعل کند تنزیل را و دلیل نداریم شارع این کار را کرده باشد. جواب:دلیل داریم و آن یصلّی عنه است، نایب باید تنزیل کند تا زمینه امضاء و تنزیل شارع شود مثل بیع شما انشاء تملیک و بیع بکنید تا زمینه شود برای امضاء و اعتبار شارع، مگر بعضی موارد که ضرورت داشته باشد مثل ولایت، کاربر انشاء مالک ندارد و الا مالک اعتبار می کند این ملک من مال شما شارع دنبال این اعتبار اعتبار می کند. اینجا هم اول نائب عملش راتنزیل کند بعد شارع بیاید اعتبار کند و دلیل روایات یصلّی عنه است که شارع اعتبار کرده است.

   لازم نیست شخص مفصلا بگوید انزّل عملی منزلة الغیر بلکه عرف بگوید از طرف فلانی است و همینکه می گوید اصلّی از طرف میت کافی است.

   راه سوم که اهداء ثواب باشد درست است؟ در واجبات کافی نیست چون در اهداء ثواب، عمل مال شماست ثواب مال شماست می خواهی به او بدهی این کافی نیست. باید عمل خود را بدهی که نیابت است اما در مستحبات اهداء ثواب است، مانند کارگر عمل مال خودش است واگذر می کند به صاحب کارخانه. آیا درهمه مستحبات این جریان دارد؟ مرحوم سید می گوید اهداء ثواب برای میت و زنده می تواند بکند نماز شب بخواهد هدیه کند به دیگری . استاد: درست است عمل مال خودش باشد ثوابش را هدیه کند. عبارت سید: نعم یجوز اتیان المستحبات و اهداء الثواب للاحیاء کذلک یجوز للاموات برای مرده و زنده اهداء کند جایز است باید اینطور باشد چون عمل مال من است و می توانم برای هر کسی بخواهم هدیه کنم، از طرف،کار مرغوب فیه مرغوب الیه، کار خوب و احسان است.

   اطلاقات آیات مثل و احسنوا ان الله یحب المحسنین این را می گیرد. سارعوا الی مغفرة اطلاق دارد مغفرت گناهان خودش و غیر را می گیرد و احسنو به خوبی دلالت دارد و تعاونو علی البرهم دلالت دارد.

   نیابت در مستحبات درست است؟ در عروه سید دارد و یجوز النیابة عن الاحیاء فی بعض المستحبات نیابت در بعضی مستحبات برای زنده ها درست است در مرده در تمام مستحبات است. مقصود از بعضی مستحبات چیست؟ زیارت است مقابل امام ایستاد می شود که از طرف خودم و از طرف دیگران زیارت می کنم و طواف هم می شود طواف از طرف غیر گرچه دلیل نداریم. ان الله یجب المحسنین حج را هم می گیرد، و بعضی زیارت ها نماز دارد که از طرف غیر می شود انجام دهد همانطور که زیارت از طرف غیر می شود. در ادله زیارت این را دارد.

   بعضی می گویند دلیل بر اهداء ثواب پیدا نکردیم، ولی بعضی روایات به خوبی اهداء ثواب را دارد. در وسائل الشیعه از مصباح شیخ روی عنهم(ع) انه یصلی العبد یوم الجمعه ثمانیة رکعات، هشت رکعت نماز می خواند، بعة تهدی الی رسول الله(ص) چهار رکعت می خواند هدیه می کند به رسول خدا، ندارد به دو سلام و یک سلام اربعة تهدی الی فاطمه(ع)، اینجا از جاهایی است که اسم حضرت زهرا بر اسم حضرت امیر مقدم شده چهار رکعت برای فاطمه زهراء هدیه می کند. یوم البست اربع رکعات تهدی الی امیرالمؤمنین شنبه چهار رکعت برای امیرالمؤمنین هدیه می کند. ثم کذلک کل یوم الی واحد من الائمه(ع) همین طور ائمه دیگر، یکشنبه امام حسن، دوشنبه امام حسین، سه شنبه امام سجاد، چهارشنبه امام باقر، پنجشنبه امام صادق، ثم فی الجمعة ثمانة رکعات اربعة تهدی الی رسول الله و اربعا تهدی الی فاطمة(ع) و یوم السبت اربع تهدی الی موسی الکاظم(ع) یک شنبه به امام رضا چهار رکعت، و همین طور تا پنجشنبه اربع رکعات تهدی الی صاحب الزمان[21]. اطلاق مقامی،اهداء ثواب و اهداء عمل را هم می گیرد.

   روایت چهارم این باب: سید بن طاووس در کتاب جمال الاُسبوع قال حدثنی ابومحمد سیمری عن ابی عبدالله احمد بن عبدالله بجلی باسناده یرفعه الیهم(ع) من جعل ثواب صلاته لرسول الله و امیرمومنین و او صیاء بعد شان اضعف الله له ثواب صلاته اضعافا مضاعفاً ثواب نماز واجب را نمی گوید ثواب نمازش به رسول خدا و امیرالمؤمنین و او صیاء بعدش قرار دهد خدا ثوابش را دو چندان می کند حتی ینقطع نفسه آنجایکه نفس منقطع می شود و بمیرد و یقال له قبل ان یخرج روحه من جسده پیش از اینکه نفس قطع شود و روح از بدن جدا شود یا فلان هدیتک لنا والطافک لنا این را خود ائمه می گویند روایت دارم حرام علی روح تفارغ جسدها حتی تری الخمسه. حرام است روح خارج شود از بدن تا خمسه را ببیند در بعضی روایت دارد تا چهاده معصوم را ببیند.

   هدیه ات به ما رسید هذا یوم مجازاتک این روزی پاداش است طیب نفسا و قرّعینا قرّ چشم روشنی تعبیر شده است،بما اعد الله لک و هیئنا لک بما صرت الیه.

   راوی می گوید چه بگوید وقتی نمازش را هدیه کند قال ینوی صلاته لرسول الله و لوا مکنه ان یزید صلاته بخمسین پنجاه رکعت نماز بخواند، یک یک رکعت هدیه کند به یکی از ائمه یفتتح الصلاة برکعة الاولی مثل افتتاح صلاة الفریضه بسبعة تکبیرات او ثلاثه تکبیرات او مرّة فی کل رکعتین هفت تکبیر یه سه تکبیر یا یک تکبیر می گوید و نمازش را شروع می کند در رکوع و سجود هم بعد از ذکر سه صلوات می فرستد. وقتی تشهد می دهد و سلام می دهد این دعاء را می خواند: اللهم انت السلام و منک السلام یا ذالجلال و الاکرام صلی الله علی محمد و آله و ابلغهم عنی افضل تحیت والسلام اللهم ان هذه الرکعات هدیة منی الی عبدک و نبیک و رسولک محمدبن عبدالله و خاتم النبیین(ص) اللهم تقبلّها منی اللهم تقبلها منی و ابلغه ایاها عنّی و اثبنی علیها افضل املی و رجائی فیک و فی نبیک و وصی نبیک و فاطمه الزهراء والحسن و الحسین و اولیائک من ولدالحسین یا ولیّ المؤمنین[22].

   این تصریح دارد به نماز هدیه و در ابواب دیگر هم است.

   پس اهداء الثواب از روایات استفاده می شود، از ابواب دفن میت هم استفاده می شود و عقلائی هم است و روایتی خواندیم عن فلان و در مستحبات زنده و مرده فرق نمی کند ان الله یحبّ المحسنین همه ی اینها را می گیرد. دو مطلب است: منوب عنه و منوب له راضی باشد میت و خدا راضی باشد عقلائی هم همین طور است، یک نائبی از کشوری می رود اگر آنها قبول نکنند قبول نمی شود نه اینکه من فرستادم باید قبول کند، نه این طور نیست. درضمان باید راضی باشد: طلب کار و مضمون له باید قبول کند.

   خدا که منوب له است باید راضی باشد منوب عنه گرفتار است مفروغ عنه است که راضی است و اما رضایت منوب له که خداست روایات دلالت دارد، بنابراین در نیابت باید رضایت این دوتا باشد و الا درست نیست.

 



جلسه 86      دوشنبه 25/1/1393

 


بسمه تعالی

   عرض شد در مستحبات برای میت اشکال ندارد، مرحوم سید برای احیاء فرمودند بعضی مستحبات می شود از جانب آنها انجام داد.

   عرض می شود تمام مستحبات برای احیاء می شود الا ماخرج بالدلیل و نص خاص بر منع نداریم، و ادله گرچه ظهور در مباشرت دارد، ولی ادله نیابت و احسان و روایات در باب زیارت خصوصاً در زیارت امام حسین اینها توضیح دهنده است و مباشرت را نادیده می گیرد، وقتی که می گوید زیارت کن از طرف دیگران نماز زیارت را هم شامل می شود، وقت شامل شد ندارد که این نماز با نمازهای دیگر فرق دارد، نماز شب بخواند هم به نیابت هم به اهداء ثواب در ابواب مزار حج باب 42 ح 1 بعضی از عبارت که در آن است استفاده استنابة کنند: هل یزار والدک به امام صادق عرض می کند پدرت، یعنی امام حسین زیارت می شود؟ قال نعم و یصلی نماز هم بخوان و قال یصلی خلفه پشت سر نماز بخوان و لا یتقدم علیه پیش روی امام نخوان، بعضی وقت مسأله یکجا و دلیلش در جای دیگر است، مثلا مسأله فقهی که پشت سر امام نماز خوانده شود دلیلش در مزار حج آمده، قال فما لمن اتاه؟ ثواب زیارت چیست؟ قال: الجنة ان کان یتم به اگر به امام اقتدا کند بهشت می دهند قال فما لمن ترکه رغبة عنه؟ قال: الحسرة یوم الحسره عرضی که کسی ترک بکند زیارت را چه نصیبش می شود؟ فرمود حسرت در روز حسرت قال فما لمن اقام عنده قال: کل یوم بالف شهر. چه ثوابی دارد کسی مقیم شود فرمود یک روز برابر هزار ماه است. قال: فما للمنفق فی خروجه الیه و المنفق عنده؟ کسی که انفاق می کند دیگری برود؟

   قال: کل درهم بالف درهم هردرهم هزار درهم ثواب دارد. قال: فما لمن مات فی سفره؟ قال تشیعه الملائکه و تأتیه بالحنوط والکسوة من الجنة و تصلی علیه، گفت کسی در سفر زیارت بمیرد چه ثوابی دارد؟ فرمود: ملائکه تشییع می کنند و نماز می خوانند و حنوط و کفن از بهشت می آورند فما لمن صلّی عنده رکعتین. قال: من صلی عنده رکعتین لایسأل الله شیأ الا اعطاه ایّاه قال: فما لمن اغتسل من ماء الفرات ثم اتاه؟ قال: اذا اغتسل من ماء الفرات و هو یریده تساقطت عنه ذنوبه کیوم و لدته امه قال: فما لمن تجهز الیه ولم یخرج لعلة تصیبه؟ قال: یعطیه الله بکل درهم ینفقه مثل احد من الحسنات و یخلف علیه اضعاف ما انفق[23].

   عرض کرد کسی دو رکعت نماز بخواند چه ثواب دارد؟ فرمود: کسی دو رکعت نماز نزد او بخواند از خداوند هیچ حاجتی نمی خواهد مگر خداوند او را می دهد. سوال کرد ثواب کسی که به آب فرات غسل کند چیست؟ فرمود: مثل کسی است که از مادر متولد شده، سوال کرد کسی که مقدمات کار را آماده کردو بخاطر علتی نتوانست برود؟ فرمود خدا در عوض یک درهم که خرج کرده مثل کوه احد حسنة می دهد. و چند برابر خرج و انفاقش به او می دهد. در باب 14 این باب روایتی است از او استفاده می شود که بنابر آنکه آن جمله مال استنابة باشد فرق بین زنده و مرده نگذاشته است خرج مرده و زنده را چند برابر می دهد. اما روایت اذا اتیت قبر النبی(ص) فقضیت ما یجب علیک فصل رکعتین، کارهایت را انجام دادی دو رکعت نماز بخوان، ثم قف عند راس النبی(ص) قُل بالای سر بایست و بگو السلام علیک یا نبی الله من ابی و امّی و ولدی و خاصتی و جمیع اهل بلدی، حرّهم و عبدهم و ابیضهم و اسودهم فلا تشاء ان تقول للرجل قد اقرأت رسول الله(ص) عنک السلام الا کنت صادقا[24]، به هر کسی رسیدی بگو سلامت را به پیامبر رساندم و تو راست گفتی . توسعه داده که زیارت می کند و نماز زیارت هم می خواند. از هشام بن حکم در کتب رجال آمده ما عملت من خیر مفترض ظاهراً مفترض واجب نیست و ثبت شده می باشد. هر کار خیر می خواهم انجام بدهم از طرف پیامبر و اهلبیت انجام می دهم، بعضی مجاهدین عراقی زمان صدام نزما می آمد می گفت هیچ کار مستحبی را از طرف خودم انجام ندادم همه را از طرف پیامبر و اهلبیت انجام می دهم.

   روایت مستدرک روایت مفصلی است که به نیابت از دیگران انجام می داده، قیدی ندارد از جانب مرده ها بلکه احیاء و اموات و حر و عبد همه را می گیرد، لذا نیابت به طور عام استفاده می شود و مصداق  احسان است، اما در تکوینیات نیابت درست نیست مثلا عطر بزند به جای دیگری. معنا ندارد، یا روز جمعه به جای کسی دیگر انار بخورد و مانند اینها معنا ندارد.

   بحث بعدی: کسی که به عهده اش حقی است باید وصیت کند هر حقی باشد اعم از دین و عبادات، مرحوم سید در مسأله سوم نماز استیجاری می گوید یجب علی من علیه واجب من الصلاة او الصوم او غیر هما من الواجبات ان یوصی به کسی که واجبی به عهده اش است وصیت کند بعد می گوید خصوصاً مثل زکات و خمس و کفارات از واجبات مالیه. دلیل روشنی بر خصوصیت زکات و خمس و کفارات پیدا نکردم. اینها از نماز و روزه مهم تر است؟ اینها واجب است چه واجب الهی یا حق الناس. بله اینها مهم است از باب اینکه بقاء اسلام و حوزات علمیه با اینها است. اگر خمس ندهند حوزه ها نیست و شکی نیست الآن حجت بین خلق و خالق فقط حوزه های علمیه و علماء است اگر حوزه ها نباشد احکام نیست. یکی از موفقیت های ایران این بود که علماء و حوزه با مردم ارتباط داشتند و پیروز شدند و در نجف این ارتباط و تبلیغ نبود و پیروز نشدند مرحوم آقای بروجردی این رابطه با مردم را به وجود آورد که در عراق نبود، مقدار کمی در کربلاء فقط بود. و بقاء دین بوسیله جنبه های مالی است. فرضی بفرمایید که و یجب عل الوصی اخراجها من اصل الترکة فی الواجبات المالیه بر وصی واجب است واجبات مالی را از اصل ترکه خارج کند مثل همینهایی که گفته شد زکات، خمس، مظام و کفاره، یکی از واجبات، حج و نماز و روزه است اینها دین است فرق نمی کند با دیون. در حج واجب یعنی حجة الاسلام فقهاء اتفاق دارند از اصل ترکه داده شود در حج نذری بحث است از اصل خارج می شود یا از ثلث و سید می گوید از اصل خارج می شود و ما در معلقات عروه گفتیم دلیل روشنی نداریم که از اصل خارج شود. اولا به طور قاعده ای صحبت کنیم حجة الاسلام خودش به عهده ماست مستقیما، اما در حج نذری واجب مستقیم که به عهده ماست نذر است واجب الوفاء بالنذر است و حج مصداق واجب است. آیا در نذرها منذور به مستقیما واجب است؟ نه مستقیما همانطورکه اشاره کردیم واجب نیست. به عبارت دیگر وفاء به نذر حیث تعلیلی است یا حیث تقییدی؟ یعنی لاجل الوفاء یجب الحج این است که خود حج واجب است به علت وفاء یا اینکه حج وجوب ندارد وفاء به نذر واجب است؟ سیدنا الاستاد امام ره: حج واجب نیست وفاء به نذر واجب است و حیث تعلیلی نیست تقییدی است، در قسم و امر والدین همین طور است و مانند اینها. استاد: حیث تعلیلی است و حج واجب است، ولی اگر حیث تقییدی باشد و وفاء به نذر واجب با حجة الاسلام فرقش روشن است که حجة الاسلام خودش واجب است. اما این مسأله از نظر روایات: شاید از این روایت باب 16 نذر، حدیث1 به نفع سید استفاده شود راوی می گوید کانت لی الجاریة حبلی کنیزی داشتم نازا بود خود کنیز نذر کرد اگر بچه دار شدم این بچه را حج ببرم یا یک حجی از طرف بچه بدهم بچه بزرگ شد قبل از بلوغ فرزند، پدر مرد فرمود حج انجام دهد از ترکه پدر، حج برود و حال اینکه این روایت اصل ترکه ندارد، ترکه یعنی از ثلث و به حکم وصیت است تقریباً[25]، به این استناد شده و نظر سید هم به این است و شاید شهرت هم با این باشد.

   علاوة این روایت نذر حج نیست. نذر احجاج است و ندارد یحجّ او یحج یکی از این دوتا را انجام دهد و روایت نظر به جامع دارد و فرق دارد با حج نذری علاوة کسی نمی تواند نذر کند که دیگری انجام دهد، این روایت این را دارد و کسی این شبهه را متعرض نشده است. خیلی روشن است زن نذر کرده او انجام بدهد مثل اینکه زن نذر کند اگر کاسبی شوهرم خوب شد فلان چیز را انجام دهد. علاوة پدر قبل از بلوغ فرزند مرد و نذر معلق به این شرط بود، علاوة این روایت معارض با روایاتی است که می گوید از ثلث بدهد و تصریح دارد و مرحوم سید در عروه به شهرت اعتماد می کند و حال آنکه در ملهقات عروه اعتماد نمی کند روایت باب 29 حج ح 1 و 3 می گوید از ثلث حج نذری را بدهد مانند وصیت است که از ثلث می دهد. مرحوم سید می فرمایند ما نه تنها در حج می گوییم از اصل خارج شود بلکه در عبادات بدنی مانند نماز و روزه می گوییم از اصل خارج شود، عبارت سید: بل وجوب اخراج الصوم والصلاة من الواجبات البدنیة ایضا من الاصل لا یخلو من قوة و فتوی می دهد.

   استاد: عبادات سه قسم است: بدنی خالص- مالی خالص- بدنی و مالی باهم. مالی خالص خمس و زکات و کفاره، بدنی خالص نماز و روزه ، بدنی مالی حج ، ایشان می گوید از اصل خارج می شود ببینیم دلیل ایشان چیست؟ دلیلی که از تعبیر ایشان استفاده می شود این است که اینها دین هستند. و دین خدا مانند دین مردمی از اصل خارج می شود آیا می شود این را اثبات کرد؟ چند تا روایت است، یک روایت در باب 61. رجل علیه دین من صلاة، نماز به عهده اش است چه کار کند؟ حضرت فرمود اداء کند. و دین در کلام راوی است نه در کلام امام، علاوة روایت مرسل است.

   باب 52 آداب السفر الحج و العمره روایت است وقتی می پرسد حضرت می فرماید صلّها و استرح منها فانها دین نماز اول وقت بخوان و خودت را راحت کن نماز دین است. از جهت که دین در کلام امام است خوب است امام این را از نصایح لقمان حکیم نقل می کند و این تابع آن است که احکام شرایع دیگر و مخصوصا لقمان را اگر پیامبر ندانیم بر ما نفوذ دارد؟ بله امام که نقل می کند پس نفوذ دارد ولی سند اشکال دارد، صدوق این را نقل می کند از سلیمان منغری در سند بین صدوق قاسم بن محمد اصفهانی است که در جامع الروات است در جلد دوم و این آدم مجهول است. مرحوم علامه حتی این سند را تصحیح کرده که ایشان مبنایی دارد. هر امامی گناهش ثابت نشود عادل است. ملاک را ملکه و استقامت عمل نمی گیرند. یک معنای عدالت این است: ملکه بر طبع نفس بر انجام واجبات و ترک محرمات. 2- نفس استقامت عملی است عمل بر واجبات و ترک محرمات. نه حتماً ملکه براین.

   معنای سوم استقامت عملی(عن ملکه) اذا کان عن ملکة.

   معنای آخر عدم اثبات جرم بر شیعه و علامه این معنا را قبول کردند. در باب جماعت داریم اذا کان ظاهره ظاهراً مأمونا، ظاهرش اگر ظاهر مأمون و امن است، آدم ریش تراش نیست و این معنا را علامه قبول کردند اذا جاء وقت السفر، سفارش حضرت است در بیابانها که می روید به هر کسی اعتماد نکنید. ممکن است جن باشد از جنهای مخالف. فوراً نماز بخوانید فانها دین. استاد: قبول کنیم نماز دین است بعضی به آیه قرآن انّ الصلاة کانت کتابا موقوتا[26]، کتاب مقرر وثبت شده وقت دار و منظم معنایش دینونت است، پس نماز اگر دین باشد صرف نظر از اشکالات بدنی است از اصل ترک خارج شود یا نه؟

   در مستدرک است مفصلا بحث شده که یکی از اصحاب گم شد هر طرف رفتم پیدا نکردم به یک نفر اهل غیب گوئی مراجعه کردم گفت جن برد، بعد حضرت هم فرمود اول وقت نمازتان را بخوانید نماز دین است، این هم سند ندارد در مستدرک این تعبیر را دارد اول وقت نماز را بخوان فانّها دین دین مالی نیست بدنی محض است،اما اگر مصداق دین شد بعد روایات که می گوید دین از اصل مال خارج می شود شاملش واجب می شود چنانکه سید فرموده. این اشکال دارد که برسیم والسلام.

 



[1] حدایق ج11: ص 34

[2] وسائل الشیعه ج 8 باب 12 قضاء الصلوات ح 9

[3] وسائل الشیعه ج 8 باب 12 قضاء الصلوات ح 10

[4] وسائل الشیعة ج8 باب 12 قضاء الصلوات ح ابی عمیر

[5] وسائل الشیعة ج 8 باب 12 قصاء الصلوات ح ابی عمیر

[6]  حدائق ج11:34

[7] وسائل الشیعة ج 8 باب12 قضاء الصلوات ح 15

[8]  وسائل الشیعة ج 8 باب 12 قضاء الصلوات ح 11

[9] وسائل الشیعة ج 8 باب 12 قضاء الصلوات ح 12

[10] وسائل الشیعة ج 8 باب 12 قضاء الصلوات ح 14

[11] وسائل الشیعة ج8 باب 12 قضاء الصلوات ح 16

[12] وسائل الشیعة ج 8 باب 12 قضاء الصلوات ح 1

[13] وسال الشیعة ج 8 باب 12 قضاء الصلوات ح 18

[14] وسائل الشیعة باب 12 قضاء الصلوات ح 26

[15] وسائل الشیعة باب 42 آداب مسافر ح 1

[16] وسائل الشیعة ج 8 باب 12 قضاء الصلوات ح 20-21-22-23

[17] معجم ج17: 62

[18] معجم ج17: 244

[19] وسائل الشیعة ج 2 باب 28 احتضار ح 5

[20] وسائل الشیعة ج 8: باب 12 قضاء الصلوات ح 9

[21] وسائل الشیعة باب 44 بقیة الصلاة المندوبه ج 8:ح 1

[22] وسائل الشیعة ج 8 باب 44 بقیة الصلاة ح 4

[23] وسائل الشیعة ج 14 باب 42 مزار ح 1

[24] وسائل الشیعة ج 14 باب 14 مزار ح 1

[25] وسائل الشیعة باب 16 نذر ح 1

[26] مستدرک الوسائل ابواب اذان اقامه ح 2
 
   سه‌شنبه 29 مهر 1393




فرم دریافت نظرات

جهت استفتاء با شماره تلفن 02537740913 یک ساعت به ظهر یا مغرب به افق تهران تماس حاصل فرمایید.

istifta atsign ayat-gerami.ir |  info atsign ayat-gerami.ir | ارتباط با ما