صفحه نخست / درس خارج فقه / دروس سال تحصیلی 95-96

صلاة جلسه چهاردهم



                                       بسمه تعالی

خوب گفتیم روایات به چند دسته تقسیم می شود. دسته اولی که خواندیم روایاتی است که صریحا کلمه وجوب یا فرض یا فریضه از این قبیل کلمات را دارد. صلوة الجمعة واجبة، فرضٌ، فریضةٌ. خوب ظاهرش هم این است که وجوب است معنای فرض و فریضه و وجوب این است. و با اطلاقش ثابت می شود که وجوب تعیینی است. چطور اطلاق؟ برای اینکه وجوب تعیینی معنایش این است که این بیاور خواه عدلش را بیاوری یا نیاوری. پس عدلش را حتی اگر بیاوری باید این را بیاوری می شود وجوب تعیینی. یعنی یک اطلاق است کل روایاتی که می گوید صلوة الجمعة واجبة، فرضٌ، فریضةٌ برای اثبات وجوب تعیینی یک اطلاق می خواهد اطلاقش هم این است که این واجب است و لو عدلش ار هم بیاوری می شود وجوب تعیینی.

خوب اگر این طوری شد اثبات وجوب تعیینی با همین روایاتی که صریحا هم می گوید صلوة الجمعة واجبة، فرضٌ، فریضةٌ متوقف بر این اطلاق است حالا ببینیم می شود به اطلاق عمل کرد یانه می شود اثبات کرد یانه.

اولا چیزی که در توی ذهن هست این است که اگر این روایات اطلاق دارد و وجوب تعینی ثابت می شود چرا خود اصحاب اهلیبت عمل نمی کردند؟ در روایات متعددی استفاده می شود که اصحاب ائمه عمل نمی کردند. در باب5 بعضی از روایات هست که یکی دوتا را به عنوان نمونه عرض کنیم.

روایت2 صحیحه زراره 9434- «وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ الْعَبَّاسِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْمُغِيرَةِ عَنِ ابْنِ بُكَيْرٍ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ عَبْدِ الْمَلِكِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ قَالَ مِثْلُكَ يَهْلِكُ وَ لَمْ يُصَلِّ فَرِيضَةً فَرَضَهَا اللَّهُ (مثل توی آدم می میری و یک فرضه الهی را انجام ندادی) قَالَ قُلْتُ كَيْفَ أَصْنَعُ (عبدالمک می گوید چه کار کنم) قَالَ صَلُّوا جَمَاعَةً يَعْنِي صَلَاةَ الْجُمُعَةِ.»[1] نمی خواندند حتی یکبار هم انجام نداده.

بعضی روایات دیگر هم هست در این باب5. 9433- مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ حَثَّنَا أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع عَلَى صَلَاةِ الْجُمُعَةِ حَتَّى ظَنَنْتُ أَنَّهُ يُرِيدُ أَنْ نَأْتِيَهُ (به حدی که ما فکر کردیم منظورش این است که ما برویم پیش خود امام که امام نماز را بخواند) فَقُلْتُ نَغْدُوعَلَيْكَ (گفتم فردا بیاییم پیش شما نماز جمعه بخوانیم) فَقَالَ لَا إِنَّمَا عَنَيْتُ عِنْدَكُمْ (نمی خواهد پیش من بیایید خودتان بخوانید»[2]

روایات دیگری هم هست که از آن به خوبی این مطلب استفاده می شود. اگر چنانچه نماز جمعه واجب بوده آن هم به وجوب تعیینی چطور خود اصحاب عمل نمی کردند. با آن عظمتی که اصحاب دارند مراجعه کردید که در آن اشعار مرحوم بحر العلوم که اربعة منهم الی الامجادی، راجع به اصحاب که بیان می کند که اینها طبقه اولی از امجادند چهارتاشان از بزرگانند آن چهارتایی هم می شمارند همین هاست. زراره و محمد بن مسلم و اینها هستند. با عظمتی که اینها دارند نماز جمعه نمی خواندند خوب این چه جوری وجوبی است که واجب است به وجوب تعینیی ولی خود نزدیکان اهلبیت نمی خواندند.

نه فقط نمی خواندند یکبار هم نخواندند در عمرشان نه سیره بر نخواندن بوده سیره که هیچی یکبار هم حتی نخواندند. خوب اگر وجوب بود به وجوب تعیینی خوب نخواندشان فسق است می شود احتمال فسق بدهیم به زراره و محمد بن مسلم. از نظر فتوائی هم همین طور فتوا نمی دادند به وجوب بزرگان فقهاء عرض کردیم در جلسات قبل. مرحوم شیخ طوسی می گوید جایزٌ نه واجبٌ. مرحوم ابن ادریس حلی و مرحوم سلار در مراسل اینها اصلا گفتند حرام است و مشروع نیست در زمان غیبت امام. نظرات متاخرین را برایتان نقل کردیم. نظر مرحوم بروجردی را برای تان عرض کردم که ایشان هم شبهه مشروعیت می کرد.

از مرحوم شیخ نقل شده که ایشان نقل اجماع می کند بر عدم وجوب و همین طور این زهره در غنیه نقل اجماع می کند بر عدم وجوب. اگر واجب بود آن هم به وجوب تعیینی نباید این طور باشد.

حالا به هر حال اینها یک دسته روایات است که ازش به خوبی این معنا استفاده می شود. حالا تا حال نظر قطعی نداریم حالا اقوال را در حقیقت می بینیم.

یک دسته روایات هست که می گوید نماز جمعه بر نائی واجب نیست یعنی بیش از دو فرسخ. اما تا دو فرسخ برایشان واجب است. نائی یعنی آنکه راهش دور است دوری از چه؟ دوری از وجوب که معنی ندارد پس یعنی دور از محل نماز جمعه پس معنایش این است که این خودتان لازم نیست اقامه نماز جمعه کنید اگر یکجایی هست بروید. این یک عقیده هست از جمله عقیده آقای خوئی و بعضی از آقایان دیگر عقیده شان این است که اذا اقیم اگر نماز جمعه به پا شده بروید. ولی واجب باشد که حتمام اقامه نماز جمعه کنند چنین چیزی استفاده نمی شود. حالا اگر کسی اقامه نکند لزومی ندارد نماز ظهر و عصر که این جوری نیست بگوید اگر نماز ظهر دارند می خوانند شما بروید بخوانید. اینکه نیست وجوب تعیینی یعنی آن. فرمود این چه جور واجب تعیینی است که می گوید اگر دیگران کارها را شروع کردند انجام دادند شما بروید شرکت کن، اینکه با وجوب تعیینی نمی سازد که. آن وقت اگر وجوب تعیینی است چرا تا صدو دو فرسخ بروند حاضر بشوند به بغل نماز جمعه خوب خودشان نماز جمعه برپا کنند چرا بروند آنجا؟ خطاب به اصحاب شده که تا دو فرسخ را بروید شرکت در نماز جمعه و اگر بیش از دو فرسخ راه تان دور است نروید لزوم ندارد. خوب همانجا خودشان انجام بدهند چرا بروند توی آن نماز جمعه ای که تو شهر است. آن معطلی ندارد که. دوتا خطبه است که در یکی می گوید اتقوا الله یک صلواتی هم می فرستد و یک سوره کوچک هم می خوانند دوباره بلند می شود یک خطبه دوم هم همین طور، واجب همین است بیش از اینکه نیست. بلی ینبغی است که چیزهایی تو خطبه ها گفته بشود و الا آنکه مشروط است همین است. این هم بلد هستند که این کار را انجام بدهند. اگر وجوب بود به وجوب تعیینی لازم نبود که بروند بلند در شهر در نماز جمعه شرکت کنند. پیداست که یجب اذا اقیم، این با وجوب تعیینی نمی خواند، می توانیم به نماز ظهر بگوییم که یجب اذا اقیم، اینکه نیست.

حالا روایات متعدد است در این قضیه که عرض کردم از جمله در باب4 روایت زراره و محمد بن مسلم روایت5 باب4. 9431- مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ جَمِيلِ بْنِ دَرَّاجٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ وَ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ تَجِبُ الْجُمُعَةُ عَلَى كُلِّ مَنْ كَانَ مِنْهَا عَلَى فَرْسَخَيْنِ.»[3]

هرکس که دو فرسخ فاصله دارد باید بیاید نماز جمعه. اگر وجوب تعیینی است که خودشان آنجا انجام بدهند. در این موقع اگر نماز جمعه شهر نبود پس چه کار کنند؟ هیچ لزوم ندارد. اگر نماز جمعه ای هست تا دو فرسخ ما بیاییم اینجا، خوب اگر نماز جمعه اقامه نشده، خوب لزوم ندارد. اگر وجوب تعیینی بود می شد در نماز ظهر و عصر بگوییم که اگر نماز ظهر را خواندند تا دو فرسخی هم شما بیایید اینجا بخوانید، این می شود وجوب تعیینی. اینکه نمی شود که. در روایاتی متعددی این مسأله آمده است.

در روایت دیگری روایت6 دارد: 9432- وَ عَنْهُ عَنْ أَبِيهِ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَرِيزٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْجُمُعَةِ فَقَالَ تَجِبُ عَلَى مَنْ كَانَ مِنْهَا عَلَى رَأْسِ فَرْسَخَيْنِ فَإِنْ زَادَ عَلَى ذَلِكَ فَلَيْسَ عَلَيْهِ شَيْ‏ءٌ.»[4]

دو نکته توی این حدیث هست تَجِبُ عَلَى مَنْ كَانَ مِنْهَا، منها یعنی چه؟ یعنی من صلوة الجمعه پس این صلوة جمعه محفوظ است محفوظ است یعنی طبق قانون؟ و قانون دو فرسخی ندارد که یعنی یک نماز جمعه ای موجودی هست در خارج تا دو فرسخ باید بروید آنجا پس معنایش این است که اگر نماز جمعه ای هست پس برو آنجا. این با وجوب تعیینی نمی خواند که، وجوب تعیینی یعنی باید نماز جمعه را بخوانید.

به هر حال اگر گفتیم وجوب تعیینی یک همچون جوری می شود. ما در زندان که بودیم در بند دوی زندان اوین یکی از آقایان مرحوم آقای منتظری شبهه ای در وجوب تعیینی داشت همانجا نماز جمعه می خواندیم. یک چند نفری بودیم ایشان خطبه می خواندند نماز جمعه می خواند. اگر واقعا وجوب تعیینی است اینکه اگر شد باید اقامه کند. روایات متعدد در این جهت هست.

در باب3 از همین ابواب نماز جمعه هست ببینید. 9423- مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ صَفْوَانَ عَنِ الْعَلَاءِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَحَدِهِمَا ع قَالَ سَأَلْتُهُ عَنْ أُنَاسٍ فِي قَرْيَةٍ هَلْ يُصَلُّونَ الْجُمُعَةَ جَمَاعَةً قَالَ نَعَمْ وَ يُصَلُّونَ أَرْبَعاً إِذَا لَمْ يَكُنْ مَنْ يَخْطُبُ.»[5]

می گوید از امام پرسیدم در باره کسانی که در یک دهی زندگی می کنند آيا همانجا نماز جمعه با به جماعت بخوانند فرمود بخوانند ولی اگر کسی نبود که خطبه بخواند چهار رکعت بخوانند یعنی نماز ظهر بخوانند. خوب مگر خطبه چه مشکلاتی دارد دو کلمه اتقوا الله بلد نیستند بگویند این کاری ندارد که.

از اینجا پیداست که نماز جمعه موجود را می گوید که اقامه شده. از جمله مرحوم خوئی عقیده اش این است که اذا اقیم اگر نماز جمعه ای هست شما شرکت بکنید و اگر نیست واجب باشد شما ایجاد بکنید نه.

همین روایاتی که گفتیم إِذَا وجد لهم مَنْ يَخْطُبُ، اگر خطیب دارید واجب است که روایات متعددی هم هست این منظور از من یخطب آیا من یخطب بالفعل است یا با الشأن است؟ اگر کسی دارید که الان دارد خطابه می خواند یا کسی هست که استعداد خطابه را دارد. اگر مراد این است که کسی هست که استعداد خطابه خواندن را دارد خوب این همه دارند و این را همه دارند این شرط اصلا معنا ندارد مخصوصا عربها کیست که بلد نباشد الحمد الله و اتقوا الله و یک سوره عصر هم بخواند این مشکل نداردکه. پس اذا کان من یخطب، من یخطب شانی و استعدادی نیست که اگر کسی هست که استعداد خطبه دارد آنجا بروید خوب همه این استعداد را دارد فرض کنید یک کسی در رأس کوهی زندگی می کند خبر هم ندارد جز از نماز جمعه و بلد هم نیست اتقوا الله بگوید. پس من یخطب بالفعل است یعنی کسی الآن اقامه نماز جمعه کرده دارد می خواند پس می شود اذا اقیم اگر کسی نماز جمعه اقامه کرده شما شرکت کنید. اما بگوییم مث نماز ظهر عصر و اینها نه.

بعضی روایات هست که شرط تعدا نفرات را گفته از جمله در باب2 از همین ابواب نماز جمعه. 9412- مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَامِرٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مَهْزِيَارَ عَنْ فَضَالَةَ عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ أَبِي الْعَبَّاسِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ أَدْنَى مَا يُجْزِئُ فِي الْجُمُعَةِ سَبْعَةٌ أَوْ خَمْسَةٌ أَدْنَاهُ.»[6]

کمترین چیزی که در نماز جمعه کفایت می کند هفت نفر است یا پنج نفر.

روایت دوم هم دارد که 9414- مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ فِي صَلَاةِ الْعِيدَيْنِ إِذَا كَانَ الْقَوْمُ خَمْسَةً أَوْ سَبْعَةً فَإِنَّهُمْ يُجَمِّعُونَ الصَّلَاةَ كَمَا يَصْنَعُونَ يَوْمَ الْجُمُعَةِ.»[7]

اینها همه شرط صحت است و هیچ گونه کلمه وجوب اینجا نداشت. اما این روایتی که می خوانیم کلمه وجوب هم دارد. 9415- وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ ع عَلَى مَنْ تَجِبُ الْجُمُعَةُ قَالَ تَجِبُ عَلَى سَبْعَةِ نَفَرٍ مِنَ الْمُسْلِمِينَ وَ لَا جُمُعَةَ لِأَقَلَّ مِنْ خَمْسَةٍ مِنَ الْمُسْلِمِينَ (باید هفت نفر یا لااقل پنج نفر باید باشند تا جمعه واجب بشود. خوب این یعنی چه؟ یعنی هفت نفر شرط صحت است یا شرط وجوب است؟ اگر شرط صحت است از بحث ما خارج است ما راجع به وجوب داریم صحبت می کنیم. اگر شرط وجوب است یعنی در این زمینه واجب است پس معنایش این است که بر خود ما واجب نیست اگر اقامه شده شما شرکت کنید، پس می شود اذا اقیم پس با وجوب تعیینی نمی سازد) أَحَدُهُمُ الْإِمَامُ فَإِذَا اجْتَمَعَ سَبْعَةٌ وَ لَمْ يَخَافُوا أَمَّهُمْ بَعْضُهُمْ وَ خَطَبَهُمْ.»[8]

روایت اول از باب اول را هم در این زمینه ببینید. 9397- وَ عَنْهُ عَنْ صَفْوَانَ عَنْ مَنْصُورٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي حَدِيثٍ قَالَ الْجُمُعَةُ وَاجِبَةٌ عَلَى كُلِّ أَحَدٍ لَا يُعْذَرُ النَّاسُ فِيهَا إِلَّا خَمْسَةٌ الْمَرْأَةُ وَ الْمَمْلُوكُ وَ الْمُسَافِرُ وَ الْمَرِيضُ وَ الصَّبِيُّ.»[9]

مردم معذور نیستند در نماز جمعه یعنی عذری در نماز جمعه نمی توانند بیاورند در چه؟ در اقامه اش؟ یا در حضورش؟ یا خودشان اقامه کنند یا اگر اقامه شد حضور پیدا کنند؟ به توجه به آن روایات می شود حضور و اقامه. اگر اقامه بود بهتر بود صریحا بگوید تجب اقامتها. لَا يُعْذَرُ النَّاسُ فِيهَا، ضمیر فیها به نمازجمعه بر می گردد معلوم می شود یک نماز جمعه ای هست مردم معذور نیستند در عدم حضور، فیها یعنی معروض می کند که نماز جمعه ای هست لَا يُعْذَرُ النَّاسُ در این، پس یک اینی هست و آن عبارت است از نماز جمعه. می شود لَا يُعْذَرُ النَّاسُ در عدم حضور.

بنابر این پس نمی توانیم اثبات وجوب تعیینی مطلق کنیم.

بعدا این روایت که می گوید پنج نفر استثناء است این یعنی چه؟ این استثناء از وجوب است یا استثناء از مشروعیت است؟ در حق اینها که مشروع هست اگر مسافر بیاید نماز جمعه نمازشان باطل است، نمازش صحیح است. شایع شده که امام جمعه نباید مسافر باشد، آن هم ما براش دلیل پیدا نکردیم، چه امام یا ماموم می توانند مسافر باشند.

خیلی ثواب هم دارد اتفاقا از بعضی روایات در باب19 از همین ابواب نماز جمعه. 9520- مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ رِبْعِيِّ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ وَ الْفُضَيْلِ بْنِ يَسَارٍ جَمِيعاً عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ لَيْسَ فِي السَّفَرِ جُمُعَةٌ وَ لَا فِطْرٌ وَ لَا أَضْحًى.»[10]

نماز جمعه و عید فطر و اضحی در سفر نیست. نیست یعنی وجوب ندارد. وجوب ندارد که اینها شرکت کنند یا اقامه کنند.

اما اصل اینکه نماز جمعه بخوانند و نمازش درست است این روایت را بخوانیم. روایت2 باب19. 9521- وَ فِي ثَوَابِ الْأَعْمَالِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ الْحِمْيَرِيِّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ زُرْعَةَ عَنْ سَمَاعَةَ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الصَّادِقِ عَنْ أَبِيهِ ع أَنَّهُ قَالَ أَيُّمَا مُسَافِرٍ صَلَّى الْجُمُعَةَ رَغْبَةً فِيهَا وَ حُبّاً لَهَا أَعْطَاهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَجْرَ مِائَةِ جُمُعَةٍ لِلْمُقِيمِ.»[11]

هر مسافری که نماز جمعه را با میل بخواند با محبت و عشق به اندازه صدتا نماز جمعه ای که مقیم و حاضر می خواند این اجر دارد. پس مشروع است. وجوبش استثناء می شود.

بنابر این در روایت دیگر هم داریم در وقتی که باران می آید وجوب ندارد. این یعنی چه؟ در باب23. 9525- مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ قَالَ لَا بَأْسَ أَنْ تَدَعَ الْجُمُعَةَ فِي الْمَطَرِ.»[12]

در باران لازم نیست که در نماز جمعه شرکت نکنید. یعنی حضور در نماز جمعه لزوم ندارد. یعنی شما نباید اقامه کنید اگر دیگران اقامه کردند شما حاضر باشید. پس معنایش این است که پس وجوب تعیینی نیست.

 در باب باران در نمازهای دیگر هم داریم که 10698- قَالَ وَ قَالَ النَّبِيُّ ص إِذَا ابْتَلَّتِ النِّعَالُ فَالصَّلَاةُ فِي الرِّحَالِ.»[13]

وقتی کفش هاتان تر است دیگر نمی خواهد بیایید مسجد نماز را خانه هاتان بخوانید.

بعضی روایات دارد که اگر سه هفته نماز جمعه شرکت نکنید طبع الله علی قلوبکم بر قلب این گونه افراد مهر زده می شود. یعنی درک حقیقت نمی کنند. روایاتش را قبلا خواندیم. سه هفته نیاید نماز جمعه یعنی خودش سه هفته نیاید؟ اینکه لزوم ندارد که، دیگری اقامه می کند این لزوم ندارد. پس مراد این است که سه هفته شرکت نکند این پس مراد حضور است حضور یعنی چه؟ یعنی پس نماز جمعه اقامه شده شما باید بروید. این غیر وجوب است. نماز صبح را می توانیم بگوییم نماز صبح واجب است حاضر شوید یعنی اگر نماز جمعه را دیگران می خوانند شما بروید.

پس وجوب در نماز جمعه اگر قائل بشویم به وجوب نماز جمعه پس وجوبش مثل جاهایی دیگر نیست پس وجوبش تعیینی علی الاطلاق نیست. در نماز صبح نمی توانیم بگوییم که اگر نماز صبح به پا شده حاضر باش. اما در نماز جمعه مفاد این روایات این است. اگر نماز جمعه اقامه شد پس شما حاضر باش. پس اینکه همه اقامه نماز جمعه بکند که بر همه واجب تعیینی باشد همچون چیزی نیست.

بنابر این یک شبهه ای دیگر هم به ذهن می آيد. اینکه فقهاء فتوا به وجوب تعیینی ندادند این در جای خودش بلکه خیلی ها صریحا رد کردند که قبلا خواندیم از حلی و از سلار و از امثال اینها. از بعضی روایات استفاده کردیم که عملا هم نماز جمعه نمی خواندند که این را خواندیم برای تان.

از اینجا معلوم می شود که پس وجوب تعیینی نداشته. وجوب تخییری چه؟ فقهاء فتوا به وجوب تخییری می دهند. معروف و مشهور هم همین است که باید برسیم. خوب وجوب تخییری یعنی ظهر و جمعه. خوب وجوب تخییری هم وجوب است مهم است. این چه جور وجوبی است که مثل زراره و عبدالله بن اعین و امثال اینها نماز جمعه نمی خواندند؟ وجوب تخییری هم وجوب است فضیلت دارد. حالا فرض کنید که در اماکن اربعه، مسافر مخیر است بین القصر والاتمام، حتما باید همیشه قصری بخواند خوب هم قصرش درست است و هم اتمامش مخصوصا کسانی که اهل درک و فضیلت هستند. توی اصحاب ائمه کسانی بودند که قرارداد بستند که هرکسی زودتر مردند آنهای دیگر نمازهای واجب و مستحب این را بخوانند که صفار و بزنطی و ابن ابی عمیر دارند یکی که می مردند آن دیگری هم پنجاه و یک رکعت واجب و مستحب خودش را می خواند هم پنجاه و یک رکعت رفیق خودش را می خواند. سومی که می مرد دیگری روز153 رکعت برای خودش و دوتا از رفیق های خودش. آن وقت این وجوب نماز جمعه با این همه فضیلت اگر وجوب تخییری به آن معناست باید یکی انجام بدهند. این چه باید بگوییم؟ لابد باید بگوییم که وجوب تخییری هم باز مشروط به حضور باشد اگر اقامه شده، اقامه هم کسی نکرده بود اینها هم نرفتند، لابد این جور باید توضیح بدهیم. اگر وجوب تخییری هم بگوییم اذا اقیم یعنی اگر اقامه نشده از اول وجوب نیست. نه وجوب تعیینی و نه وجوب تخییری.

حالا به هر حال این یک نظر است که تا حال عرض کردیم. از مجموعه ادله و سیره برتر و فتوای فقهاء این است که اذا اقیم، وجوب دارد حالا تعیینا او تخییرا. کسانی می گویند اذا اقیم یجب تعیینا مثل مرحوم آقای خوئی. یا بگوییم اذا اقیم وجب تخییرا. اگر اقامه شد وجوب تعیینی که اصلا ندارد، اگر اقامه شد وجوب تخییری دارد. چنانکه بعضی از آقایان گفتند که اصلا مشروع هم نیست در این اواخر مرحوم آقای بروجردی شبهه مشروعیت داشت یعنی حرمت. حالا این یک نظریه است.

حالا بعدا ببنییم نظریات دیگران چیست. بعدا ببینیم نظریه اخباریین چه می گویند که اصلا نظر آنها بر وجوب تعیینی است اینها بعدا بررسی کنیم.



[1] ـ وسائل الشیعه، ج7، ص310، باب5.

[2] ـ همان، ج7، ص309، باب5.

[3] ـ وسائل، ج7، ص309، باب4.

[4] ـ همان، ج7، ص309. باب4.

[5] ـ همان، ج7، ص306، باب3.

[6] ـ همان، ج7، ص303، باب2.

[7] ـ همان، ج7، ص303، باب2.

[8] ـ همان، ج7، ص304، باب2.

[9] ـ همان، ج7، ص300، باب1.

[10] ـ همان، ج7، ص338، باب19.

[11] ـ همان، ج7، ص333، باب19.

[12] ـ همان، ج7، ص341، باب23.

[13] ـ همان، ج8، ص292، باب2.




   یک‌شنبه 14 آذر 1395




فرم دریافت نظرات

جهت استفتاء با شماره تلفن 02537740913 یک ساعت به ظهر یا مغرب به افق تهران تماس حاصل فرمایید.

istifta atsign ayat-gerami.ir |  info atsign ayat-gerami.ir | ارتباط با ما