صفحه نخست / درس خارج فقه / دروس سال تحصیلی 95-96

صلاة جلسه بیست وچهار



                                 بسمه تعالی

گفتیم که از نه تا طائفه وجوب نماز جمعه برداشته شده. چندتا بحث اینجا هست یکی اینکه به ملاک حرج است یا نه خود اینها موضوعیت دارند؟ بعید نیست که به تناسب حکم و موضوع بگوییم به ملاک حرج است اما حرج نوعی نه حرج شخصی، نوعا برای پیرمرد سخت است ولی ممکن است یک کسی باشد خیلی هم راحت باشد از این هم ساقط است. ولو ملاک حرج است ولی حرج نوعی است نه حرج شخصی نه اینکه هرکسی خودش ببیند حرج دارد یا ندارد بر نوع حرج که هست از کل برداشته شده.

نظیر این در فقه ما داریم مثلا اهل کتاب به ملاک اینکه خنزیر استفاده می کنند و شراب استفاده می کنند نجس هستند، به ملاک این اما نه اینکه این همه جا موضوع است حالا اگر یک اهل کتاب پیدا بشود که گوشت خوک و شراب نمی خورد باز هم نجس است آن ملاک نوعی است نه از باب حرج نوعی است ملاک نوعی است در آنجا، حالا این مثال ما حرج نوعی است آنجا ملاک نوعی است.

بنابر این ممکن است برای یک مرد مسن سخت نباشد راحت هم باشد ولی از او برداشته شده به ملاک حرج نوعی نه حرج شخصی چون این نه تا موضوع گرفتند. عرض کنم مثالش مثل همان نجاست اهل کتاب که نظر ما این است که اینها نجس هستند به ملاک اینکه اینها از گوشت خوک و از شراب پرهیز نمی کنند حالا یک نفر هم پرهیز کرد باز هم نجس است. آن ملاک بود برای حکم کلی.

یک نکته ای دیگری که در این مسأله هست که اگر اینها ولو نماز برایشان واجب نیست اما آمدند به نماز این چه می شود؟ نماز برایشان لازم نبود ولی آمدند. در این نوعا گفتند نمازشان صحیح است و جای نماز ظهر را هم می گیرد و مجزی است.

روایات هم داریم از جمله یک روایت که صریح است که اینها وقتی آمدند نمازشان صحیح است. درروایت زراره در همین ابوابی که خواندیم باب اول همین صلوة جمعه داشت که روایت14 دارد: 9395-  مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ النَّضْرِ بْنِ سُوَيْدٍ عَنْ عَاصِمِ بْنِ حُمَيْدٍ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ جَمِيعاً عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَرَضَ فِي كُلِّ سَبْعَةِ أَيَّامٍ خَمْساً وَ ثَلَاثِينَ صَلَاةً می رسد به اینجا مِنْهَا صَلَاةٌ وَاجِبَةٌ عَلَى كُلِّ مُسْلِمٍ أَنْ يَشْهَدَهَا إِلَّا خَمْسَةً الْمَرِيضَ وَ الْمَمْلُوكَ وَ الْمُسَافِرَ وَ الْمَرْأَةَ وَ الصَّبِيّ. پنج تا را استثناء کرده بعضی روایات داشتیم که نه تا را استثناء کرده بودند قبلا خواندیم. نماز برای همه واجب است الا این پنج تا، وجوب ندارد، نفی وجوب کرده این.

روایت16 هم دارد 9397- وَ عَنْهُ عَنْ صَفْوَانَ عَنْ مَنْصُورٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي حَدِيثٍ قَالَ الْجُمُعَةُ وَاجِبَةٌ عَلَى كُلِّ أَحَدٍ لَا يُعْذَرُ النَّاسُ فِيهَا إِلَّا خَمْسَةٌ (معذور نیستند یعنی واجب است الا این پنج تا، معذورند یعنی اطاعت نکنند اشکال ندارد این هم عبارة اخرای همان وجوب می شود، وجوب و نفی وجوب) الْمَرْأَةُ وَ الْمَمْلُوكُ وَ الْمُسَافِرُ وَ الْمَرِيضُ وَ الصَّبِي.‏

اما روایت اول صحیحه زراره تعبیرش با اینها فرق دارد تعبیرش این است 9382- مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ زُرَارَةَ بْنِ أَعْيَنَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ الْبَاقِرِ ع قَالَ إِنَّمَا فَرَضَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى النَّاسِ مِنَ الْجُمُعَةِ إِلَى الْجُمُعَةِ خَمْساً وَ ثَلَاثِينَ صَلَاةً مِنْهَا صَلَاةٌ وَاحِدَةٌ فَرَضَهَا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِي جَمَاعَةٍ وَ هِيَ الْجُمُعَةُ (خداوند نمازی که هفته به هفته واجب کرده که از جمله نماز جمعه) بعد می گوید وَ وَضَعَهَا عَنْ تِسْعَةٍ (از نه طائفه وضع کرده این وضع یعنی چه؟ وضعها یعنی گفته واجب نیست یا وضعها یعنی این را برداشته مثل اینکه مثلا بگوید رفع القلم عن الصبی، رفع القلم یعنی قلم داشت می نوشت اینجا که رسید سر قلم را برداشت یعنی هیچی نیست. پس بعید نیست ظاهرش این باشد یعنی مشروع نیست، وضعها اگر معنایش این باشد که وجوب را برداشته خوب وجوب ندارد اما نماز صحیح است و درست اما اگر وضعها نه وجوب بلکه این نماز را برداشت، وضعها نه وضعه، وضعها یعنی نماز را برداشت اگر نماز را برداشت پس مشروع نیست) عَنِ الصَّغِيرِ وَ الْكَبِيرِ وَ الْمَجْنُونِ وَ الْمُسَافِرِ وَ الْعَبْدِ وَ الْمَرْأَةِ وَ الْمَرِيضِ وَ الْأَعْمَى وَ مَنْ كَانَ عَلَى رَأْسِ فَرْسَخَيْن.

پس روایات دو جور تعبیر دارند: یک جور روایات مثل نمونه هایی که خواندیم می گوید وجوب ندارد اما بعضی روایات مثل این روایت صحیحه زراره، وضعها این نماز را از اینها برداشته نه اینکه وجوب را برداشته. پس نماز در باره اینها مشروع نیست بر حسب ظاهر این روایت.

اما خوب یک روایت داریم در باب18 همین ابواب صلوة جمعه شیخ طوسی باسناده عن سعد بن عبدالله عن محمد بن حسین ابی الخطاب عن عباد بن سلیمان عن قاسم بن محمد عن سلیمان عن حفص بن غیاث (سند از این نظر اشکالی ندارد الا در حفص حرف است. مرحوم شیخ طوسی در عده دارد که طائفه یعنی شیعه به روایات حفص عمل می کردند ولی در کتب رجال توثیق ندارد. مواردی را داریم می گویند اصحاب عمل می کنند مثلا در باره نوفلی عن السکونی این طوری دارد که اصحاب عمل می کنند اما اینها موثق هستند یانه محل حرف است در آنجا سه جور حرف زده شده: هردو یعنی نوفلی و سکونی ثقه هستند، هیچکدام ثقه نیستند، یا یکی شان ثقه هست آن یکی نیست. مرحوم آقای خوئی در شرح شان بر عروه بعضی مجلدات متعدد تو هر جلدی یک جوری گفتند. به هر حال عده شیخ دارد که اصحاب به روایات حفص عمل می کنند خوب ببینیم آیا اشکال دیگری ندارد) 9518- مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ عَبَّادِ بْنِ سُلَيْمَانَ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ سُلَيْمَانَ عَنْ حَفْصِ بْنِ غِيَاثٍ قَالَ سَمِعْتُ بَعْضَ مَوَالِيهِمْ (یعنی بعضی علاقمندان اهلبیت) سَأَلَ ابْنَ أَبِي لَيْلَى عَنِ الْجُمُعَةِ (بعضی موالین از ابن ابی لیلا که از فقهای عامه است پرسید در باره جمعه) هَلْ تَجِبُ عَلَى الْمَرْأَةِ وَ الْعَبْدِ وَ الْمُسَافِرِ (آیا واجب است بر زن و برده و مسافر) فَقَالَ لَا (واجب نیست) قَالَ فَإِنْ حَضَرَ وَاحِدٌ مِنْهُمُ الْجُمُعَةَ (اگر یکی از اینها رسید به نماز جمعه) مَعَ الْإِمَامِ فَصَلَّاهَا (با امام نماز را خواند) هَلْ تُجْزِيهِ تِلْكَ الصَّلَاةُ عَنْ ظُهْرِ يَوْمِهِ (این نماز که آمده و رسیده و خوانده از نماز ظهر آن روز مجزی است) قَالَ نَعَمْ (مجزی است) قَالَ وَ كَيْفَ يُجْزِي مَا لَمْ يَفْرِضْهُ اللَّهُ عَلَيْهِ عَمَّا فَرَضَهُ اللَّهُ عَلَيْهِ (چطور می شود که مجزی باشد چیزی که مفروض خدای نیست این مجزی باشد از چیزی که مفروض است. نماز ظهر مفروض است جمعه برای اینها مفروض نیست اینکه مفروض نیست بیاید مجزی باشد از آنکه مفروضه است) إِلَى أَنْ قَالَ فَمَا كَانَ عِنْدَ ابْنِ أَبِي لَيْلَى فِيهَا جَوَابٌ (اینها نتوانست جواب بدهد) وَ طَلَبَ إِلَيْهِ أَنْ يُفَسِّرَهَا لَهُ (اینها هم اصرار می داشت که توضیح بدهد برای ما) فَأَبَى ثُمَّ سَأَلْتُهُ أَنَا عَنْ ذَلِكَ فَفَسَّرَهَا لِي (می گوید من پرسیدم از این مطلب او را برایم توضیح دادند. که توضیح داد ابن لیل؟ آنکه نمی دانسته که) فَقَالَ (این طوری گفت) الْجَوَابُ عَنْ ذَلِكَ (جواب مسأله این است) أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَرَضَ عَلَى جَمِيعِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ (بر همه واجب کرده) وَ رَخَّصَ لِلْمَرْأَةِ وَ الْمُسَافِرِ وَ الْعَبْدِ (بر اینها رخصت داده) أَنْ لَا يَأْتُوهَا (نیایند) فَلَمَّا حَضَرُوا (وقتی خودشان آمدند) سَقَطَتِ الرُّخْصَةُ (رخصت از اینها برداشته شد چون آمدند، گفته بودیم لازم نیست ولی آمد وقتی که آمد رخصت از بین رفت) وَ لَزِمَهُمُ الْفَرْضُ الْأَوَّلُ (آن وجوب اولیه که بر همه بوده بر این هم واجب شد) فَمِنْ أَجْلِ ذَلِكَ أَجْزَأَ عَنْهُمْ (به این جهت این مجزی شده از نماز ظهر) فَقُلْتُ عَمَّنْ هَذَا (این شخص می گوید حالا به ابن لیلا یا به دیگری گفتم که این مطلب را از که نقل می کنی که می گوید رخصت بوده وقتی آمدند رخصت برداشته شد) قَالَ عَنْ مَوْلَانَا أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) امام صادق فرموده.

خوب اینجا یک شبهه ای هست که این ارسال است چرا؟ برای اینکه با بعضی موالی صحبت کرده حالا بعضی موالی که بوده؟ بنابر این می خواهند بگویند سند اشکال دارد مرسل است. ولی ظاهرا این مشکلی نباشد چرا؟ ظاهرش این است که حفص بن غیاث از بعضی موالی سئوال نمی کند از ابن ابی لیلا سئوال می کند ارسالش توش نیست این با ابن ابی لیلا صحبت کرده بعد جوابی شنیده جواب هم می گوید از امام صادق است.

حالا به هرحال از این روایت آقایان استفاده کردند اگر اینها حاضر شدند نماز صحیح است و بلکه بگوییم نماز واجب هم هست. خیلی ها این طوری استفاده کردند ولی می شود بگوییم ولو این روایت می گوید رخصت برداشته شد و لازم است ولی آن روایاتی که می گفت وضعها اطلاق دارد این حکم برداشته شده از اینها. بنابر این وقتی حاضر هم شدند نمی شود بگوییم وجوب دارد باز هم رخصت باقی است ولی مجزی هست. اصحاب نوعا اجزاء را قبول کردند که مجزی است.

 صاحب مدارک دارد مقطوع به عند الاصحاب، قطعی است مسأله که وقتی آمدند مجزی است.

مرحوم صاحب جواهر می گوید: اگر روایات وجوب را بگیریم می گوید وجوب برداشته شد اما روایات ما فقط روایات وجوب نیست روایات نفی حکم هم هست مثل روایت زراره که وضعها داشت.

خلاصه به نظر می رسد که اگر آمدند نماز صحیح است هم به خاطر این روایت و هم به خاطر فتوای مشهور اما بگوییم واجب است این را نمی شود اثبات کرد فقط این روایت این وجوب را دارد اما آن روایات مخصوصا صحیحه زراره وضعها این را برداشته یا آن روایت دیگری که می گفت وجوب را برداشتیم، نمی تواند این روایت با آنها مقابله کند خواندیم چندتا روایت که دیگر بر اینها وجوب ندارد این یکی فقط می گوید وجوب دارد بنابر این وجوب برداشته شده اما همان طوری که مشهور این جهت را قبول کردند اجزأ، اجزاء را قبول دارند که به جای نماز ظهر این قبول می شود.

در باب18 روایت2 روایت قرب الاسناد است حمیری در قرب الاسناد عن عبدالله بن حسن بارها عرض کردیم این عبدالله بن حسن علوی از نزدیکان علی بن جعفر هست این نوه علی بن جعفر است روایت نقل می کند از عن جده علی بن جعفر آن هم عن اخیه موسی بن جعفر (ع) سند اشکال ندارد ولی این مرد توثیق ندارد در قرب الاسناد الی ما شاء الله روایت از این عبدالله بن حسن است. این محل اشکال واقع شده. مرحوم حاجی نوری در مستدرک این را عنوان کرده اگر وقت مطالعه کردید آن را ببینید.

9519-عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ الْحِمْيَرِيُّ فِي قُرْبِ الْإِسْنَادِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ جَدِّهِ عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِيهِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ ع قَالَ سَأَلْتُهُ عَنِ النِّسَاءِ هَلْ عَلَيْهِنَّ مِنْ صَلَاةِ الْعِيدَيْنِ وَ الْجُمُعَةِ مَا عَلَى الرِّجَالِ (آيا بر زنها هم همان طوری که بر مردها واجب است بر زنها هم واجب است) قَالَ نَعَمْ، بر زن ها هم واجب است.

خوب این را چه بگوییم؟ اینکه صحبت از وجوب کرده که گفت عَلَيْهِنَّ مِنْ صَلَاةِ الْعِيدَيْنِ وَ الْجُمُعَةِ.

یک توجیه این است که عَلَيْهِنَّ هم در وجوب می آيد هم در استحباب.

به عبارت دیگر هم ثبوت فرض در واجب ما داریم هم در استحباب. ذمه چنانچه در واجب داریم در استحباب هم داریم. ذمه استحبابی و ذمه وجوبی، فرض استحبابی فرض وجوبی این طوری معنا بکنیم. بگوییم اینجا استحباب را دارد می گوید، عَلَيْهِنَّ یعنی به عنوان استحباب.

یک توجیه اینکه بگوییم اذا حضروا وقتی زن ها حاضر شدند در نماز جمعه آن وقت بگوییم وجوب. این گفتیم خلاف اطلاق آن روایات است. پس ناچار همان توجیه اول را بگوییم که استحباب موکد در باره اینها این طوری گفت بشود.

خوب بعضی روایات صریحا داشتیم که بر زن ها واجب نیست این روایت به طور مطلق می گوید که واجب است نمی گوید اذا حضروا، ناچاریم بگوییم اذا حضروا چون آن روایات معتبر بود و متعدد هم بود، صحیحه زراره، روایات دیگر، تصریح داشت که نماز واجب نیست، در صحیحه زراه اصلا می گفت وضع عنهم.

در باب22 هم من یک روایتی نوشتم روایت1 از باب22: 9524- مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ يَزِيدَ عَنْ أَبِي هَمَّامٍ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ ع قَالَ إِذَا صَلَّتِ الْمَرْأَةُ فِي الْمَسْجِدِ مَعَ الْإِمَامِ يَوْمَ الْجُمُعَةِ الْجُمُعَةَ رَكْعَتَيْنِ فَقَدْ نَقَصَتْ صَلَاتَهَا وَ إِنْ صَلَّتْ فِي الْمَسْجِدِ أَرْبَعاً نَقَصَتْ صَلَاتَهَا لِتُصَلِّ فِي بَيْتِهَا أَرْبَعاً أَفْضَلُ. زن در مسجد با امام روز جمعه نماز جمعه دو رکعتی بخواند این ناقص نمازش. ظهور نقص اشکال دارد یعنی نماز را نیاورده. اگر در مسجد چهار رکعت بخواند باز هم نقصت صلاتها از اینجا می فهمیم که پس این نقصان نقصان کمال است، استحباب، و الا وقتی نماز جمعه را نخواند خوب نماز ظهر را باید بخواند ظهر چهار رکعت است. پس پیداست که استحباب را دارد می گوید. در خانه اش نماز بخواند و چهار رکعتی هم بخواند لتصل بی بیتها اربعا افضل، چهار رکعت توی خانه بخواند این افضل است. اصرار دارد در روایات که زن ها نیایند بیرون. چه مقاصدی بوده که نظر اهلبیت این بوده.

خوب این نه تا گفتیم که نماز برای شان واجب نیست اما اگر آمدند نماز درست یکی اش هم داشت که بر غیر امام هم ظاهرا داشتیم. حالا کافر آمد در نماز جمعه اینجا خوب نمازش درست نیست؟ جزء هفت نفر هم نیست که نماز منعقد می شود چون شرط اسلام در آن نیست. در باب18 مسلم را ندارد ولی چیزهای دیگر دارد.

یکی از نه تا مجنون بود حالا مجنون اگر حاضر شد مسلما درست نیست پس ذیل آن روایت گفتیم که اینها رخصت هستند و اگر وقتی آمدند دیگر واجب است به مجنون نمی خورد مجنون امکان صحت عمل ندارد مگردر مجنون ادواری.

یکی هم صبی بود، صبی متوقف است بر آن بحثی است که آیا اعمالش و عباداتش مشروع است یانه؟ ما عقیده مان این است که عباداتش مشروع است اگر ممیز است و می فهمد نمازش مشروع است.

مطلب دیگر اینکه اگر نماز جمعه واجب شد یعنی جزء آن نه نفر نیست حاضر هم هست و ظهر هم شد وقت نماز ظهر هم شد اینجا دیگر حرام است که دست از نماز بردارد ولو با سفر فورا برود مسافرت ظهر شده نماز جمعه هم اقامه شده این فورا برود مسافرت این جایز نیست. مگر یک مسأله ای اهمی باشد مانند جهاد و امثال اینها. اصلا روز جمعه بعد از طلوع فجر مسافرت مکروه است برای اینکه باید بایستند تا نماز جمعه را بخواند. چندتا روایت داریم اگر من پیدا کنم.

حالا به هر حال روایاتی داریم که اگر صبح شد دیگر مکروه است مسافرت کردن. خوب مسافر که از او ساقط مسافری که نمازش شکسته است ولی اگر مسافری که قصد ده روز کرده اینجا نمازش تمام است جمعه هم برایش واجب است بنابر آن مبنای که واجب می داند.

در باب19 یک روایتی داریم که عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ لَيْسَ فِي السَّفَرِ جُمُعَةٌ وَ لَا فِطْرٌ وَ لَا أَضْحًى.

ولی در همین باب روایت دیگری داریم که می ‌فرماید: 9521 عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الصَّادِقِ عَنْ أَبِيهِ ع أَنَّهُ قَالَ أَيُّمَا مُسَافِرٍ صَلَّى الْجُمُعَةَ رَغْبَةً فِيهَا وَ حُبّاً لَهَا أَعْطَاهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَجْرَ مِائَةِ جُمُعَةٍ لِلْمُقِيمِ. مسافری که نماز جمعه بخواند با میل و محبت و علاقه خدا اجر صد نماز جمعه حاضرین را به او می دهد که برایش واجب نبود در عین حال آمده خوانده.

یک چیزی شایع است که امام نماز جمعه و خطیب نمی تواند مسافر باشد. من چیزی در این زمینه پیدا نکردم به این معنا اگر مسافر باشد نماز جمعه اش اشکال دارد؟ خوب این تابع این است که از مسافر بگوییم مشروع است یا مشروع نیست به طور کلی.

حالا به هر حال نظر این شد که بر اینها واجب است ولی وقتی حاضر شدند نماز درست است و مجزی هم هست اما وجوب تابع این است که از آن وضعها عنهم بفهمیم که اصلا مشروع نیست آن وقت دیگر هم وجوب نیست و هم صحت هم نیست. ولی خوب آن روایات دیگر داشت که وجوب نیست.

در باب47 خصوصیاتی در باره خطیب است این هم اشاره کنیم بد نیست. در آنجا دارد که خطیب باید فصیح و بلیغ باشد رعایت حال مامومین را بکند.

یک نکته هم بگویم گرچه مال بحث های قبل است و آن این است که بعضی گفته بودند پیش از ظهر هم می شود خطبه ها را خواند نظرشان این بوده که اذا نودی معلوم نیست این نودی اذان باشد به فرض هم اذان باشد معلوم نیست اذان قبل از ظهر اشکال داشته باشد، پیش از ظهر اذان می گویند نه برای اینکه ظهر شده برای اینکه بیایید برای نماز جمعه. در صورتی این آیه دلیل می شود که بعد از ظهر باید خطبه بخوانند نودی یعنی اذان و اذان هم برای ظهر است و اعلام وقت است. اما اگر گفتیم نودی معنایش اذان نیست الصلوة جامعه. بعدا اگر هم اذان باشد اذان بر ظهر نیست، اذان برای این است که بیایید در نماز.

فاسعوا الی ذکر الله هم معلوم نیست که خطبه باشد؛ چون آنها تمسک می کردند به اذا نودی که باید خطبه بعد از ظهر باشد برای اینکه نودی اذان گرفتند، صلوة یوم الجمع را روز جمعه گرفتند، فاسعوا الی ذکر الله هم یعنی خطبه، پس باید بعد از اذان بیایید برای خطبه پس خطبه بعد از اذان است اما ممکن است نه نودی اذان نیست بلکه الصلوة جامعة و اگر هم اذان باشد اذان قبل از ظهر است این یک قدری محل اشکال واقع شده که بتوانیم به این آیه تمسک کنیم اما مهم این است ما روایات داشتیم در باب53 بود روایت داشتیم بعد از ظهر که اذان گفتند یخرج الامام یادتان هست که روایات را خواندیم.

بعضی از چیزها جزء مستحبات است از جمله لباس امام است که امام لباس تمیز بپوشد روایت هم داریم 9526- مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ الْحَسَنِ عَنْ زُرْعَةَ عَنْ سَمَاعَةَ قَا قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع يَنْبَغِي لِلْإِمَامِ الَّذِي يَخْطُبُ بِالنَّاسِ يَوْمَ الْجُمُعَةِ أَنْ يَلْبَسَ عِمَامَةً فِي الشِّتَاءِ وَ الصَّيْفِ وَ يَتَرَدَّى بِبُرْدٍ يَمَنِيَّةٍ أَوْ عَدَنِيٍّ الْحَدِيثَ.

در نمازها داریم که ثواب نماز با عمامه خیلی بیشتر است و تحت الحنک، این را در نماز نداریم تا انجایی که من دیدم ولی به طور کلی داریم 5524- مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَمَّنْ ذَكَرَهُ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ مَنْ تَعَمَّمَ وَ لَمْ يُحَنِّكْ فَأَصَابَهُ دَاءٌ لَا دَوَاءَ لَهُ فَلَا يَلُومَنَّ إِلَّا نَفْسَهُ.

آقایان می گویند تحت الحنک در نماز دلیل ندارد ولی روایات بطور مطلق داریم خوب یکی اش نماز است. رسم هم بر این بوده که همیشه آقایان تحت الحنک می گذاشتند اخیرا شایع شده که همه بی تحت الحنک پیش نمازی می کنند این خلاف که همیشه بوده. بالاخره بهتر این است که  أَنْ يَلْبَسَ عِمَامَةً فِي الشِّتَاءِ وَ الصَّيْفِ وَ يَتَرَدَّى بِبُرْدٍ يَمَنِيَّةٍ أَوْ عَدَنِيٍّ.

در روایت دیگر داریم 46-  عَنْهُ عَنِ الْعَبَّاسِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ رِبْعِيٍّ عَنْ عُمَرَ بْنِ يَزِيدَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ إِذَا كَانُوا سَبْعَةً يَوْمَ الْجُمُعَةِ فَلْيُصَلُّوا فِي جَمَاعَةٍ وَ لْيَلْبَسِ الْبُرْدَ وَ الْعِمَامَةَ وَ يَتَوَكَّأُ عَلَى قَوْسٍ أَوْ عَصًا (بر کمان و عصا تکیه کند حالا بر تفنگ تکیه می کنند) وَ لْيَقْعُدْ قَعْدَةً بَيْنَ الْخُطْبَتَيْنِ وَ يَجْهَرُ بِالْقِرَاءَةِ وَ يَقْنُتُ فِي الرَّكْعَةِ الْأُولَى مِنْهُمَا قَبْلَ الرُّكُوعِ.

بعضی از چیزها هست که دیگر توی رساله ها هم هست اگر روز جمعه ازدحام جمعیت زیاد شد و به رکوع نرسید چه کار کند؟ صبر می کند رکعت بعدی و ملحق می شود اینها در محل خودش هست.

مرحوم سید در عروه بعد از نماز جمعه نماز استسقاء را آورده اگر مایلید آن را بعد از تعطیلات بخوانیم.

خلاصه نظریات ما در معلقات بر عروه در جلد سوم هست به تفصیل گفته شده.



   یک‌شنبه 14 آذر 1395




فرم دریافت نظرات

جهت استفتاء با شماره تلفن 02537740913 یک ساعت به ظهر یا مغرب به افق تهران تماس حاصل فرمایید.

istifta atsign ayat-gerami.ir |  info atsign ayat-gerami.ir | ارتباط با ما