صفحه نخست / درس خارج فقه / دروس سال تحصیلی 95-96

صوم جلسه چهل و دو





بسمه تعالی

به طور کلی روایاتی که در این مسأله نوم بعدالجنابة وارد شده است به چند دسته تقسیم می شوند، اجماعاً روایات در باب سیزدهم ما یمسک و چهاردهم و پانزدهم و شانزدهم و بیست و یکم، روایات در این ابواب وارد شده است، بعضی روایاتش احتمال دارد که سؤال از اصل جواز نوم است که خوابیدن بعد از جنابت جایز املاء ولی بیشتر مربوط به همان تعمّد بقاء، در ذهنشان این بوده، بعضی روایات اولین خواب بعد از احتلام را دارد که می گوید لاشیء اشکال ندارد، بعضی روایات در باب عذر است که بیدار شده است ولی عذر دارد که نمی تواند غسل کند، بعضی روایات راجع به خواب دوم است، چندین روایت هم راجع به تعمّد بقاء بر جنابت است عمداً گرچه بعضی از این روایات را دیروز دیدیم ولی تکرار مختصری از چندتا و ادامه اش را بگوییم.

در باب 13 روایت اول که صحیحه حماد امّا اجنب فی اول اللیل فی شهر رمضان فنام حتی اصبح در اول شب جنب شده است خوابید می شود خواب اول، خواب اول بعدالعلم به جنابت قال لاشیء علیه[1] اشکال ندارد یعنی نه قضاء دارد و نه کفّاره، شبیه همین در روایت دوم همین باب سیزدهم عن الرجل ینام فی شهر رمضان فیحتلم ثمّ یستیقظ ثمّ ینام این همان خواب اول است قال لا بأس[2]، روایت سومش را ببینید که قبلا ما به یک تناسبی این روایت را خواندیم، مرحوم صدوق در مقنعه عن حمّاد به طور مرسل این روایت را نقل کرده است سأل اباعبدالله(ع) عن رجل اجنب فی شهر رمضان من اول الیل، اجنب ندارد خواب است یا جماع است و اخّرالغسل حتی یطلع الفجر صبح شد حضرت فرمود کان رسول الله(ص) یجامع نساء من اول اللیل ثمّ یؤخرالغسل حتی یطلع الفجر می گوید خود پیامبر اول شب جماع کرده است بعد غسل را بعد از طلوع فجر می گذاشته است خیلی به نظر بعید می آید این روایت هم مرسل است ولی روایت دیگر هم در این زمینه داشتیم قبلا هم خواندیم که پیغمبر این کار را می کرده است قبولش خیلی مشکل است بعد دنبالش می فرماید و لا أقول کما تقول هؤالاء الاخشاب من مثل این اخشاب، خشک مغز، هوالاء الاخشاب می گویند یقضی یوماً مکانه[3] باید قضاء کند یعنی روزه اش باطل است می گوید نه من نمی گوید که روزه اش باطل است با اینکه این عمد هم هست، این را نمی شود قبول کرد.

در روایت چهارم عن رجل اجنب فی شهر رمضان فی اول اللیل فأخّرالغسل حتی طلع الفجر، أخّر اینجا ندارد که عمداً و ندارد خواب و ندارد که جنابتش به احتلام است یا به جماع و حضرت فرمود یتمّ صومه و لا قضاء علیه[4] به این نمی شود استناد کرد برای خواب، این یک دسته روایات است که بعضی هایش صریح است که خواب اول، خواب اول بعد از بیداری که بیداری از خوابی است که در آن خواب محتلم شده است یا جنب شده است، به هرحال می گوید اشکال ندارد.

در باب 14 تصریح به خواب است منتهی مربوط به عذر است، خوابیده بوده، محتلم شده و بیدار شده است حالا نمی تواند غسل کند چون آب نیست، این از بحث ما خارج است، مصداق عمد نیست، مصداق بحث خواب ها هم نیست.

در باب پانزدهم چندین روایت است راجع به نوع دوم، خواب دوم، روایت اول صحیحه معاویة الرجل یجنب فی اول اللیل جنابت، حالا جنابت ندارد احتلام یا جماع ثمّ ینام حتی یصبح فی شهر رمضان بعد از این جنابت خوابید صبح شد قال لیس علیه شیءٌ این خوابی است که بعد از جنابت است می شود خواب اول قلت فأنّه استیقظ ثمّ نام بیدار شد و دوباره خوابید و صبح شد قال فلیقض ذلک الیوم عقوبةً[5] می شود خواب دوم.

در روایت دوم هم باز خواب دوم است که دیروز خواب دوم را هم خواندیم قلت لابی عبدالله الرجل یجنب فی شهر رمضان ثمّ یستیقظ ثمّ ینام به علاوه یک نسخه ای این خواب اول است، یک نسخه دارد ثمّ یستیقظ ثمّ ینام خلاصه اگر بیدار نشد صبح شد اتمّ صومه و جاز له، اگر بیدار شد و خوابید و دو خواب شد قال یتمّ صومه و یقضی یوماً آخر عبارت را باز ببینید الرجل یجنب فی شهر رمضان جنابت ثمّ بیدار شد ثمّ ینام صبح شد یک نسخه دارد ثمّ یستیقظ ثمّ ینام این خواب دوم است یا سوم؟ الرجل یجنب فی شهر رمضان ندارد به احتلام یا به جماع از اینکه دنبالش دارد ثمّ یستیقظ یعنی پس به احتلام، محتلم شده است بعد بیدار شده است بعد دوباره خوابیده است صبح شده است یک نسخه ای دارد که ثمّ یستیقظ و ثمّ ینام را دو دفعه دارد ثمّ یستیقظ ثمّ ینام ثمّ یستیقظ ثمّ ینام اینجا دارد که قضاء دارد، معلوم می شود که خواب اول را اولی گرفته است.

بیش از این دلیل نیست که اگر خواب دوم شد به صراحت روایت اول، روایت دوم هم احتمالی است ولی روایت اول صریح است الرجل یجنب فی اول اللیل ثمّ ینام قال لیس علیه الشیء بعد می گوید فانّه استیقظ ثمّ أنام خواب دوم قال فلیقض قضاء دارد.

در همین باب پانزدهم روایت چهارم مال بزنطی سألته عن رجل اصاب من اهله فی شهر رمضان این احتلام نیست جماع است أو اصابته جنابة بعید نیست احتلام ثمّ ینام حتی یصبح متعمداً این اگر چنانچه احتلام باشد و جماع باشد خواب اول است منتهی یصبح متعمداً دارد، اینجا دارد یتمّ ذلک الیوم و علیه قضاء[6]، بیش از قضاء در خواب دوم ثابت نیست.

باب شانزدهم صحیحه حلبی روایت اول قال فی رجل احتلم اول اللیل، احتلام أو اصابه من اهله جماع ثمّ نام متعمداً فی شهر رمضان حتی اصبح متعمداً یعنی بناء بر غسل ندارد عمداً می خوابد که غسل هم نکند قال یتمّ صومه ثمّ یقضی[7] برای اینکه افطر من شهر رمضان استغفار هم می کند.

در همین باب شانزدهم فی رجل اجنب فی شهر رمضان بلّیل ثمّ ترک الغسل متعمداً حتی اصبح یعنی عمداً را در آن آورده است قال یعتق رقبة أو یصوم شهرین متتابعین أو یطعم ستّین مسکیناً[8]. در روایت سومش که سند نداشت سلیمان بن جعفر که دیروز خواندیم، روایت چهارم هم مرسله ابراهیم بن عبدالحمید عن بعض موالیه.

ماحصل مجموعه روایات این شد بعضی هایش تعبیر متعمداً دارند، عمداً خوابید و غسل نکرد این یقینی است که کفّاره دارد و قضاء هم دارد بعضی هایش کلمه متعمداً ندارد، قدر متیقن خواب دوم را دارد و قضاء فقط گفته است کفّاره هم نگفته است، بعضی هایش هم خواب اول است که اصلا ندارد گفت لا شیء علیه، لا بأس، این خلاصه این روایاتی است که در این چند باب است که عرض کردم.

باب 21 در استحاضه است ولی بالاخره غسل هایش لازم است و انجام نداده است، باب 21 را قبلا به تناسب باب استحاضه خواندیم ولی باز هم این روایت را ببینید، یک روایت هم بیشتر ندارد ان طهرت بلیل من حیضها ثمّ توانت ان تغتسل فی رمضان حتی اصبحت علیها قضاء ذلک الیوم[9]، برای حیض است نه استحاضه، اگر زن شب از حیض پاک شد بعد سستی کرد برای غسل توانت ان تغتسل مثل عمد می شود یعنی با اینکه می توانست برود غسل کند تسامح کرد این هم یک نوع عمد است، صبح شد قضاء ذلک الیوم باید قضاء کند پس توانی داریم، عمد داریم، نوم دوم داریم این ها همه قضاء دارد به خصوص در کلمه عمدش کفّاره را هم ذکر کرده است.

علی ای حال توانی و عمد و خواب دوم و آن جایی که عمد است کفّاره دارد، آن جایی که خواب دوم است قضاء دارد و جایی که خواب اول است قضاء هم ندارد.

چند مسأله مرحوم سید عنوان کرده است متفرعات این بحث است چیز خاصی ندارد، ما سریع این فروع را عرض کنیم که بعد برویم سراغ مسائل دیگر.

مسأله 57: در رمضان گفتیم که نخوابد و اگر خوابید خواب اول عمد هم بود اشکال ندارد، خواب دوم قضاء دارد، خواب سوم که ملحق به عمد شود در خواب را نداریم ولی اگر مصداق عمد شود کفّاره دارد، آیا غیر ماه رمضان هم مثل رمضان است یا خیر؟ هیچ دلیلی پیدا نکردیم که این تفصیلی که گفتیم در غیر رمضان هم جاری باشد، مسأله خواب.

مرحوم سید در مسأله 57 این تعبیر را دارند می گویند الاحوط الحاق غیر رمضان من الصوم المعیّن برمضان فی حکم استمرار نوم اول یا نوم دوم یا سوم حتی در کفّاره در دوم و سوم اگر صومش کفّاره دارد احتیاط مستحبی این است ولی اقوا این هست که بگوییم ملحق نیست، ایشان احتیاط می کنند. به هرحال ما در معلقات داریم که اقوا این است که غیر رمضان ملحق به رمضان نیست، دلیلی نداریم، دلیلی بر اینکه این احکامی که گفتیم خواب دوم، خواب اول و مانند این ها در رمضان جاری است بخواهیم این احکام را در غیر رمضان جاری کنیم دلیلی نداریم.

می شود یک قرائنی آورد بگوییم که روزه رمضان معیّن است غیر رمضان هم اگر معیّن شد مثل این است، یک قیاس است بنابراین دلیلی نمی توانیم بیاوریم که بگوییم غیر رمضان هم اگر روزه معینی مثل نذر و این ها داشت بگوییم خواب اول و دوم این ها فرق می کند، خواب سوم که پیدا نکردیم که دلیلی روشنی بر اینکه کفّاره داشته باشد.

خلاصه دلیل ما در قضاء و کفّاره در تعمّد بر بقاء و جنابت است، در ماه رمضان این تعمّد بقاء حکم دارد، خواب ها هم متفرع بر تعمّد بقاء است، تعمّد بقاء قضاء و کفّاره دارد، خواب ها هم می خواهیم بگوییم که اگر تکرار شد قضاء دارد ممکن است خواب سوم کفّاره هم داشته باشد به نظر آقایان که ما دلیل پیدا نکردیم فقط احتیاط کسی بگوید خواب سوم را ملحق به تعمّد است یا ملحق به تبانی است، اولا در لغط تبانی کفّاره پیدا نکردیم، در لغط عمدش کفّاره دارد، این عمد را هم در ماه رمضان داریم در غیر ماه رمضان نداریم چرا بگوییم کفّاره دارد، در رساله ها احتیاط شده است به کفّاره چنانچه در ماه رمضان در خواب سوم هم احتیاط شده است به کفّاره، خودمان در خواب سوم ظاهراً این گونه داریم اما دلیل روشنی پیدا نکردیم که خواب سوم کفّاره هم دارد، خواب دوم به بعد قضاء دارد، خواب اول هم هیچ چیز ندارد.

حالا قضاء ماه رمضان چطور؟ بگوییم غیر ماه رمضان ملحق به ماه رمضان نیست اما قضاء ماه رمضان چطور؟ از باب اینکه بگوییم قضاء همان حقیقت اداء است زمانش عوض شده است از این نظر بگوییم پس حکم ماه رمضان را پیدا کند ولی این هم باز یک قیاس است، در خود رمضان ما دلیل داریم نه در قضاء رمضان، اتفاقاً قضاء رمضان با رمضان یک فرق ماهوی هم دارد فرقش این است که در ماه رمضان روزه معیّن است اما در قضاء که روزه معیّن نیست، هر روزی که گرفت بنابراین هیچ دلیلی تا حالا پیدا نکردیم که در غیر ماه رمضان تعمّد بقاء بر جنابت بگوییم قضاء و کفّاره داشته باشد فقط یک احتیاطی است که خیلی ها احتیاط کرده اند.

اگر حواشی عروه را هم ملاحظه نمایید بیشتر محشین در این مسأله احتیاط، هم در اصل مسأله خواب ها و هم در الحاق غیر رمضان به رمضان.

مسأله 58: اگر خواب ادامه پیدا کرد خواب چهارم، پنجم، آن ها چطور است؟ می گویند فرقی نمی کند مثل خواب سوم است، اگر خواب سوم را گفتیم کفّاره دارد این هم کفّاره دارد ما که دلیلی بر کفّاره پیدا نکردیم خواب سوم هم مثل خواب دوم است یعنی همان قضاء دارد بنابراین خواب های بعدی سوم، چهارم، پنجم آن ها هم همان قضاء بیشتر چیزی نیست.

بقاء بر جنابت احکامش این ها بود، عمدی اش کفّاره دارد و قضاء، غیر عمدی به حسب خواب ها فرق می کند، خواب اول چیزی ندارد، خواب دوم به بعد قضاء دارد، حالا جنابت اگر یقین نداریم مستصحب است یعنی قبلا جنب شده بود، روز قبل یا چند ساعت قبل شک دارد که غسل کرده است یا خیر جنابت مستصحب، می گویند این هم مثل جنابت معلوم است بنابراین خواب اول و دوم و سوم این ها همه مسأله در آن جاری است.

یک مسأله دیگری سید عنوان کرده است بعضی ها گفته اند همان احکامی که در جنابت است در حیض و نفاس هم هست بنابراین اگر تعمّد بقاء بر عدم غسل برای حیض و نفاس بماند، عمدش که موجب بطلان است و به حسب نوم هم اگر در غیر عمد خواب اول و دوم و سوم این ها فرق می کند ولی دلیلی پیدا نکردیم.

عبارت مرحوم سید این است الحق بعضهم مسأله 60، الحق بعضهم الحیض و النفاس بالجنابة فی حکم نومات از نظر خواب اول و دوم و این ها والاقوا عدمه حکم جنابت را ندارد فقط ملاک همان عمد است که صدق تبانی که روایت 21 که خواندیم، سستی کند و الّا خواب اول و دوم و سوم و این ها، این ها نیست، اگر توانی و تعمّد صادق است فهو و الّا نه.

اگر شک می کند که این خواب اول بوده یا دوم بناء علی الاقل این معلوم است برای اینکه برائت جاری می شود هم قاعده استصحاب بناء علی الاقل است و هم برائت می گوید چیزی بر تو واجب نیست، چنانچه شبیه این مسأله اگر چنانچه فراموش کرد غسل کند چند روز گذشت، نمی داند چند روز گذشته است، دو روزه گذشته است که دو روزه قضاء کند یا سه روز، بناء علی الاقل هم اصل صحت جاری است هم برائت جاری است و هم استصحاب از نظر عدم آمدن روز سوم.

غسل جنابت که می کند نیت وجوب کند یا نه؟ جنب شده است حالا می خواهد غسل کند در شب ماه رمضان اگر بر نماز صبح است نیت وجوب می کند اگر بر نماز صبح نیست و نماز مغرب و عشائش را هم که خوانده است اینجا می تواند قصد وجوب کند؟ مرحوم سید می گوید یجوز در مسأله 63 یجوز قصدالوجوب فی غسل الجنابة و ان عطی به فی اول اللیل ولی اول شب هم باشد می تواند قصد وجوب کند نظرش بر این است این به هرحال غسل می کند برای اینکه روزه اش درست شود بنابراین می تواند قصد وجوب کند ولی می گوید لکن الاولی مع الاتیان به قبل آخر الوقت قصد القربة بلا وجوب می گوید بهتر این است که آن لحظه آخر اگر هست که قصد وجوب برای اینکه روزه می خواهد بگیرد ولی اگر لحظه آخر نیست همان قصد قربت مطلقه کند نگوید وجوب، ما هم در معلقات عروه داریم قصد وجوب مشکل است برای اینکه برای چه الآن می خواهد قصد وجوب کند، اساسا در غسل و وضوء برای چه؟ قصد کون علی الطهارة هست می خواهد پاک باشد، در وضوء که ظاهر ادله اش این است که خودش استحباب نفسی دارد حتی لازم نیست نیت کنی کون بر طهارت را وضوء می گیرم، وضوء خودش ذاتاً مستحب است، کون بر طهارت اثر وضوء است، خود وضوء به نفسه استحباب ذاتی دارد، قصد وضوء می کند لازم نیست حتی کون بر طهارت هم نیابت کند ولی حالا اگر می خواهد غایت را نیت کند وضوء می گیرم برای کون بر طهارت که در غسل هم همین است غسل می کنم برای کون بر طهارت که بعداً بتوانم با این نماز و روزه ام را انجام دهم اما قصد وجوب الآن وجوبی ندارد، صبح نشده است، نزدیک صبح نشده است، اگر نزدیک صبح بود باید نیت وجوب کند.

این کل مسائلی که مربوط به نومات بعد از مسأله تعمّد بقاء بر جنابت است.

بد نیست این را هم بدانیم، عامه تعمّد بر بقاء جنابت را چیزی نگرفته اند که کفّاره یا قضاء به اصطلاح، هر موقع غسل کرد مشکلی ندارد، می خواهد قبل از طلوع فجر یا بعد از طلوع فجر، عجیب اینکه تعداد زیادی از عامه معتقد شدند که در روز ماه رمضان هم اگر یادش نبود و جماع کرد روزه اش درست است یعنی گفته اند مثل اکل و شرب است، در اکل و شرب اگر کسی یادش نبود و غذا خورد اینجا همه گفته اند روزه اش درست است و می گویند جماع هم همین طور است و جماع در شب را هم که مشکلی اصلا ندارد از نظر آن ها و تعمّد بقاء هم چیزی ندارند ولی در شیعه تعمّد بقاء بر جنابت را موجب بطلان می دانند و در بعضی صور اگر عمدی باشد موجب کفّاره هم می دانند، آن ها کفّاره که اصلا در این جاها قائل نیستند. اختلاف است بین مالکیه با شافعیه و حنابله، به هرحال مسأله مهمی در این جهت دارند.

عرض کردیم که کفّاره هیچ دلیلی پیدا نکردیم برای کفّاره مگر کسی بگوید ملازمه است، وقتی بگوید روزه ات باطل است و قضاء کن این قضاء کفّاره هم دارد، نفهمیدم چه دلیلی داریم بر این ملازمه که ملازمه است اگر گفتند روزه ات باطل است قضاء کن یعنی کفّاره هم بده ما ملازمه ای نفهمیدیم در اینجا چه چیزی باشد.

روایاتی هم که داشتیم در باب 16 سندش قاصر بود و خواندیم دیروز این روایت را که از آن هم کفّاره استفاده نمی شد الّا در عمدش، روایت اولش عمد بود که از آن استفاده می شود، غیر عمدش به صرف نوم سند روشنی نداشت، آن روایت پیغمبر را هم که به هیچ وجه نوانستیم بپذیریم بنابراین نفهمیدیم به چه جهت آقایان گفتند کفّاره در مسأله نومات.

بعضی ها هم ادعاء اجماع کردند که در اینجاها که قضاء دارد بر بقاء بر جنابت و کفّاره هم دارد این را هم مرحوم محقق حلّی، مرحوم علّامه، مرحوم صاحب مدارک، این ها می گویند کفّاره ندارد بنابراین هیچ دلیلی تا اینجا پیدا نکردیم غیر از اینکه مسأله بُعثت علی الشریعة السمهة السهلة هم این هست که طرف خوابش برده آن وقت بگوییم خواب سوم کفّاره دارد خیلی به نظر بعید می آید، علی ای حال نه در نومات نوم سوم پیدا کردیم نه در نوم دوم که بگوییم چون قضاء دارد پس کفّاره هم دارد بنابراین هیچ چیز در این جهت ثابت نشد، روایاتی که در کفّاره داشتیم یا سند نداشت یا مصداق عمد است، تصریح می کند که عمدا این کار را کند.

روایت دوم فی رجل اجنب فی شهر رمضان بلّیل ثمّ ترک الغسل عمداً حتی اصبح این کفّاره دارد قال یعتق رقبة[10] این روایت به درد خوری است که سند هم دارد اما صریحاً دارد که ترک الغسل عمداً، در روایت چهارمش هم با اینکه سند ندارد ولی باز با قید آن روایت قبلی عمد می شود اما با صرف خواب رفتن که عمد صدق نمی کند، آن روایتی که صریحا دارد عمد و این ها به پیغمبر نسبت می دهد که به هیچ وجه نتوانستیم بپذیریم.

مرحوم شیخ حرّ عاملی گفتند که بگوییم این روایت که دارد پیغمبر این کار را می کرده است این منظور ضرورت بوده، چه ضرورتی پیغمبر داشته است؟ تقیه که نمی خواسته انجام دهد، همین طور فرمودند، بعد گفته است احتمال دارد حکم این بوده بعد نسخ شده، اول جایز بوده بعد نسخ شده است، اولا نسخ کلاً به آن معنا نیست که ما فکر می کنیم، آن که در اسلام مسلّم است نسخ شده است قضیه آیه نجوا است و یکی هم قضیه قبله که این ها هم در حقیقت شاید یک دستور است، نسخ در این جور جاها به نظر خیلی بعید است یعنی می خواهد بگوید مشابه این هم اگر پیشامد همین کار را بکنید، یک کسی زیاد مزاحم می شود بگویید صدقه بدهد برای ملاقات، همیشه این حکم هست و همین طور اگر ضرورت اقتضاء کرد برای اتحاد با بعضی فرقه های دیگر بگوییم این حکم هم جاری است اول با آن ها هم کاری کنید در بعضی مسائل بعد جدا شوید، قدرت که پیدا کردید جدا شوید.

حالا به هرحال این موارد خاصی است، ما همه جا بگوییم که نسخ است خیلی بعید است، خلاصه این بحث تمام شد و ظاهرا چیزی باقی نمانده است.



[1] وسائل باب13 ما یمسک الصائم روایت1

[2] وسائل باب13 ما یمسک الصائم روایت2

[3] وسائل باب13 ما یمسک الصائم روایت3

[4] وسائل باب13 ما یمسک الصائم روایت4

[5] وسائل باب15 ما یمسک الصائم روایت1

[6] وسائل باب15 ما یمسک الصائم روایت4

[7] وسائل باب16 ما یمسک الصائم روایت1

[8] وسائل باب16 ما یمسک الصائم روایت2

[9] وسائل باب21 ما یمسک الصائم روایت1

[10] وسائل باب16 ما یمسک الصائم روایت2




   یک‌شنبه 7 خرداد 1396




فرم دریافت نظرات

جهت استفتاء با شماره تلفن 02537740913 یک ساعت به ظهر یا مغرب به افق تهران تماس حاصل فرمایید.

istifta atsign ayat-gerami.ir |  info atsign ayat-gerami.ir | ارتباط با ما